قسمت نخست خاطرات شهید «قدرتالله هراتیان»
خواهر شهید «قدرتالله هراتیان» نقل میکند: «مادر، جلوی در اتاق قدرت ایستاد و با دست اشاره کرد که به طرفش بروم. آهسته در گوشم گفت: قدرت رو ببین چه نمازی میخونه! تا آخر نمازش ایستادیم. قدرت نماز میخواند و ما آرام اشک میریختیم.»