دوشنبه, ۰۲ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۵۵
«در نهمین روز جنگ همراه دوستانش در حال تخلیه مواد خوراکی از خودروهای جنگی بود که اصابت گلوله توپی به درون خانه‌ای شلوغ، او را به آن سمت کشاند. در همانجا خیلی سریع کار امداد و کمک رسانی به مجروحین را شروع کرد، اما در همین اثنا؛ گلوله‌ای دیگر همانجا را نشانه رفت و او همراه با دوست شهیدش شهناز محمدی‌زاده به شهادت رساند.» در ادامه متن خاطره این شهید والامقام را از زبان مادرش در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید شهناز حاجی شاه در سال 1339 در شهرستان آبادان دیه به جهان گشود. در دوران سخت انقلاب تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد. دروس حوزوی خوانده بود؛ و در بسیاری از مواقع به ارشاد دیگران می‌پرداخت. در هشتم مهرماه ۵۹ شهناز به همراه دوستش شهناز محمدی در حال انتقال مواد خوراکی به رزمندگان بودند. در بین راه با دیدن یک رزمنده مجروح که در چهارراه گل فروشی خرمشهر بر زمین افتاده بود از خودرو پیاده شدند. تا به او امداد برسانند. همین که به طرف مجروح رفتند خمپاره به آنجا اصابت کرد و شهناز حاجی شاه به همراه دوستش شهناز محمدی مظلومانه به شهادت رسیدند.

متن خاطره:

همه چیز برای مسافرت به شمال آماده بود تا اینکه اولین گلوله توپ متجاوزان عراقی قلب خرمشهر را به لرزه درآورد. شهناز اولین کسی بود که گفت:«من به شمال نمی‌آیم، کشورم در خطر است. برادرانش حسین و ناصر که از اولین شهدای دفاع مقدس بودند به او اقتدا کردند.»

وقتی خیابان طالقانی را بمباران کردند به همراه برادرانش برای کمک به مجروحین شتافتند، او که آموزش دوره کمکهای اولیه را قبلا دیده بود تا پاسی از شب فعالیت، سخت کوشی و تلاش خود را برای امداد مجروحین به کار گرفت به طوری که سربازی به مادر او گفت:«دختر شما جانم را نجات داد.»

این سخت کوشی و تلاش سابقه‌ای دیرینه نزد او داشت. در سالهای ۱۳۵۶ اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) را دست به دست می گرداند و در سال ۱۳۵۸ به عنوان جهادگری از جهاد سازندگی برای تدریس، تمام جاده شلمچه را هر روز طی می کرد تا در روستا به وضع آنها رسیدگی کند و از اینکه توانسته بود در سال ۱۳۵۹ به همراه پنج تن از دوستانش به حضور حضرت امام (ره) شرفیاب شود؛ نهایت شادی و شعف خود را بیان می‌کرد.

در نهمین روز جنگ همراه دوستانش در حال تخلیه مواد خوراکی از خودروهای جنگی بود که، اصابت گلوله توپی به درون خانه ای شلوغ، او را به آن سمت کشاند. در همانجا خیلی سریع کار امداد و کمک رسانی به مجروحین را شروع کرد، اما در همین اثنا ؛ گلوله ای دیگر همانجا را نشانه رفت و او همراه با دوست شهیدش شهناز محمدی زاده به شهادت رساند.

در حالی که ازتمام پیکرش فقط قابی از صورت و یکدست باقی مانده بود. به خاطر شلوغی و ناامنی شهر مجبور شدند که او را در گلزار خرمشهر به خاک بسپارند در حالی که فقط ۵ نفر از اهل خانه، او را تشییع میکردند. اکنون اگر گذرتان به خرمشهر افتاد بدانید که در گلزار شهدا در کنار دو برادر شهیدش ناصر و حسین حاجی شاه آرام خفته است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده