گفتگوی تصویری با مادر شهید «بهزاد سهرابی فرد»
«فرخنده منوچهرآبادی» میگوید: بهزاد درسش را رها کرد و به منطقه رفت. وقتی به مرخصی آمد، گفت: من این بار بروم شهید میشوم همه همرزمانم رفتند. وقتی بهزاد شهید شد باور نمیکردم.
کد خبر: ۵۷۰۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱
گفتگوی تصویری با برادر شهید«عطا فرامرزی»
«مرتضی فرامرزی» میگوید: روز آخر که منزل آمد به من گفت: خدمتم تمام شده باید برای تسویه بروم که در عملیات مرصاد شرکت کرد و آنجا به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۰۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷
گفتگوی تصویری با برادر شهید«عطا فرامرزی»
«مرتضی فرامرزی» میگوید: روز آخر که منزل آمد به من گفت: خدمتم تمام شده باید برای تسویه بروم که در عملیات مرصاد شرکت کرد و آنجا به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۰۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷
روایتی شنیدنی از زبان جانباز«احمد پناهی»
«احمد پناهی» می گوید: زمانی که سوسنگرد محاصره شد ما سازماندهی و آموزش آنچنانی نداشتیم. دوران خیلی سختی بر ما گذشت حتی دیگر کار به جایی رسید که ما با دست خالی در کوچههای سوسنگرد با دشمن مقابله میکردیم.
کد خبر: ۵۷۰۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۴
روایتی شنیدنی از زبان جانباز«احمد پناهی»
«احمد پناهی» می گوید: زمانی که سوسنگرد محاصره شد ما سازماندهی و آموزش آنچنانی نداشتیم. دوران خیلی سختی بر ما گذشت حتی دیگر کار به جایی رسید که ما با دست خالی در کوچههای سوسنگرد با دشمن مقابله میکردیم.
کد خبر: ۵۷۰۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۴
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «موسی گودرزی» در بیان خاطرات فرزندش میگوید: پسرم سنش کم بود و بسیج او را برای اعزام به جبهه نمیپذیرفت. مجبور شد شناسنامهاش را دستکاری کند که سنش برای رفتن به جبهه مناسب باشد.
کد خبر: ۵۷۰۲۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «موسی گودرزی» در بیان خاطرات فرزندش میگوید: پسرم سنش کم بود و بسیج او را برای اعزام به جبهه نمیپذیرفت. مجبور شد شناسنامهاش را دستکاری کند که سنش برای رفتن به جبهه مناسب باشد.
کد خبر: ۵۷۰۲۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «بهزاد مرادی»
«بهزاد مرادی» میگوید: 26 اسفندماه 1385 در پادگان مرزی خسروی ولد خشکه مجروح شدم، سرباز بودم و چیزی به پایان خدمتم نمانده بود که در حین انجام مأموریت، به مین جا مانده از جنگ تحمیلی برخورد کردیم و من پای چپم را از دست دادم.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «بهزاد مرادی»
«بهزاد مرادی» میگوید: 26 اسفندماه 1385 در پادگان مرزی خسروی ولد خشکه مجروح شدم، سرباز بودم و چیزی به پایان خدمتم نمانده بود که در حین انجام مأموریت، به مین جا مانده از جنگ تحمیلی برخورد کردیم و من پای چپم را از دست دادم.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
روایتی شنیدنی از زبان جانباز«نسرین جهانشاهی»
«نسرین جهانشاهی» میگوید: من هیچوقت از دشمن نمیترسیدم همیشه هواپیماها را در آسمان نگاه میکردم و فکر نمی کردم روزی همین هواپیماهای به محل سکونت خودم حمله میکنند.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
روایتی شنیدنی از زبان جانباز«نسرین جهانشاهی»
«نسرین جهانشاهی» میگوید: من هیچوقت از دشمن نمیترسیدم همیشه هواپیماها را در آسمان نگاه میکردم و فکر نمی کردم روزی همین هواپیماهای به محل سکونت خودم حمله میکنند.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «بابا علی ابدالی عسگرآبادی»
«بابا علی ابدالی عسگرآبادی» میگوید: ما را به شهرک جلولا بردند 21 روز آنجا بودیم تا اسرا را جمع کردند و بعد ما را به زندان هارون الرشید بردند. شش ماه افسرها باید سلولهای هارون الرشید را طی کنند که سختترین سلول بود چون غذا و امکانات بهداشتی نداشتیم.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «بابا علی ابدالی عسگرآبادی»
«بابا علی ابدالی عسگرآبادی» میگوید: ما را به شهرک جلولا بردند 21 روز آنجا بودیم تا اسرا را جمع کردند و بعد ما را به زندان هارون الرشید بردند. شش ماه افسرها باید سلولهای هارون الرشید را طی کنند که سختترین سلول بود چون غذا و امکانات بهداشتی نداشتیم.
