خواهر شهید

آخرین اخبار:
خواهر شهید
خاطره‌‌ای از شهید «حسن گرگی بندری»

خودم فدای این انقلاب می‌شم

خواهر شهید تعریف می‌کند: مادر ساکت و بهت زده او را نگاه کرد. حسن لیوانی آب خورد. با دست دهانش را پاک کرد، پیشانی مادر را محکم بوسید و گفت؛ ای مادر اصلاً خودم فدای این انقلاب می‌شم فقط خودم!
خاطره‌‌ای از شهید «موسی آزموده»

وداعی که بوی شهادت می‌داد

خواهر شهید تعریف می‌کند: او تا سال دوم دبیرستان درس خواند و در هجده‌ سالگی عازم جبهه شد. هنگام رفتن، با همه خداحافظی می‌کرد؛ گویی به او الهام شده بود که این راه، مسیر بی‌بازگشت است. به همین دلیل با همه وداع کرد.
گفت‌وگوی صمیمی خبرگار نوید شاهد با مادر و خواهر شهید جاویدالاثر علیرضا قطبیان/

رفاقت آسمانی؛ دو برادر با یک مقصد

خاطره‌‌ای از شهید «حسن گرگی بندری»

روزی که حیاط خانه‌مان بوی جبهه گرفت

خواهر شهید تعریف می‌کند: هنوز شستن ظرفها تموم نشده بود درب حیاط کاملا باز شد و در قاب آن برادرم حسن را دیدم. او از اول مهر ماه به کلاس دوم دبیرستان می‌رفت. حسن لباس جبهه تنش بود و ساک کوچکی در دست داشت و مثل اینکه از داخل زمین درآمده باشد سر تا پایش خاکی بود.
مصاحبه/

برادرم نماد شجاعت و پایمردی در دوران جنگ تحمیلی بود

شهیدحسین نقیه، جوانی شجاع و پرتلاش که در دوران جنگ تحمیلی با ایثار خود، در دفاع از آب و خاک، دین و ناموس، نماد برترین استواری و پایمردی بود. در گفتگویی با خواهر این شهید به بیان روایت‌هایی از زندگی و عشق او به وطن و مردم خود می‌پردازیم.

«یاد ایام»

در هفته دفاع مقدس، یاد دلاورمردانی را زنده می‌کنیم که با ایمان و ایثار، تاریخ را با خون خویش نگاشتند. شعر یاد ایام سروده شاعر ایلامی، زمزمه‌ای از شکوه آن روزهاست؛ روز‌هایی که عشق، در میدان نبرد معنا یافت و نام شهیدان، چراغ راه نسل امروز شد.
روایتی از خواهر شهیدان اهل سنت، رسول و حسین مشهدی:

رسول گفت خودم را به عروسی‌ات می‌رسانم/ برای دفاع از وطن شیعه و سنی معنی ندارد

اکرم مشهدی بیان کرد: برادرانم هم به‌خاطر اسلام و وطن شهید شدند، نه برای تفاوت شیعه و سنی. آن‌ها باور داشتند شیعه و سنی دوشادوش هم در برابر دشمنان اسلام ایستاده‌اند.
خاطره‌‌ای از شهید «اسدالله حسین‌پور گیشانی»

شهید مبارزه با اشرار

خواهر شهید تعریف می‌کند: در زمان سربازی‌اش در یکی از ماموریت‌ها، در مرز میان افغانستان و ایران، در درگیری که با اشرار و قاچاقچی‌ها داشند به شهادت رسید. پیکرش را برایمان نیاوردند و او را مفقودالپیکر نامیدند.
خاطره‌‌ای از شهید «محمود بهرامی»

شهیدی که با نگاهش درس عفت می‌داد

خواهر شهید تعریف می‌کند: شهید انسان بسیار با تقوایی بود. حتی وقتی ما خواهرهایش در خانه موهایمان را باز می‌گذاشتیم، هرگز به صورت‌مان نگاه نمی‌کرد. اگر هم با خانم غریبه‌ای روبه‌رو می‌شد، فوراً نگاهش را پایین می‌انداخت.
گفت‌وگو با خواهر شهید «محمدرضا همایونی حقیقی» در جوار مزار شهید:

«محمد» اهل شعار نبود/ تا لحظه آخر به فکر مردم بود، نه جان خودش

صدیقه همایونی حقیقی گفت: محمد اهل شعار نبود؛ اهل عمل بود. تا لحظه آخر زندگی‌اش، به فکر مردم بود، نه خودش. باورم نمی‌شود هنوز… اما این افتخار ابدی ماست که برادری داشتیم که جانش را فدای مسئولیت، فدای مردم و فدای ایران کرد.
خاطره‌‌ای از شهید «ایرج زینلی مزرایی»

