در کلیپی سردار مطهری میگوید: مراسم استقبال از شهدای گمنام در شهرستان سمنان از بیست و ششم آبان در یادمان شهدای گمنام، کوشک امام رضا(ع) برگزار خواهد شد.
همسر شهید «ابوالفضل شهباز» میگوید: «چون پیشتر نامی برای فرزندمان انتخاب نکرده بودیم، نامهای به دفتر مقام معظم رهبری نوشتم و از ایشان خواستم نامی برای دخترم برگزینند. حدود دو هفته بعد، پاسخ آمد و ایشان در یک اقدام معنوی و دلگرم کننده، نام «مرضیه» را برای دخترم انتخاب کردند.»
شهید «مرتضی مربی» در وصیتنامهاش مینویسد: «هرگاه که در راه خدا قدم برمیدارید، قدمهایتان را استوار کنید و هر کاری میکنید بهخاطر خدا باشد که دیگر تا کربلا راهی نمانده.»
شهید «مرتضی مربی» دوم خرداد ۱۳۴۳ در روستای عوضآباد از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. شوخطبع بود و زیبا سخن میگفت. در عملیات موادغذایی یا مهمات در اختیارش قرار داده میشد، امانتدارخوبی بود و مهمات را سالم تحویل میداد. سرانجام بیست و هشتم آبان ۱۳۶۲ به شهادت رسید.
شهید «محمدرضا محمدیان» یکم بهمنماه ۱۳۴۳ در شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. در دانشگاه تربیتمعلم در رشته ریاضی پذیرفته شد. برگزارکننده کلاسهای آموزش قرآن و مربی دوچرخهسواری شهرستان سمنان گردید. وی بیست و هشتم آبان ۱۳۶۲ به شهادت رسید.
استاندار سمنان با تأکید بر ضرورت برگزاری باشکوه مراسم استقبال و تشییع شهدای گمنام در استان، این آیین را نماد عزت و هویت ملت ایران دانست و از همه اقشار مردم برای حضور گسترده در این مراسم دعوت کرد.
شهید «حسین شفیعزاده» در اولین روز بهار ۱۳۴۲ در روستای برم از توابع شهرستان دامغان متولد شد. او که در تمام احوال دعای خیرش بدرقه کسانی بود که با او حق همنفسی و آشنایی داشتند، با رفتنش این حسن رفتار را در میان تمام دوستان و آشنایان به یادگار گذاشت. وی بیست و دوم آبان ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
جانباز ۷۰ درصد، «مرتضی سعدالدین» نقل میکند: «بهعنوان پشتیبان در عملیات شرکت کردیم. در مسیر، شهدا و مجروحان بسیاری را میدیدیم که بسیاری از آنها از دوستان ما بودند؛ مجروحی که دستش کاملاً قطع شده بود و خون میآمد، اما در همان حالت نماز میخواند.»
شهید «محمدتقی معتمدساطعی» در تهران به دنیا آمد. یکی از محافظان بیت امام(ره) بود. کبوتری شده بود که گِرد حرم یار میچرخید تا مبادا بوی شهادت، لحظهای از مشامش دور شود. در اسفندماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، بر اثر اصابت ترکش به سرش مجروح شد و دو سال بعد، سرب سرد، کلید باغ شهادتش شد و او را مهمان گلستان امامزاده علیاکبر(ع) چیذر تهران کرد.
شهید «قدرتالله هراتیان» در نامهای خطاب به ملت ایران مینویسد: «برادران و خواهران! سعی کنید، دست به دست یکدیگر دهید و منافقین را از صحنه به در کنید. هیچ فرصتی ندهید که بخواهند به فعالیت خود ادامه دهند.»
شهید «قدرتالله هراتیان» پانزدهم آبان ۱۳۴۵ در شهر ری متولد شد. با پیروزی انقلاب و شروع جنگ، از طرف بسیج به جبهه اعزام شد. پانزدهم آبان ۱۳۶۱ در منطقه عینخوش به شهادت رسید؛ لحظهای که خونش سندی شد بر وفاداریاش به آرمانهای انقلاب.
دوست شهید «قدرتالله علیمحمدی» نقل میکند: «سلام کردم و در آغوشش کشیدم. پیرمرد سرش را روی شانهام گذاشت و هایهای گریه کرد. گفت: میترسم بمیرم و حسرت دیدن یک نشانه از قدرتم به دلم بماند.»
شهید «قدرتالله علیمحمدی» نهم فروردین ۱۳۳۹ در روستای حداده از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. وی روزهای سیاه رژیم ستمشاهی در ردیف اول تظاهرات بود. هجدهم بهمنماه ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید. نمای مزار شهید «قدرتالله علیمحمدی» در روستای حداده تنها یادگار بزرگ مردیست که بیست و سه بهار را عاشقانه زیست.
شهید «محمدکاظم نصیری» در وصتنامهاش مینویسد: «همه بدانند که ما هم در این دنیا تمایلات و خواستههایی داشتیم و اگر میخواستیم، موفقتر از خیلیها زندگی میکردیم، اما عشق به الله بالای همه این خواستههای مادی قرار گرفت.»
شهید «محمدکاظم نصیری» ششمین روز از آخرین ماه سال ۱۳۴۰ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. سالهای آخر دبیرستان وی به فعالیتهای ضد رژیم شاهنشاهی گذشت. نیمکتهای شهر زادگاهش، خاطره تحصیل او را هنوز بر خود احساس میکنند. وی در شانزدهم آبان در عملیات محرم در منطقه عینخوش به شهادت رسید.
خواهر شهید «اسماعیل میراخورلی» نقل میکند: «سرم را که بلند کردم، آن دو تا را دیدم. پرسیدم: شما دو تا کی هستین؟ شما رو نمیشناسم. یکی از آن دو نفر جواب داد: اومدیم اسماعیل رو ببریم کربلا!»