کد خبر : ۶۰۴۷۱۸
۱۰:۰۰

۱۴۰۴/۰۸/۲۸
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۱۸»

صحنه‌های دلخراش در آبادان

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «وقتی به شهر آبادان رسیدیم واقعاً صحنه‌های دلخراشی را مشاهده کردیم. شهر به شکل نیمه مخروبه تبدیل شده بود و تعداد قلیلی از مردم که در شهر مانده بودند با یک وضع فلاکت باری زندگی می‌کردند...» قسمت هجدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


صحنه‌های دلخراش در آبادان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «محمود ستوده» ۱۹ شهریور سال ۱۳۳۵ در روستای خیرآباد شهرستان فسا دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی را در روستا‌های خیرآباد کوشک قاضی و دوره متوسطه را در هنرستان شهید رجایی فسا گذراند. خرداد سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ دیپلم شد و در شهریور همان سال به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد. او متاهل بود و ۳ فرزند داشت. 
شهید ستوده در جبهه معاون فرماندهی تیپ المهدی بود و در عملیات والفجر، والفجر ۲ ، خیبر و بدر شرکت کرد و سرانجام ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ با سمت جانشینی ۳۳ المهدی به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای خیرآباد فسا به خاک سپرده شد.

متن خاطره خودنوشت «۱۸» :

وقتی به شهر آبادان رسیدیم واقعاً صحنه‌های دلخراشی را مشاهده کردیم. شهر به شکل نیمه مخروبه تبدیل شده بود و تعداد قلیلی از مردم که در شهر مانده بودند با یک وضع فلاکت باری زندگی می‌کردند.

با دیدن این صحنه‌ها دل هر انسانی را کباب می‌کرد بعد از گذشت چند خیابان ما را به داخل مدرسه‌ای بردند. در داخل کلاس‌های درسی که اکنون به محل سکونت رزمندگان تبدیل شده بود وارد شدیم.

 کمی در آنجا استراحت کردیم و دلمان تاب نیاورد. پالایشگاه آبادان آسمان شهر کدر و تیره شده بود که در شهر قدم می‌زدیم. برای یک لحظه هم که شده بود اصابت گلوله‌های خمپاره توپ به داخل شهر امان نمی‌داد که باخیال راحت بگردیم. در نهایت مجبور شدیم به مدرسه باز گردیم.

 پس از آن ما را به محل دیگری انتقال دادند که به آن هتل آبادان می‌گفتند. وقتی به آنجا رسیدیم مشاهده کردیم که یک طرف هتل به وسیله بمباران هواپیما‌های دشمن کاملاً خراب شده بود.

 پس از استقرار در اولین قدم شروع کردیم به تمیز کردن اتاق‌ها و وسایل اضافی را از ساختمان بیرون بردیم. واقعاً عظمت و بزرگی این هتل همه بچه‌ها را متحیر خود کرده بود و اینطور که عنوان می‌کردند این محل یکی از مجهزترین هتل‌های سطح کشور بوده است البته هنوز آثاری هم از دوران حکومت شاه خائن هم در آن به چشم می‌خورد که بچه‌ها درمرحله اول سعی برپاکسازی داشتند.

 فردای آن روز فرمان منطقه به هتل آمد و به ما گفت همه شما باید دو گروه شوید فوراً هر چه نیروی فسایی بودیم یک گروه تشکیل دادیم به اضافه تعدادی از برادران دیگر که اهل شهرستان‌های دیگر بودند حدوداً ساعت ۵ عصر ما را به خط مقدم اعزام کردند و...

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه