شهید «مسعود علیمحمدی»؛ اولین خونین جامهی «دانش بومی» و «فنآوری هستهای» کشور
به گزارش نوید شاهد، بیست و دوم دی 1388، میعادگاه وصال اولین فدایی و خونین جامهی کاروان شهیدان علم و اقتدار ایران اسلامی است که با برنامهریزی و هدایت و اجرای خبیثترین دشمنان اسلام و ایران و بشریت، رژیم غاصب و کودک کش صهیونی، خونشان خطی به روشنی عزت این سرزمین و مرزی ابدی میان ما و دشمن ترسیم کرد و رقم زننده مصافی جاوید میان جبهه جهانی انقلاب اسلامی و مسیر سرخ مقاومت با نظام سلطه جهانی استکباری- صهیونیستی شد. دانشمند شهید دکتر علی محمدی، راه را با خون خود گشود و از پی او، «رضایی نژاد» و «احمدی روشن» و «فخری زاده» و... شهادت خود را سرمایه عظمت و اعتلای این آرمان بزرگ ساختند. آرمانی که مقصدی جز استقلال و عزت ما ندارد و ملت ما این را انتخاب کرده است با همه تاوان سنگینش؛ به سنگینی خون شهیدانی چنین بزرگ...
از کشاورزی تا حضور در انقلاب و مبارزه با گرایشهای انحرافی
مسعود علی محمدی، سوم شهریور 1338 در خانواده ای مذهبی در کن تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر پدری خود: ایذه گذراند. مسعود از هوش و استعداد قابل توجهی برخوردار بود. وجود روحیه حساس، گشاده رویی و خوش خلقی از او شخصیتی دلنشین برای همه اطرافیان ساخته بود و همین امر سبب جذب دوستان زیادی شد و بیشتر همکلاسی های علی محمدی به یاد دارند که او از دانش آموزان ممتاز و کوشا و از بهترین شاگردان مدرسه شناخته میشد. با وجود مشکلات فراوان در کنار تحصیل، همگام و همراه پدر به فعالیت های کشاورزی می پرداخت، دوران جوانی مسعود، همزمان بااوج گیری تظاهرات و مبارزات ملت ایران شد. او با ایراد سخنرانی و برپایی نمازجماعت در دبیرستان و مبارزه و فعالیت در گروه های سیاسی با انقلاب، همراه شد و ضمن عضویت در انجمن اسلامی دبیرستان، عضو نیروهای فعال مسجد جامع نیز بود و با برپایی کلاس های عقیدتی و سیاسی در سنگر دبیرستان، فعالانه به تبلیغ و جذب نیروهای مومن و مبارزه با افکار انحرافی رایج آن زمان می پرداخت.
از جهادگری و جهاد فرهنگی- تبلیغی تا فرماندهی گردان «انصار» در عملیات «خیبر»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که با پایان دوران متوسطه و اخذ مدرک دیپلم او در ۱۳۵۸ همزمان بود، به جهادگران مخلص و ایثارگر پیوست و با تمام توان در خدمت محرومان قرار گرفت. از فعالیتهای او در این زمان، تاسیس کمیته فرهنگی جهادسازندگی شهرستان ایذه بود و در ادامه این فعالیتها، به راه اندازی کتابخانه ای بزرگ در شهر و گسترش کتابخانه های موجود در شهر ایذه پرداخت. ضمن اینکه در این مدت به تهیه و تکثیر نشریات، فیلم، اسلاید و دایر کردن کلاس های تابستانی آموزش قرآن هم اشتغال داشت و کار فرهنگی را از بزرگترین امور می شمرد.
با شروع جنگ، او که جوهره غیرت و شرافتی بزرگ در خود داشت و خمیرمایه او همچون دیگر قهرمانان نسل جبهه و جنگ، در جبهه باید شکل میگرفت و به کمال میرسید، خدمت در عرصه ای دیگر را برگزید که مردان مرد را بهخود میخواند. این بود که با درک ضرورت دفاع از دین و میهن، از جهاد استعفا داد و به سپاه پیوست و لباس سبز پاسداری را زینت بخش قامت خود ساخت و در همان ابتدا به عنوان مسوول پرسنلی پایگاه مشغول به خدمت شد. او به دنبال روزنه ای بود تا به جبهه برود و در نخستین فرصت پیش آمده، فرمانده پایگاه را قانع کرد و به جبهه اعزام شد. شهید علی محمدی، ابتدا به عنوان نیروی منفرد داوطلب در یکی از گردان ها مشغول به خدمت شد و در عملیات خیبر حضور داشت و به دنبال آن بنا به دستور مسئولان لشکر، به عنوان مسئول تعاون و فرمانده گردان انصار لشکر ۷ ولیعصر (عج) مشغول به خدمت شد.
چرا باید برم؟ من تصمیمم رو گرفتم! همین جا می مونم!...
