خاطرهای از شهید «رمضان سالاری»
برادر شهید تعریف میکند: برادر شهید م همیشه پشتوانه درسی ما بود و در درسهایی که ضعیف بودیم، با عشق و علاقه به ما کمک میکرد. برادرم همیشه در کنار ما بود و به زندگیمان کمک میکرد.
کد خبر: ۵۸۹۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۴
خاطرهای از شهید «علی ارزاق»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم به پدرم گفت؛ اگر شما رضایتنامه را امضا نکنید، خودم امضا میکنم و به جبهه میروم؛ چون خون من از دوستان و همکلاسیهایم رنگینتر نیست. من هم وظیفه دارم در جبهه حضور پیدا کنم و از وطنم دفاع کنم.
کد خبر: ۵۸۹۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۳
خاطرهای از شهید «ابراهیم پرتابیان»
برادر شهید تعریف میکند: ابراهیم چون با بسیج و سپاه همکاری داشت منافقین چشم دیدن او را نداشتند. منافقان هرگز نمیخواستند تو محله، پایگاه بسیج یا بسیجی وجود داشته باشد برای همین با نقشه قبلی به طور غافلگیرانه به اتوبوسی که برادرم در آن بود حمله کردند.
کد خبر: ۵۸۸۹۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۶
برادر شهید عسگری در گفتگو با نوید شاهد:
ابراهیم عسگری گفت: رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده ما درباره شهید فرمودند که «ما ملت ایران و جهان اسلام به مجاهدانی همچون شهید عسگری افتخار میکنیم»؛ این سخن رهبر انقلاب مانند آبی بر آتش دلتنگی های مادرم بود. البته چندباری نیز شهید حاج قاسم سلیمانی به ما عنایت داشتند و در دیداری با پدر و مادرم از ایشان دلجویی کرده بودند و همه اینها باعث افتخار ما بود.
کد خبر: ۵۸۵۳۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰
خاطرهای از شهید «ابراهیم خاکیزاده»
برادر شهید تعریف میکند: یادم هست بیشتر اوقات برای درس خواندن به ساحل میرفت و اهمیت زیادی به درس و تحصیل میداد. همین علاقه و اشتیاقش به درس باعث شد که پس از پایان تحصیلات، برای آموزش علم به دیگران، سربازی را در قالب سرباز معلمی انتخاب کند.
کد خبر: ۵۸۵۲۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۸
خاطرهای از شهید «احمد سالاری»
برادر شهید تعریف میکند: دیدم که احمد با دو نفر از بسیجیها مشغول صحبت است. همان لحظه خمپارهای نزدیکشان فرود آمد، اما خوشبختانه آسیبی ندیدند. همانجا بود که فهمیدیم احمد برای دفاع از وطنش مصمم است و خودش را برای جنگ آماده کرده است.
کد خبر: ۵۸۴۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۲
برادرشهید «عبدالله خوشبین ساروکلایی» میگوید: علاقه زیادی به شهادت داشتند. شهادت را راهی برای رسیدن به معبود و راه سعادت میدانست. در هنگام شهادت دوستانش همیشه دعا میکرد که خداوند این لیاقت را به ایشان عنایت کند.
کد خبر: ۵۸۴۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴
خاطرهای از شهید «غلام داوری»
برادر شهید تعریف میکند: خودم از زبان پدرم شنیدم که میگفت؛ حدود دو یا سه روز قبل از اینکه خبر شهادت فرزندم را رسماً توسط مسئولین وقت بشنوم در خواب دیدم که غلام شهید شده و حتی اطلاع داشتم که از کدام قسمت بدنش نیز مجروح شده است.
کد خبر: ۵۸۳۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۷
خاطرهای از شهید «نادر سفاری»
برادر شهید تعریف میکند: او علاقه زیادی به رفتن به جبهه داشت و همیشه از پدر و مادرم میخواست تا با تصمیمش موافقت کنند. سرانجام، وقتی پدر و مادرم دیدند که او مصمم است و اشتیاق زیادی برای این کار دارد، رضایت دادند و او راهی جبهه شد.
کد خبر: ۵۸۰۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
برادر شهید تعریف میکند: اسماعیل با همه دوست بود ولی با عدهی کمی رفاقت ویژه داشت، او برای رفاقت کردن ملاک و معیار برای خودش درست کرده بود، برای مثال آن فرد آدم خلاف و بدنامی نباشد، پایبند به ارزشهای دینی و مذهبی باشد.