کد خبر: ۵۷۰۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «رحمت اله حیدری تجر»
جانباز کرمانشاهی «رحمت اله حیدری تجر» میگوید: تمام زندگیمان را به یکباره از دست دادیم. من هم از چند ناحیه مجروح شده بودم و در بیمارستان تحت درمان بودم. یادم میآید زمانی که بمباران شد مردم مثل برگ درخت روی زمین میافتادند و مجروح و شهید میشدند.
کد خبر: ۵۷۰۰۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «رحمت اله حیدری تجر»
جانباز کرمانشاهی «رحمت اله حیدری تجر» میگوید: تمام زندگیمان را به یکباره از دست دادیم. من هم از چند ناحیه مجروح شده بودم و در بیمارستان تحت درمان بودم. یادم میآید زمانی که بمباران شد مردم مثل برگ درخت روی زمین میافتادند و مجروح و شهید میشدند.
کد خبر: ۵۷۰۰۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «اسداله بیات» می گوید: اخلاق پسرم خیلی خوب بود. وقتی من دیر به خانه می آمدم خودش غذا درست میکرد. اسداله برای من مثل فرشتهها بود. وقتی شهید شد یک چادر مشکی روی پیکرش انداختیم و یک تکه یخ هم گذاشتیم روی جگرش چون خودش وصیت کرده بود یخ بگذارید که اگر مادرم ناراحتی و گریه کرد من جگرم آتش نگیرد.
کد خبر: ۵۶۹۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۴
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «اسداله بیات» می گوید: اخلاق پسرم خیلی خوب بود. وقتی من دیر به خانه می آمدم خودش غذا درست میکرد. اسداله برای من مثل فرشتهها بود. وقتی شهید شد یک چادر مشکی روی پیکرش انداختیم و یک تکه یخ هم گذاشتیم روی جگرش چون خودش وصیت کرده بود یخ بگذارید که اگر مادرم ناراحتی و گریه کرد من جگرم آتش نگیرد.
کد خبر: ۵۶۹۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۴
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «داود صارمی» می گوید: پسرم قبل از شهادتش گفت زمانی که کسی فوت میکند لباس سیاه نپوش و بر مزارش شیون نکنید. بعد از شهادتش تا الان نه لباس سیاه پوشیدم و نه بر مزارش شیون کردم.
کد خبر: ۵۶۹۹۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «داود صارمی» می گوید: پسرم قبل از شهادتش گفت زمانی که کسی فوت میکند لباس سیاه نپوش و بر مزارش شیون نکنید. بعد از شهادتش تا الان نه لباس سیاه پوشیدم و نه بر مزارش شیون کردم.
کد خبر: ۵۶۹۹۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «حسینعلی فهامی» میگوید: پسرم کمک حال مردم بود. با وجود سن کم چند سال در جبهه جنگید و بعد از شهادت، هشت سال مفقودالاثر ماند. من خوشحالم که فرزندم در راه خدا به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۵۶۹۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۷