نوید شاهد - غلامرضا خارکوهی تاریخ‌‎نگار انقلاب اسلامی می نویسد: امام خمینی به عنوان یک عالم و مرجع بزرگ اسلامی، و هم به عنوان یک رهبر محبوب مردمی در طول سال‌های حیات خود همواره توجه خاصی به قیام کربلا داشته است. او علاوه بر برپایی سنت عزاداری اباعبدالله، بار‌ها در کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و پیام‌های خود به تشریح فلسفه واقعی قیام امام حسین (ع) پرداخته و مردم را به زنده نگه داشتن این سنت مذهبی و شیعی تشویق و ترغیب نموده است.

به گزارش نوید شاهد گلستان؛ امام خمینی به عنوان یک عالم و مرجع بزرگ اسلامی، و هم به عنوان یک رهبر محبوب مردمی در طول سال‌های حیات خود همواره توجه خاصی به قیام کربلا داشته است. او علاوه بر برپایی سنت عزاداری اباعبدالله، بار‌ها در کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و پیام‌های خود به تشریح فلسفه واقعی قیام امام حسین (ع) پرداخته و مردم را به زنده نگه داشتن این سنت مذهبی و شیعی تشویق و ترغیب نموده است. او حتی قیام خود را علیه رژیم پهلوی بر اساس آموزه‌های حسینی آغاز کرد و استمرار داد. مخصوصا مقاومت ۸ ساله دوران دفاع مقدس ملت ایران منبعث از مقاومت عاشورا بود. به همین جهت او انقلاب اسلامی را پرتوی از قیام عاشورا می‌داند.

 

غلامرضا خارکوهی تاریخنگار انقلاب اسلامی؛ قیام امام حسین (ع) به روایت امام خمینی (ره)

از نظر امام خمینی قیام امام حسین (ع) قیامی با اعتقادات محکم به مکتب اسلام و برای مبارزه با ظلم و علیه حاکم ظالم بود تا بساط حاکمیت یزید ستمگر را برچیند و خود حکومت اسلامی تاسیس کرده و آموزه‌های واقعی قرآن و پیامبر و امیرالمومنین را محقق نماید.

از نظر امام خمینی قیام کربلا با آنکه با عده بسیار کمی انجام شد و همه آن‌ها مظلومانه به شهادت رسیدند، اما توانستند امپراتوری بزرگ یزید را شکست داده و فروبپاشند؛ لذا مجلس عزای امام حسین (ع) موجب زنده نگه داشتن این قیام و ترویج فداکاری‌ها و مقاومت بی نظیر او در برابر حاکمان ستمگر می‌گردد. در این راستا برای آشنایی بیشتر با نظرات امام خمینی تعدادی از فرمایشات او را در این زمینه با هم مرور می‌کنیم. با این تذکر که ادبیات این عبارات به صورت گفتاری و شفاهی است، چون غالب این مطالب از سخنرانی‌های امام راحل اخذ و تلخیص شده است.

۱ ـ مصیبت وارده بر امام علی (ع) بالاتر از امام حسین (ع):

بالاترین مصیبتى که بر اسلام وارد شد، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیرالمؤمنین ع بود؛ و عزاى او از عزاى کربلا بالاتر [است]. مصیبت وارده بر امیرالمؤمنین و بر اسلام بالاتر است از آن مصیبتى که بر سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- وارد شد. اعظمِ مصیبت‌ها این مصیبت است که نگذاشتند مردم بفهمند اسلام یعنى چه. اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگى مى‏کند. الآن هم مبهم است. الآن هم نمى‏دانند مردم که معنى اسلام چیست، حکومت اسلامى چیست، اسلام چه مى‏خواسته بکند، چه برنامه‏اى اسلام داشته است در حکومتش؟ این پنج سال حکومت، یا پنج- شش سال حکومت حضرت امیر، این با همه گرفتاری هایى که بوده است و با همه زحمت هایى که از براى حضرت امیر فراهم شد، سلبش عزاى بزرگ است. [۱]۲ ـ صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع):

