خاطره شهید حبیب سیاوش کازرونی «۲»
شهید «حبیب سیاوش کازرونی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «صبح ما بعد از صبحانه که در مقر بچههای نانوایی خوردیم و در ساعت ۸ در نانوایی ایستاده بودیم که ناگهان شکراله وارد شد، من فهمیده بودم که او زخمی شده است ولی او ندیده بودم که ناگهان وارد شد خیلی خوشحال شدم، باور کنید دنیا را به من دادند...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.