اکبر سلامت، جانباز دوران دفاع مقدس، با روایت خاطراتش از جبهههای نبرد، از شجاعت و ایثار رزمندگان میگوید. او که در عملیات کربلای پنج مجروح شد و بخشی از دست و پای خود را از دست داد، امروز با تمام سختیهای زندگی همچنان ایستاده و از مسئولان میخواهد که یاد و خاطره جانبازان را فراموش نکنند.
کد خبر: ۵۹۱۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹
اکبر سلامت، جانباز دوران دفاع مقدس، با روایت خاطراتش از جبهههای نبرد، از شجاعت و ایثار رزمندگان میگوید. او که در عملیات کربلای پنج مجروح شد و بخشی از دست و پای خود را از دست داد، امروز با تمام سختیهای زندگی همچنان ایستاده و از مسئولان میخواهد که یاد و خاطره جانبازان را فراموش نکنند.
کد خبر: ۵۹۱۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹
اکبر سلامت، جانباز دوران دفاع مقدس، با روایت خاطراتش از جبهههای نبرد، از شجاعت و ایثار رزمندگان میگوید. او که در عملیات کربلای پنج مجروح شد و بخشی از دست و پای خود را از دست داد، امروز با تمام سختیهای زندگی همچنان ایستاده و از مسئولان میخواهد که یاد و خاطره جانبازان را فراموش نکنند.
کد خبر: ۵۹۱۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۹
جانباز "احمد جمالی"، از رزمندگانی است که از نخستین روزهای جنگ تحمیلی، بیتردید و بیتجهیزات، پای کار دفاع ایستاد. او که خود را «بنا به وظیفه» در خط مقدم میداند، در گفتوگو با نوید شاهد از ناگفتههای جهاد، رشادت، غربت و معجزات میگوید؛ از میدانهای بیمهمات، تا فتحهایی که حتی دشمن هم آن را "الهی" خواند. گفتوگویی شنیدنی با کسی که امروز هم، دل در گرو همان عهد روزهای آتش و خون دارد.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
گفتوگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز عباس قاسمی
جانباز ۳۰ درصد دفاع مقدس، عباس قاسمی، از روزهایی میگوید که نوجوانیاش در زمینهای فوتبال سپری شد و جوانیاش در میدانهای آتش و خون. از عملیاتهایی که با هممحلهایها و فوتبالیستهای ساوه آغاز شد تا مجروحیتی که زیر موج انفجار سرنوشتش را تغییر داد. در این گفتوگو، او از لحظات ناب رفاقت، فداکاری، و مردمی میگوید که گرچه از جنگ دور بودند، اما دلشان همیشه در خط مقدم میتپید.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۹
در گفتوگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز عباس قاسمی مطرح شد
جانباز ۳۰ درصد دفاع مقدس، عباس قاسمی، از روزهایی میگوید که نوجوانیاش در زمینهای فوتبال سپری شد و جوانیاش در میدانهای آتش و خون. از عملیاتهایی که با هممحلهایها و فوتبالیستهای ساوه آغاز شد تا مجروحیتی که زیر موج انفجار سرنوشتش را تغییر داد. در این گفتوگو، او از لحظات ناب رفاقت، فداکاری و مردمی میگوید که گرچه از جنگ دور بودند اما دلشان همیشه در خط مقدم میتپید.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۹
در گفتوگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز عباس قاسمی مطرح شد
جانباز ۳۰ درصد دفاع مقدس، عباس قاسمی، از روزهایی میگوید که نوجوانیاش در زمینهای فوتبال سپری شد و جوانیاش در میدانهای آتش و خون. از عملیاتهایی که با هممحلهایها و فوتبالیستهای ساوه آغاز شد تا مجروحیتی که زیر موج انفجار سرنوشتش را تغییر داد. در این گفتوگو، او از لحظات ناب رفاقت، فداکاری و مردمی میگوید که گرچه از جنگ دور بودند اما دلشان همیشه در خط مقدم میتپید.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۹
گفتوگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز «سعید خلج بابایی»؛
جانباز شیمیایی و آزادهی سرافراز، "سعید خلج بابایی"، کسی است که دردهای تنش با خاکریزهای مهران و میمک گره خورده و زخم دلش با رنجهای اردوگاه تکریت. از عملیات تا اسارت، از کابوسهای شبانه تا خواب دیدن امام (ره)، آنچه روایت میکند حکایت نسلی است که با فریاد "یا حسین"، رنج را به جان خرید تا خاک به دست نامرد نیفتد.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
گفتوگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز «سعید خلج بابایی»؛
جانباز شیمیایی و آزادهی سرافراز، "سعید خلج بابایی"، کسی است که دردهای تنش با خاکریزهای مهران و میمک گره خورده و زخم دلش با رنجهای اردوگاه تکریت. از عملیات تا اسارت، از کابوسهای شبانه تا خواب دیدن امام (ره)، آنچه روایت میکند حکایت نسلی است که با فریاد "یا حسین"، رنج را به جان خرید تا خاک به دست نامرد نیفتد.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «سامی علیزاده» در بیان خاطرات خود میگوید: «صدایی شنیدم انگار ماشین روی مین رفت و من به آسمان پرتاب شدم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رشید وحیدی مقدم» در بیان خاطرات خود میگوید: «در اثر برخورد ترکش خمپاره مجروح شده بودم و از تمام اعضای بدنم خون جاری شده بود و چون بدنم گرم بود متوجه نشده بودم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین کریمی» در بیان خاطرات خود میگوید: «در حین انجام عملیات ماشین واژگون شد و همگی پرتاب شدیم بیرون و تعدادی از همرزمان در جا شهید شدند...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رسول فرخ زاد اسلاملو» در بیان خاطرات خود میگوید: «در زمان اسارت مسعود و مریم رجوی ما را تشویق به عضویت در گروه منافقین می کردند ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حیدر غفورزاده تومتری» در بیان خاطرات خود میگوید: «منطقه آلوده به نیروهای ضد انقلاب بود و در این شرایط من مسئول پاکسازی مین ها در مسیر تردد نیروها بودم...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
تاریخ شفاهی جانبازان
جانباز «حسن نیک اخلاق» در بیان خاطرات خود میگوید: «دستم را دراز کردم که پایم را لمس کنم، دیدم نیست و از هوش رفتم و با فریادها و نالههای همسرم در بیمارستان به هوش آمدم که چطور به این روز افتادی ...»
کد خبر: ۵۸۷۳۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
جانباز «حسن اولیائی لله لو» در بیان خاطرات خود میگوید: «پس از اعلام قطعنامه، عراق ناجوانمردانه عملیات مرصاد را اجرا کرد و تعداد زیادی از نیروها عقب نشینی کرده بودند و کسی پاسخ تماسهای ما را نمیداد و موشکهای کاتیوشا از سمت عراق شلیک میشد...»
کد خبر: ۵۸۷۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جمشید آقازاده» در بیان خاطرات خود میگوید: «در گردنه کوه از هر طرف در کمین نیروهای دموکرات و کوموله بودیم و پیشنهاد دادم عملیات گریز و فرار را انجام دهیم وگرنه اسیر خواهیم شد...»
کد خبر: ۵۸۷۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جعفر جلیلی تازه کند جنیزه» در بیان خاطرات خود میگوید: «بیشترین آسیب و جراحت را خودم دیدم و نمی گذاشتم سربازانم آسیب ببینند چون تجربه کافی نداشتند و من تلاش میکردم زخمی نشوند...»
کد خبر: ۵۸۷۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جبرئیل حسینپور آشنا آباد» در بیان خاطرات خود میگوید: «در زمان جنگ نیروهای بسیجی، ارتشی و سپاهی یکی شدیم برای راندن دشمن، همگی یک صدا و انقلابی بودن و در جبهه دست به دست هم میدادند برای دفاع از وطن ...»
کد خبر: ۵۸۷۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین الوفی» در بیان خاطرات خود میگوید: «عملیات در حال شروع شدن بود به صورت نظامی نشسته بودم یک دفعه یک ترکشی نمی دانم از کجا آمد و به من اصابت کرد، انگار مرا برق گرفت بالاخره جان آدم عزیز است، بیاختیار بلند شدم و شروع به دویدن کردم...»
کد خبر: ۵۸۶۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۳