معاویه یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت امام حسن بر خلافش قیام کرد در صورتى که آن وقت همه هم با آن مردک [معاویه]بیعت کرده بودند و سلطانش حساب مى‏کردند. حضرت امام حسن قیام کرد تا آن وقتى که مى‏توانست. وقتى که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را. آن قدرى که حضرت امام حسن، معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سید الشهداء یزید را مفتضح کرد. [۲]۳ ـ محرم و مبارزات ملت ایران

ماه محرّم براى مذهب تشیع ماهى است که پیروزى در متن فداکارى و خون به دست آمده است. در صدر اسلام پس از رحلت پیمبرِ ختمى- پایه گذار عدالت و آزادى- مى‏رفت که با کجروی هاى بنى امیه، اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت در زیر پاى تبهکاران نابود شود که سید الشهداء نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و با فداکارى و خون خود و عزیزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنى امیه را محکوم و پایه‏هاى آن را فرو ریخت؛ و در عصر ما مى‏رفت که با کجروی هاى سلسله پهلوى، حلقوم گُشاد آنان و دارودسته و اربابان آنان اسلام و مصالح آن را ببلعد و عدالت و استقلال و آزادى را در زیر چکمه دیکتاتورى و پرده ریا و تزویر به نابودى بکشد.

نهضت ملت بزرگ ایران، که در دوازدهم محرّم، ۱۵ خرداد [سال ۴۲]به شکوفایى گرایید، پرده‏هاى تزویر و عوام‏فریبى شاه را پاره کرد؛ و قتل عام شاهانه و فداکارى ملت، مبدأ عظیمى در تاریخ ایران گردید؛ و مفتاح نجات اسلام و عدالت به دست آمد، و نطفه مقاومت ملى منعقد و با تربیت و روشنگرى روشنگران، رو به رشد و تکامل نهاد؛ و در این بین فداکاری‌ها در مقابل جنایات و قتل و غارت و حبس و تبعید‌ها در جریان بود؛ و در ۲۹ محرّم ۹۸ [سال ۵۶]که رشد و تکامل در حال بلوغ بود، مبدأ انفجار ظاهر شد و شاه و دژخیمان او غافلگیر شده و با تمام قوا به قتل و جرح ملت پرداختند؛ و در ظرف یک سال جنایات بى‏پایان آنان با مقاومت عظیم ملت رو به رو [شد]، و برخورد‌ها و جنایت‌ها و فداکاری‌ها مقابل یکدیگر صف کشیدند. در این میان قوه مقاومت ملت رو به رشد و حربه‏هاى دشمنِ انسانیت و ملت رو به تزلزل [نهاد]، و در پایان سال ۹۸ و طلیعه ۹۹ [بهمن سال ۵۷]، قدرت ملت، جنود ابلیسى‏ شاه را چنان شکست داد و پایه‏هاى دیکتاتورى را چنان متزلزل نمود و قدرتهاى عظیم ابرقدرت‌ها را چنان واپس زد که مورد تحیر و تعجب متفکران جهان و حسابگران گردید. [۳]۴ ـ مبارزه با ظلم و تشکیل حکومت اسلامی:

سید الشهداء ... قوایى نداشت در مقابل آن قوه [یزید. ولى‏]پاشد قیام کرد، مخالفت کرد، چه کرد، تا کشته شد... او «مُسْلم» را [به کوفه]فرستاده که مردم را دعوت کند به بیعت، تا حکومت اسلامى تشکیل بدهد؛ [و]این حکومت فاسد [یزید]را از بین ببرد. [۴]سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- وقتى مى‏بیند که یک حاکم ظالمى، جائرى، در بین مردم دارد حکومت مى‏کند، تصریح مى‏کند حضرت که اگر کسى ببیند که یک حاکم جائرى در بین مردم حکومت مى‏کند، ظلم دارد به مردم مى‏کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیرى کند هر قدر که مى‏تواند؛ با چند نفر، با چندین نفر، که در مقابل آن لشکر و بساط، هیچ نبود. لکن تکلیف این طور مى‏دانست که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه این ملت را اصلاح کند، تا اینکه این عَلَم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهایش را داد و اولادش را داد و همه چیزهاى خودش را داد... براى اسلام. مگر خون ما رنگینتر از خون سید الشهداست؟ ما چرا بترسیم از اینکه خون‏ بدهیم؟... سیره انبیا همین بوده است که اگر چنانچه یک سلطانى جائر بر مردم حکومت مى‏خواهد بکند بایستید در مقابلش، و به هر چه، به هر جا مى‏خواهد منتهى بشود، باید برویم سراغش و نهى از منکرش و امر به معروفش کنیم و بکِشیم او را پایین از این تخت باطل. [۵]۵ ـ معناى کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلاء:

این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که [بعضی ها]اشتباهى مى‏فهمند. آن‌ها خیال مى‏کنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمین‌ها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه‏ روز، باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمین‌ها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روز‌ها غفلت نکنند. تکلیف همگانى، مقابله با ستم‏ [است.]ملت‌ها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. [۶]۶ ـ نقش عقیده در قیام کربلا:

آنى که مطرح است عقاید مردم است. این، عقیده است که انسان را مى‏کِشد به این طرف و آن طرف. آن عقیده بود که حضرت سید الشهداء را با چند نفر، با چند عدد معدود، کِشاند در مقابل یک امپراتور خبیثى که همه عُدّه و عِدِّه را داشت، لکن نه آدم بود، نه ایمان داشت. اینکه سید الشهداء را کِشاند به آنجا مکتب بود که کِشاند به آنجا؛ اتحاد و عقیده بود که کشاند به آنجا؛ و همه چیزش را داد در مقابل عقیده، در مقابل ایمان؛ و کُشته شد و شکست داد طرف را. [۷]۷- القائات دشمن و ضرورت استمرار مجالس عزاداری:

این مطلبى که الآن القا کرده‏اند به جوان هاى ما که تا کىْ گریه و تا با روضه و اینها؟!... این‌ها نمى‏فهمند روضه چیست؛ این‌ها نمى‏فهمند که این روضه و این گریه آدم‏ساز است؛ انسان درست مى‏کند. این مجالس روضه، این مجالس عزاى سید الشهداء این آن تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. [و]بیان ظلمى که به مظلوم شده تا آخر باید باشد... پیغمبر هم فرمود که أنَا مِنْ حُسَینٍ، یعنى دیانت را او نگه مى‏دارد، و این فداکارى دیانت اسلام را نگه داشته است، و ما باید نگهش داریم.

این جوان‌ها توجه ندارند، البته یک دسته‏اند [که‏]تزریق به این‌ها شده از [طرف‏]اشخاصى‏که مى‏خواهند نباشد این اساس، مى‏خواهند روضه را از بین ببرند... این‌ها نمى‏دانند که روضه‏خوانى است که عواطف مردم را همچو تهییج مى‏کند که براى همه چیز حاضرند. وقتى مردم دیدند که سید الشهداء جوان هایش را آن طور قطعه قطعه کردند و آن طور جوان هاى خودش را داد، براى مردم آسان مى‏شود که جوان بدهند؛ و با این حس شهادت دوستى این معنى را ملت ما پیش برد؛ و رمز همین معنایى بود که از کربلا منعکس شد به همه جهاتى که ما داشتیم، به همه ملت ما؛ و همه آرزوى شهادت مى‏کردند؛ همان شهادتى که سیدش سید الشهداء بود. [۸]سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام چیز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و مَنال، هر چه بود، هر چه داشت- مال و مَنال که نداشت- هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد. [در]مخالف با امپراتورى آن روز، که از امپراتوری هاى اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل؛ و با این عده قلیل در عین حالى که شهید شد، غلبه کرد. غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آن‌ها را. ما که دنباله او هستیم و مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- و به سفارش ائمه هُدى‏- علیهم السلام- ما بپا مى‏کنیم این مجالس عزا را، ما همان مسأله را داریم مى‏گوییم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمکاران. ما زنده نگه داشتیم، خطباى ما زنده نگه داشتند قضیه کربلا را؛ و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته کوچک، اما با ایمان بزرگ را در مقابل یک رژیم طاغوتى بزرگ.

گریه کردن بر شهید؛ زنده نگه داشتن نهضت است. اینکه در روایت هست که کسى که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه‌دار خودش را بکُند، این جَزایش بهشت است. این براى این است که حتى آنى که... یک حال حزن به خودش مى‏دهد و صورت گریه دار به خودش مى‏دهد، این نهضت را دارد حفظ مى‏کند؛ این نهضت امام حسین- سلام اللَّه علیه- را حفظ مى‏کند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده.