مسعود اهل رفتن نبود. دوست داشت همینجا بماند، هم همکاریهایش را ادامه دهد و هم درسش را بخواند. معتقد بود جنگ تحمیلی تمام شد، ولی باید برای پیشرفت علمی کشور جنگید تا بتوان به افقهای روشن رسید. دیگر روی پا بند نبود. یکی از تصمیماتش این بود که از ابتدا میگفت میخواهم در ایران درس بخوانم و برای کشورم خدمت کنم. تصمیمش را که گرفت، دیگر هیچ دعوتنامهای وسوسهاش نکرد. بارها پیش آمد که میگفت ایمیل دعوتنامه برایم از کشورهای مختلف آمده، از کشورهای خلیج و همسایه بگیر تا اروپایی. اما بهقدری مطمئن و آرام درباره نرفتن حرف میزد که هرکس میشنید فکر میکرد دعوت یک مهمانی دوستانه را رد کرده است. روایت همسرش را از تصمیم به ماندن در ایران بشنویم:
«کمتر از یک هفته گذشت و مسعود خوشحال و خندان برگشت و با عشق و هیجان شروع کرد به تعریف کردن؛ انگار که بهترین سفر تفریحی را رفته باشد که این اندازه انرژی جمع کرده و آمده بود. گفت: منصوره، به نظرم امتحان رو قبول میشم. خوب دادمش. اونجا هم رفتم و تحقیق کردم. استادای دانشگاه شریف اکثراً خارج از ایران تحصیل کردهن و مدرک گرفتهن و الآن برگشتهن. اگه بخوام برم خارج ارشدم رو بخونم، استادایی با همین اندازه سواد و کیفیت بهم درس میدن. درسته پذیرشم رو از آمریکا گرفتهم و دانشگاه خیلی خوبیه، ولی من تصمیمم رو گرفتهم. چرا باید برم؟! همینجا تو کشور خودم میمونم و درسم رو میخونم. رشتۀ من آزمایشگاه و امکانات ویژهای نمیخواد که اینجا نباشه. من دوست دارم همینجا درس بخونم و کار کنم و دِینم رو به کشورم ادا کنم...»
اولین دکترای فیزیک ایران، پیشتاز توسعه و توانمندسازی دانش مستقل بومی
مسعود علی محمدی، مدرک کارشناسی را از دانشگاه شیراز در ۱۳۶۴ و کارشناسی ارشد را در ۱۳۶۷ و دکتری فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را از دانشگاه صنعتی شریف در ۱۳۷۱، کسب کرد. او از دانشجویان نخستین دوره دکتری فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکتری خود را در فیزیک دریافت کرده و همچنین نخستین دانشجوی پسادکترا در پژوهشگاه دانشهای بنیادی بود. تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بودهاست. با پژوهشگاه دانش های بنیادی یا مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات نیز طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ خورشیدی همکاری داشت.
از جمله درس های ارائه شده توسط او میتوان به: مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدانهای کوانتمی اشاره کرد. علی محمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی خوارزمی در ۱۳۸۶ خورشیدی بود و در پژوهشهای بنیادی رتبه دوم را کسب کرد. از ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و به عضویت هیات علمی و ممیزه این دانشگاه نیز درآمد. او همچنین در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم، استاد راهنما و مشاور در پروژههای پایاننامههای مرتبط با علوم فیزیکی هم بود.
تحقیقات پایان نامه دکتری او در زمینه «نظریه ریسمان» انجام شد. بعدها خود وی از یکی مقالاتش که در دوره دکتری در خصوص مدل WZW با گروه (۳ SU در تراز k= ۳ ) نوشته بود به عنوان یکی از کارهای مهم خود یاد کرد. او همچنین تلاشهای زیادی جهت راهاندازی پژوهشکده «فیزیک کاربردی» در دانشگاه علم و صنعت ایران کرد. یکی از مهمترین دغدغههای او، تعریف روندی قانونمند بر وجود ملاک ها و معیارهای علمی برای انتخاب مدیران علمی بود. از جمله مسوولیتهای مدیریت علمی او می توان به ریاست گروه فیزیک، معاونت پژوهشی پردیس علوم و عضویت در هیات ممیزی دانشگاه تهران اشاره کرد. علی محمدی با تمام فعالیتهایش، یکی از پژوهشگران تراز اول فیزیک ایران بود.
زمینه تحقیقاتی وی به طور عمده فیزیک انرژیهای زیاد، مدلهای حل پذیر، تا حدودی ماده چگال نرم و در اواخر، گرانش و کیهان شناسی بود. وی خرداد ۱۳۸۷ خورشیدی، به عنوان یکی از ۲ نماینده ایران در پروژه سزامی (مرکز تابش سینکروترون برای تحقیقات و علوم کاربردی در خاورمیانه) منصوب شد. پر ارجاعترین مقاله وی نیز مقالهای در مورد پروسههای کاتورهی غیر تعادلی بود.
اولین حلقه از زنجیره ترور دانشمندان هستهای ایران؛ «شهادت» به جرم «غیرت»
دکتر مسعود علی محمدی، صبح روز ۲۲ دی ۱۳۸۸ درحالیکه که قصد خروج از منزل را داشت، بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور، ترور شد. در ۲۰ آذر ۱۳۸۹ خورشیدی، وزارت اطلاعات در اطلاعیهای اعلام کرد که موفق به دستگیری عامل این اقدام شده و در همین ارتباط اعترافات تلویزیونی فردی به نام مجید جمالی فشی از تلویزیون پخش شد که فرد یاد شده در آن به نقش خود در ترور شهید علی محمدی اعتراف کرد و گفت که آموزشهای مورد نیاز برای این ترور را در سفری به سرزمین های اشغالی دیده و دورههایی را زیر نظر مأموران سازمان جاسوسی «موساد» گذرانده است. ترور شهید علیمحمدی اولین حلقه از زنجیره اقدامات تروریستی رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی با عاملیت و مجریگری موساد، برای ترور دانشمندان هستهای ایران بود.
انتهای گزارش/