می گفت: لباس خلبانی کفن من است

به گزارش نوید شاهد، آسمان همیشه گواه پرواز انسانهایی بوده که برای دفاع از خاک و ایمانشان، از جان گذشتند. از دل خاک همدان تا بلندای آسمانهای غرب کشور، مردانی برخاستند که پروازشان را نه برای شهرت، که برای ایمان معنا کردند. یکی از آنان، شهید سرلشکر خلبان علی بختیاری بود؛ خلبانی مؤمن، متعهد و شجاع که در خردادماه سال ۱۳۶۰ بالهایش در آسمان مهاباد گشوده شد و پروازش تا ابد جاودانه ماند. برای شناختن چهره واقعی این قهرمان، باید از نگاه نزدیکترین کسانش شنید.
با مجتبی بختیاری همزمان با هفتم آبان سالروز تولد شهید و اختصاص ویترین«شهید ماه» در موزه مرکزی شهدا به گفتگویی صمیمی پرداختیم که در ادامه می خوانید.
برادر شهید سرلشکر خلبان «علی بختیاری»، در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد درباره برادرشهیدش گفت: شهید علی بختیاری اهل رزن استان همدان بود و در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ در دفاع از میهن اسلامی در غرب کشور به فیض شهادت نائل آمدند. او نه تنها در عرصه خلبانی نمونه، بلکه انسانی والا و متعهد به اصول اخلاقی و دینی بود. همانطور که خداوند در قرآن کریم میفرماید، کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، زندهاند و نزد پروردگار روزی میخورند؛ برادرم نیز حقیقتاً زنده است.
وی اظهار داشت: علی پنجمین فرزند از شش پسر خانواده بود و ما خواهر نداشتیم. دوران ابتدایی را در روستای گاوسوار از توابع شهرستان رزن گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل به تهران نزد برادر بزرگترمان، مرحوم حاج کریم بختیاری، آمد. او از کودکی شاخص و پرتلاش بود و همیشه در تحصیل و اخلاق سرآمد بود. در دبیرستان رشته ریاضی را با موفقیت به پایان رساند و با رتبهای عالی فارغالتحصیل شد. این هوش و پشتکار بعدها در دورههای تخصصی خلبانی نیز به چشم میآمد.
مجتبی بختیاری گفت: در سال ۱۳۵۳، برادرم وارد هوانیروز ارتش شد. او در دورههای تخصصی زبان انگلیسی و پرواز شرکت کرد و با تلاش و پشتکار فراوان موفق شد و وینگ خلبانی را دریافت کرد. مهارت و شجاعت او در پرواز، شهامت و تعهدش در خط مقدم را دوچندان میکرد. همکاران و حتی استادان خارجی او را یکی از بهترین خلبانان کشور میدانستند.
فعالیتهای پیش از جنگ
برادر این شهید والامقام اظهار داشت: قبل از آغاز جنگ تحمیلی، برادرم در مأموریتهای مختلف داخلی حضور فعال داشت؛ از کمک به مردم در زلزله و سیل گرفته تا مقابله با سوداگران مرگ و قاچاقچیان مواد مخدر. اما وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، بدون کوچکترین تردید به جبهههای جنوب و غرب کشور رفت و در تمامی مأموریتها با شجاعت مثالزدنی حاضر شد. او همیشه میگفت خلبان بودن، تنها پرواز نیست؛ ایمان، شجاعت و تعهد میخواهد تا بتوانی مأموریت خود را با موفقیت به انجام برسانی.