بیخود نبود که رضا خان... تمام مجالس عزا را قَدَغَن کردند. این همین طورى نبود. رضا خان همچو نبود که از اصل مخالف با این مسائل بشود، رضا خان مأمور بود، مأمور بود [براى‏]آنهایى که کارشناس بودند؛ آنهایى که ملتفت بودند مسائل را. دشمنهاى ما، که مطالعه کرده بودند در حال ملت‌ها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه، مى‏دیدند آنها، که تا این مجالس هست و تا این نوحه‏سرایی هاىِ بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضا خان قدغن کردند، به طورى که تمام مجالس در ایران قدغن شد، [و]کارهاى [زشت]خودشان‏را انجام دادند. دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که این‌ها تبلیغات خودشان را بکنند؛ و آن‌ها [یعنی عُمال رضاخان]تبلیغات را از آن طرف شروع کردند، و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بُردند. در زمان محمد رضا هم به همین معنا، منتها با فرم دیگر...، نه با آن طور سرنیزه، به یک جور دیگر، این طایفه [شیعیان امام حسین]را مى‏خواستند کنار بگذارند. حالا هم همان‌ها [هستند]منتها جوانهاى ما را بازى مى‏دهند. همان مسأله است. همان مسئله زمان رضا خان است که مجالس را او قدغن کرد. حالا یک دسته‏اى آمده‏اند مى‏گویند که نه، دیگر روضه نخوانید! نمى‏فهمند این‌ها که روضه یعنى چه. این‌ها ماهیت این عزادارى را نمى‏دانند چیست... نمى‏دانند که گریه کردن بر عزاى امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا [ست‏]که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین، سلام اللَّه علیه. دستور است براى همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء، دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را.

امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند؛ و این مجالسى که هست مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوانهاى ما خیال نکنند که مسأله، مسأله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شما‌ها که بگویید «ملتِ گریه»! آن‌ها از همین گریه‏ها مى‏ترسند، براى اینکه گریه‏اى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‏هایى که بیرون مى‏آیند، مقابل ظالم هستند؛ [و به این منظور]قیام کرده‏اند. این‌ها را باید حفظ کنید. این‌ها شعائر مذهبى ماست که باید حفظ بشود. این‌ها یک شعائر سیاسى است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها! بازیتان ندهند این اشخاصى که با اسماء مختلفه و با مرام هاى انحرافى مى‏خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند؛ و این‌ها مى‏بینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصایب مظلوم و ذکر جنایات ظالم، در هر عصرى [مظلومان را]مقابل ظالم قرار مى‏دهد... اینهایى که تزریق مى‏کنند به شما «ملت گریه»، «ملت گریه»، این‌ها خیانت مى‏کنند. بزرگهایشان و ارباب هایشان از این گریه‏ها مى‏ترسند؛ جوان هاى ما خیال نکنند که دارند یک خدمتى مى‏کنند مى‏روند توى مجلس اگر صحبت عزا بشود، مى‏گویند نه، این را نگو. غلط است این حرف، باید این را بگوید، باید این ظلم‌ها را بگوید، تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت؛ و باید هر روز این کار بشود. این جنبه سیاسى دارد؛ جنبه اجتماعى دارد. [۹]

تدوین: غلامرضا خارکوهی- تاریخنگار انقلاب اسلامی

[۱]- کتاب صحیفه امام، ج‏۲، ص ۳۶۱

[۲]- همان، ج‏۲، ص ۳۷۱

[۳]- کتاب صحیفه امام، ج‏۵، ص ۲۸۴

[۴]- کتاب صحیفه امام، ج‏۲، ص ۳۷۳

[۵]- کتاب صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۵۲

[۶]- کتاب صحیفه امام، ج‏۱۰، ص ۱۲۳

[۷]- همان، ج‏۱۰، ص ۱۰۹

[۸]- همان، ج‏۱۰، ص ۱۲۱

[۹]- همان، ج‏۱۰، صص ۳۱۴ تا ۳۱۶

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده