خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
پدر شهید تعریف میکند: سرانجام آن ترکشی که ماموریت داشت او را به معبود و معشوقش برساند از راه رسید و اسماعیل در حالی که ذکر مبارک یا اباالفضل(ع) بر لب داشت از فرش به عرش پر کشید و...
کد خبر: ۵۷۶۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۷
خاطرهای از شهید «منصور آتشفراز»
پدر شهید تعریف میکند: به شهید گفتم سه تا پسر دارم که دو نفرشان به جبهه رفتهاند و اگر تو هم بروی من تنها میشوم. شهید گفت؛ بابا این کوه را میبینی؟ مانند این کوه محکم و استوار باش.
کد خبر: ۵۷۵۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
خاطرهای از شهید «موسی اجدادزاده»
پدر شهید تعریف میکند: «موسی مقداری از خاک کربلا را برایم آورده بود و آخرین حرفش این بود که دعا کنید در همین خاک شهید شوم...»
کد خبر: ۵۷۵۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۵
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
پدر شهید تعریف میکند: «هم قاری بود و هم مداح، صدای بسیار زیبایی داشت، بسیار زودرنج و دارای روحیهای لطیف بود. زمان دبیرستان داور ثابت مسابقات قرآن بود اما در مسابقات شرکت نمیکرد، به همین خاطر...»
کد خبر: ۵۷۵۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
پدر شهید «هوشنگ گچی برازجانی» روایتی غم انگیز از انتظار ۴۰ روز خبر مفقود شدن پسرش میگوید. در ادامه خبر مصاحبه این پدر شهید عزیز را ببنید.
کد خبر: ۵۷۴۷۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
پدر شهید «سیف الله سبک رو» میگوید: آخرین باری که میخواست برود به او گفتم: پسرم! میخواهم امروز کاری کنم که محلیها بگویند اسلام بالاتر از پسر است.
کد خبر: ۵۷۴۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۴
«حاج ولی خطی دیزآبادی» پدر صبور شهید والامقام «ناصر خطی دیزآبادی» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۷۳۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «افروتن شمسایی» میگوید: به شهید گفتم الان زود است که بخواهی به سربازی بروی ولی او گفت؛ «میخواهم به صورت داوطلب بروم و اگر شهید شوم برای شما یک سعادت است»، تو توپخانه خدمت میکرد و بعدها بیسیمچی شد. اینطور نیست که ما راحت باشیم و بگوییم بقیه هستن که از کشور دفاع کنند، دفاع از وطن وظیفه همه ماست.
کد خبر: ۵۷۳۵۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۷
«حاج سلیمان آقاجانی» پدر صبور شهید والامقام «اکبر آقاجانی» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۷۳۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵
ستوان سوم شهید «پیرولی علیزاده» که زمان دفاع مقدس سالها همراه پدر و برادرش در جبهه حضور داشت و همیشه آرزوی شهادت میکرد، بعد از جنگ در باغ شهادت به رویش گشوده شد. در سالگرد شهادت فیلم مصاحبه با پدر این شهید گرانقدر منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۳۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
خاطرهای از شهید «عبدالرحمن بستکیزاده»
پدر شهید تعریف میکند: «وقتی به خانه رسیدیم ماجرای پسرم را بهم گفتند. دیگه نفهمیدم چی شد تا اینکه خودمو توی بیمارستان دیدم که بستری شده بودم. فرزندم امانت خدا بود...»
کد خبر: ۵۷۲۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۹
خاطرهای از شهید «ذوالفعلی جمشیدی شاهرودی»
پدر شهید تعریف میکند: «او با رفتنش مرا چشم انتظار خود گذاشت و این رفتن یک رفتن بیبازگشت بود و حالا سالهاست که منتظر آمدن و شنیدن دوباره صدایش هستم...» در ادامه روایتی خواندنی از پدر این شهید که چشم به راه فرزندش هست را بخوانید.
کد خبر: ۵۷۲۸۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۶
محمدرضا حسین نژاد استاندار خراسان شمالی در پیامی ضایعه درگذشت پدر شهید ان "حمیدرضا و احمدرضا خیر دستجردی" را تسلیت گفت.
کد خبر: ۵۷۲۵۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۱
خاطرهای از شهید «ناصر حیدری»
پدر شهید تعریف میکند: «با همه خوب و مهربان بود و این شهات پاداشی بود که خداوند به او عطا کرد. تا به الان هنوز پیکرش پیدا نشده است و من چشم انتظارم که یک روزی برگردد...»
کد خبر: ۵۷۱۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰
پدر شهید «شیروان بزرگی پریجا» میگوید: رضایت نامه اش را به عنوان این که نامهای از مدرسه است از من امضا گرفت و از این طریق به جبهه رفت.
کد خبر: ۵۷۱۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
همسر شهید «نصراله مرواری» بیان میکند: دخترم 8 ماهه بود که همسرم برای ما نامه نوشت که عملیات است و من نمیتوانم به مرخصی بیاییم. دخترم پدرش را ندیده بود، همسرم از من خواست که عکس دخترم را برایش ارسال کنم، همان شب که عکس دخترم به دستش رسیده بود، او هم به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۱۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۶
خاطرهای از شهید «فرید کارگزار»
پدر شهید تعریف میکند: فرید عشق و علاقه زیادی به پرواز داشت و بزرگترین آرزویش این بود که خلبان جنگی شود. میگفت: «اگر خلبان جنگی شوم، تمام بعثیهای عراقی را میکشم که اینقدر روی سر مردم بمب نریزند...»
کد خبر: ۵۷۱۴۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
خاطرهای از شهید «سید فخرالدین قتالی»
پدر شهید تعریف میکند: «داخل فرودگاه دبی برای دیدن خانوادهام لحظه شماری میکردم، به خصوص برای دیدن فخرالدین عزیزم، چون خیلی کوچک بود و نیاز به مراقبت بیشتری داشت و خودم دبی بودم و کنارشان حضور نداشتم...»
کد خبر: ۵۷۱۴۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
خاطرهای از شهید «سید محمد قتالی»
پدر شهید تعریف میکند: با توجه به اینکه ما خانوادهای مذهبی بودیم، محمد را از 6 سالگی به مسجد میبردم. خیلی دوست داشت مثل خودم پیشنماز شود و همیشه میگفت: «وقتی بزرگ شدم دوست دارم پیشنماز شوم...»
کد خبر: ۵۷۱۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم عبدالله لابهلای کتابها میگشت و هر چه عکس شاه و یا تاج و... بود را پاره میکرد و به من میداد و میگفت: «ببر بیرون یا پاره کن یا بسوزان.» از همان روز با انقلاب و مبارزه آشنا شدم، حس میکردم روحیه انقلابی پیدا کردهام.
کد خبر: ۵۷۰۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