ویژگیهای اخلاقی و معنوی
مجتبی بختیاری درباره ویژگیهای اخلاقی برادرش گفت: علی انسانی متواضع، فروتن و مقید به دین بود. اهل نماز و روزه بود و هر سال در مراسم عزاداری شرکت میکرد. با وجود مقام و تخصص خود، هیچگاه لباس نظامی را در محل زندگی به تن نمیکرد تا مردم عادی او را نشناسند. او همیشه میگفت: «این لباس خلبانی در اصل کفن من است.» و حقیقتاً همینگونه شد؛ هنگام شهادت، لباس خلبانی بر تن داشت و کابین هلیکوپتر، تابوت او شد.
خاطرات ماندگار
وی با بغضی که راه گلویش را گرفته بود، بیان کرد: یکی از خاطرات فراموشنشدنی مربوط به سال 1358 است. وقتی با برادرم از همدان به تهران میآمدیم، در بهشت زهرا توقف کرد و گفت: «بیایید فاتحهای برای شهدای انقلاب بخوانیم.» آن روز در ذهن من زنده و جاودانه است. برادرم همیشه میگفت: «وقتی دشمن به خاک و ناموس ما تجاوز کرده، نمیتوان آرام نشست. من دوره خلبانی را برای این روزها گذراندهام و باید در خط مقدم باشم.» او هرگز پرواز را صرفاً برای مهارت نمیخواست؛ پرواز برای او معنایی فراتر داشت؛ «دفاع از وطن، ایمان و شجاعت.»
مجتبی بختیاری درباره خانواده برادرش گفت: شهید علی بختیاری در سال ۱۳۵۶ ازدواج کردند. از حاصل این ازدواج، دو فرزند به نامهای مهدی بختیاری (متولد ۱۳۵۷) و میترا بختیاری (متولد ۱۳۵۹) به یادگار مانده است. در زمان شهادت پسرش دو سال و نیم و دخترش هشت ماه داشت. همسر ایشان با فداکاری بار تربیت این دو فرزند را به دوش کشید و اکنون هر دو تحصیلات عالیه دارند و صاحب خانواده شدهاند.
وی با صدایی آرام اما پر از غم گفت: در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۶۰، برادرم به همراه کمکخلبان، شهید «صفر بساطی»، در منطقه مهاباد مأموریت داشتند. هلیکوپترشان بر اثر اصابت موشک دشمن سقوط کرد و هر دو به فیض شهادت نائل آمدند. در همان روز، هلیکوپتر دیگری با سرنشینی شهیدان کاظم اسدی و محمدعلی بازرگان نیز هدف موشک دشمن قرار گرفت و سقوط کرد.
برادرم همیشه میگفت: «لباسی که در تن من است، لباس دفاع از میهن است. برای حفظ خاک و ناموس کشور حاضر به هر فداکاری هستم.» حقیقتاً او این گفته را با جان خود اثبات کرد.
مجتبی بختیاری درباره بزرگداشت برادرش این چنین روایت کرد: به پاس رشادتهای برادرم، اقدامات بسیاری انجام شد. خیابان ۳۰ متری جی در تهران به نام او نامگذاری شد و سردیس و المان یادمانی ایشان در همان منطقه نصب گردید. در شهرستان رزن همدان میدانی بزرگ با المان هلیکوپتر و سردیس شهید ساخته شد. بخشی از وسایل شخصی او، از جمله لباس پرواز، زنجیر هیئت، سجاده و دستنوشتههایش به موزه شهدا اهدا شد تا نسلهای آینده با رشادت و ایمان او آشنا شوند.
سوگواری مادر
وی گفت: پس از شنیدن خبر شهادت برادرم، مادر ما از شدت غم سکته کردند و تا پایان عمر فلج شدند. هرگاه صدای هواپیما یا هلیکوپتر میشنیدند، میگفتند: «احساس میکنم جگرم تکهتکه میشود.»
مجتبی بختیاری در پایان خاطرنشان کرد: ما به برادرم افتخار میکنیم که جان خود را در راه دفاع از میهن و ارزشهای انقلاب اسلامی فدا کرد. امیدوارم جوانان امروز با درس خواندن، رعایت اخلاق و حفظ ارزشهای اسلامی، راه شهدا را ادامه دهند.

موزه شهدا دانشگاه معرفت و تاریخ
برادر شهید بختیاری در پایان این گفت و گو درباره موزه شهدا گفت: اینجا یک دانشگاه معرفت و تاریخ است. جایی که روح شهدا جاری است و نسل امروز میتواند معنای واقعی عزت، ایمان و غیرت را لمس کند.
برادرم همیشه میگفت این لباس خلبانی کفن من است. او عاشق وطن بود. امروز که یادگاریهایش در این ویترین قرار گرفته احساس می کنم بار دیگر روحش میان ماست. از جوانان کشورم برای دیدار از موزه شهدا دعوت می کنم؛ این مکان فقط برای تماشا نیست؛ برای بیداری دلهاست. بیایید از شهدا درس بگیریم و آنها را الگوی زندگی قرار دهیم.
انتهای پیام/ ر