کد خبر: ۵۷۹۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰
خاطرهای از شهید «حسین رکنالدینی»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم اخلاق بسیار خوبی داشت. نوحهخوان امام حسین(ع) بود و به ایشان ارادت خاصی داشت. برادرم همیشه میگفت؛ میروم شهید میشوم و در راه خدا جانم را میدهم.
کد خبر: ۵۷۹۶۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
خاطرهای از شهید «حسین دامنباغ»
برادر شهید تعریف میکند: بارها بعد از نماز دیده بودم، دعا میکند شهید شود. اما هیچ وقت از یاد نمیبرم روزی را که احمد مجرد به شهادت رسید. اول محرم سال 1360 بود. من باید خبر شهادت احمد را به حسین میدادم. وقتی به خانه آمد و خبر را به او دادم...
کد خبر: ۵۷۸۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
برادر شهید «علیرضا تولایی» میگوید: جنگ که شروع شد، پایگاه به او اجازه رفتن نمیداد؛ چون قدّش کوتاه بود و وقتی تفنگ را می گرفت، به زمین می خورد.
کد خبر: ۵۷۸۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
خاطرهای از شهید دانشآموز «علی غریبی»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم جوانی خوش اخلاق و خوش برخورد بود که همه او را دوست داشتند. یادم میآید اولین بار که به جبهه رفت به علت اینکه سن قانونی رفتن به جبهه را نداشت شناسنامهاش را دست کاری کرده بود تا بتواند به جبهه برود.
کد خبر: ۵۷۸۸۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
برادر شهید تعریف میکند: عمده فعالیتهای شهید به دوران انقلاب و بعد از جنگ برمیگردد. زمان انقلاب به دور از چشم خانواده در میتینگها، همایشها و راهپیماییها شرکت میکرد و از روزی که جنگ شروع شد تا روزی که به شهادت رسید به طور منظم و مرتب در جبهه بود.
کد خبر: ۵۷۸۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۲
خاطرهای از شهید «جعفر حاجتی بیکاه»
برادر شهید تعریف میکند: روزی که میخواست به جبهه برود دو تا از برادران دیگرم در جبهه حضور داشتند، مادرم به جعفر گفت؛ صبر کن تا برادرانت از جبهه برگردند بعد از آن میتوانی به جبهه بروی.
کد خبر: ۵۷۸۶۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۵
خاطرهای از شهید «عباس محبی»
برادر شهید تعریف میکند: عباس در زمانی که تظاهرات و شعارنویسیها به صورت علنی بود و همهی مردم دست به دست هم داده بودند او نیز به همراه دوستانش شروع به فعالیت نمودند و اغلب در قسمتهایی از شهر که تراکم نیروهای طاغوت و ساواک بیشتر بود فعالیت میکردند.
کد خبر: ۵۷۸۵۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۱
برادر شهید «یدالله تقی زاده ساروکلایی» میگوید: «شما عزیزان را به وفای عهد و عمل به تعهدات تان سفارش میکنم که از نشانههای بارز مومنان است. در نماز جمعه و جماعت حضور پیدا کنید که دشمن از وحدت شما هراس دارد.»
کد خبر: ۵۷۸۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵
علی نیستانی برادر شهید «رسول نیستانی» از خوابی که دیده است تعریف میکند: اولین خوابی که دیدم زمان شهادتش بود او در آبادان و من هم در منطقه سردشت بودم تقریبا یک هفته قبل از شهادتش من خواب دیدم در سنگری است عکس دوستانش را اطراف سنگر زده بود. پرسیدم رسول این عکسهای چه کسانی است؟ گفت: این عکس دوستانم که شهید شده اند بعد دیدم که عکس خودش هم جزء آنهاست.
کد خبر: ۵۷۷۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
خاطرهای از شهید «حسین کامرانی کشکویی»
برادر شهید تعریف میکند: شهید چند سال قبل از شهادتش یک کار ثواب دور از چشم خانواده انجام داده بود و هیچ کدام از افراد خانواده از این کارش خبر نداشتند تا اینکه بعد از شهادتش یک خانوادهای درب منزلمان آمد و...
کد خبر: ۵۷۷۱۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۹