توسل به حضرت زهرا (س) گره گشای مشکلاتش بود

خواهر شهید تعریف می‌کند: یک روز از نظر مالی خیلی دستمان تنگ شد، به طوری که حتی پول خرید یک نان را هم نداشتیم. شهید با یک جدیت خاصی گفت؛ چند لحظه صبر کنید همه چیز درست می‌شود. شهید کتاب مفاتیح الجنان را برداشت و شروع به خواندن زیارت مخصوص حضرت زهرا (س) کرد.
خاطره‌‌ای از شهید «خداداد زاهری»

شفای شهید توسط حضرت ابوالفضل (ع)

خواهر شهید تعریف می‌کند: شهید حدوداً یک سالش بود که به یک بیماری خطرناک و لاعلاج مبتلا شده بود و دکترها همه جوابش کرده بودند. مادرم در آن زمان بدون هیچ نگرانی به علمدار کربلا، حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) متوسل شد و گفت؛ آقا اگر صلاح در این است که بچه‌ام زنده بماند او را شفا بده.
یادداشت،

عاشورا یک روز نبود، یک راه است...

از نینوا تا ایران، پرچم هنوز در دستان حق است «وَلا تَهِنُوا وَلا تَحزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ» عاشورا یک روز نبود، یک راه است... یادداشتی از شیدا مرادی خواهر شهید «فریداله مرادی» فعال رسانه‌ای در ادامه منتشر می‌شود.
خاطره‌‌ای از شهید «عیسی حیدری سراجی»

تنها آرزویش شهادت بود

خواهر شهید تعریف می‌کند: وی علاقه بسیار زیادی به جبهه رفتن و دفاع از میهن اسلامی را داشت و تنها آرزویی که داشت، شهادت بود.

گفتگو نه...

با گرگِ هارِ این زمانه گفت‌و‌گو نه، گفت‌و‌گو با فریبکاران و دغل بازان همان آب در هاون کوبیدن است، به فرموده رهبر عزیزمان اینها (آمریکا و اسرائیل) مذاکره هم که می‌کنند، مذاکره شان آمیخته‌ای با دغل و فریب‌کاری است، نه به مذاکره با شیطان را شاعر عزیز دهلرانی، خانم فرخ نظری زیبا سرودند.
گفت‌و‌گو با خواهر شهید «علیرضا چروی» متولد روز ولادت امام رضا (ع)

کبوتران حامل پیام شهادت برادرم بودند

فکر کردیم راه خانه را فراموش کرده‌اند، اما دقیقا روز شهادت آنها به حیاط خانه آمدند، یک دور زدند و رفتند، در واقع آنها خبر شهادتش را آورده بودند. شاید برادرم آن‌ها را فرستاده بود تا خبر دهند که او پرواز کرده است.
خاطره‌‌ای از شهید «مصطفی فرج‌پور»

مصطفی عاشق امام بود، آن قدر که تصویرش را می‌بوسید

خواهر شهید تعریف می‌کند: بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷ بود، روزی که امام به ایران بازگشت. آن روز هیچ‌وقت از خاطرم نمی‌رود. هیچ‌وقت مصطفی را آن‌طور ندیده بودم. واقعاً این شهدا عاشق امامشان بودند. وقتی آن روز تلویزیون تصویر امام را نشان می‌داد، مصطفی محو تماشای امام شده بود.
خاطره‌‌ای از شهید «محمد دادیان»

عشق خالصانه‌اش به امام او را به جهاد حق علیه باطل کشاند

خواهر شهید تعریف می‌کند: جلوی تلویزیون می‌نشست و مشتاقانه به سخنان امام گوش فرا می‌داد. او به عشقی که در وجودش به حضرت امام داشت می‌بالید به خاطر آن به جهاد حق علیه باطل رفت و مظلومانه به شهادت رسید.
خاطره‌‌ای از شهید «علی گشویی‌زاده»

غیرت و نوع دوستی شگفت‌انگیزی داشت

خواهر شهید تعریف می‌کند: یادم هست علی آن زمان تنها 15 سال داشت، اما غیرت و نوع‌دوستی‌اش به قدری شگفت‌انگیز بود که هر کسی را تحت تأثیر قرار می‌داد. وقتی می‌دید مردم در حال ساختن سنگرها هستند، بی‌درنگ به کمکشان می‌شتافت.
طراحی و تولید: ایران سامانه