مصاحبه با جانباز

navideshahed.com

برچسب ها - مصاحبه با جانباز
گفت‌وگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز عباس قاسمی
جانباز ۳۰ درصد دفاع مقدس، عباس قاسمی، از روزهایی می‌گوید که نوجوانی‌اش در زمین‌های فوتبال سپری شد و جوانی‌اش در میدان‌های آتش و خون. از عملیات‌هایی که با هم‌محله‌ای‌ها و فوتبالیست‌های ساوه آغاز شد تا مجروحیتی که زیر موج انفجار سرنوشتش را تغییر داد. در این گفت‌وگو، او از لحظات ناب رفاقت، فداکاری، و مردمی می‌گوید که گرچه از جنگ دور بودند، اما دل‌شان همیشه در خط مقدم می‌تپید.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۹

گفت‌وگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز «سعید خلج بابایی»؛
جانباز شیمیایی و آزاده‌ی سرافراز، "سعید خلج بابایی"، کسی است که دردهای تنش با خاکریزهای مهران و میمک گره خورده و زخم دلش با رنج‌های اردوگاه تکریت. از عملیات تا اسارت، از کابوس‌های شبانه تا خواب دیدن امام (ره)، آنچه روایت می‌کند حکایت نسلی است که با فریاد "یا حسین"، رنج را به جان خرید تا خاک به دست نامرد نیفتد.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸

گفت‌وگوی اختصاصی نوید شاهد با جانباز سرافراز «سعید خلج بابایی»؛
جانباز شیمیایی و آزاده‌ی سرافراز، "سعید خلج بابایی"، کسی است که دردهای تنش با خاکریزهای مهران و میمک گره خورده و زخم دلش با رنج‌های اردوگاه تکریت. از عملیات تا اسارت، از کابوس‌های شبانه تا خواب دیدن امام (ره)، آنچه روایت می‌کند حکایت نسلی است که با فریاد "یا حسین"، رنج را به جان خرید تا خاک به دست نامرد نیفتد.
کد خبر: ۵۸۸۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «سامی علیزاده» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «صدایی شنیدم انگار ماشین روی مین رفت و من به آسمان پرتاب شدم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رشید وحیدی مقدم» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در اثر برخورد ترکش خمپاره مجروح شده بودم و از تمام اعضای بدنم خون جاری شده بود و چون بدنم گرم بود متوجه نشده بودم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین کریمی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در حین انجام عملیات ماشین واژگون شد و همگی پرتاب شدیم بیرون و تعدادی از همرزمان در جا شهید شدند...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رسول فرخ زاد اسلاملو» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در زمان اسارت مسعود و مریم رجوی ما را تشویق به عضویت در گروه منافقین می کردند ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حیدر غفورزاده تومتری» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «منطقه آلوده به نیروهای ضد انقلاب بود و در این شرایط من مسئول پاکسازی مین ها در مسیر تردد نیروها بودم...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

تاریخ شفاهی جانبازان
جانباز «حسن نیک اخلاق» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «دستم را دراز کردم که پایم را لمس کنم، دیدم نیست و از هوش رفتم و با فریادها و ناله‌های همسرم در بیمارستان به هوش آمدم که چطور به این روز افتادی ...»
کد خبر: ۵۸۷۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

جانباز «حسن اولیائی لله لو» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «پس از اعلام قطعنامه، عراق ناجوانمردانه عملیات مرصاد را اجرا کرد و تعداد زیادی از نیروها عقب نشینی کرده بودند و کسی پاسخ تماس‌های ما را نمی‌داد و موشک‌های کاتیوشا از سمت عراق شلیک می‌شد...»
کد خبر: ۵۸۷۳۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جمشید آقازاده» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در گردنه کوه از هر طرف در کمین نیروهای دموکرات و کوموله بودیم و پیشنهاد دادم عملیات گریز و فرار را انجام دهیم وگرنه اسیر خواهیم شد...»
کد خبر: ۵۸۷۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جعفر جلیلی تازه کند جنیزه» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «بیشترین آسیب و جراحت را خودم دیدم و نمی گذاشتم سربازانم آسیب ببینند چون تجربه کافی نداشتند و من تلاش می‌کردم زخمی نشوند...»
کد خبر: ۵۸۷۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جبرئیل حسین‌پور آشنا آباد» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در زمان جنگ نیروهای بسیجی، ارتشی و سپاهی یکی شدیم برای راندن دشمن، همگی یک صدا و انقلابی بودن و در جبهه دست به دست هم می‌دادند برای دفاع از وطن ...»
کد خبر: ۵۸۷۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین الوفی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «عملیات در حال شروع شدن بود به صورت نظامی نشسته بودم یک دفعه یک ترکشی نمی دانم از کجا آمد و به من اصابت کرد، انگار مرا برق گرفت بالاخره جان آدم عزیز است، بی‌اختیار بلند شدم و شروع به دویدن کردم...»
کد خبر: ۵۸۶۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۳

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین اصغری آق گنبد» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در حال بار زدن ماشین آذوقه بودم که دیدم هواپیماها آمدند که شهر را بمباران کنند کنار دیوار ایستاده بودم و نگاه می‌کردم، احساس کردم چیزی از آسمان پایین می آید. همراهم را هول دادم گفتم بخواب زمین ... »
کد خبر: ۵۸۶۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۳

جانباز «جمشید آقازاده» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «چون دوره نیروی مخصوص رنجر را گذارنده بودم، به جنگ‌های چریکی مسلط بودم بنابراین دوازده تا نیرو جمع کردم که برویم همرزمان را بیاوریم.»
کد خبر: ۵۸۶۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۳

گفت‌وگو با محمد حسنی، جانباز جنگ تحمیلی
محمد حسنی، جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی، از خاطرات تلخ و شیرین دوران حضور در جبهه‌های نبرد با عراق می‌گوید. او که در سال ۱۳۶۶ به خدمت اعزام شد، در عملیات‌های مختلف جنگ شرکت کرده و در جریان یک حمله شیمیایی دچار آسیب‌های شدید جسمی شد. در این گفت‌وگو، حسنی نه تنها از لحظات پرتنش جنگ و شرایط اسارت سخن می‌گوید، بلکه از فداکاری‌ها و ایمان رزمندگان ایرانی در برابر دشمنان خارجی نیز پرده برمی‌دارد.
کد خبر: ۵۸۶۲۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۱

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «بهرام نوبهار» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در حین خدمت بودم تنها پاسگاهی که آب شرب داشت و از چشمه می‌آمد برای ما بود، می‌خواستیم لوله را جایگذاری کنیم تا بقیه نیز از آب استفاده کنند و با سربازان مشغول بیرون ریختن خاک شدیم که مین قسمت من شد...»
کد خبر: ۵۸۵۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «امراه مولائی جمال آباد» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «واقعاً شهدا انسان های کاملی بودند. چطور بگویم، با دو سه کلمه نمی شود توصیف کرد. با ادب، کم حرف، کم رو، مهدی باکری به همه می گفت: «مومن»، به بزرگ به کوچک، تکه کلامش مومن بود.»
کد خبر: ۵۸۵۲۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

جانباز معزز 55 درصد احمدعلی حاجی بیگی در بیان خاطرات خود می‌گوید: «شیرودی گفت من با یک هلیکوپتر می‌مونم هرکس می‌خواد بره مانعی نداره همه یک صدا گفتن ما می‌مونیم حتی اگه شهید بشیم. همه‌مون موندیم که جانمون رو بدیم و شهید بشیم.»
کد خبر: ۵۸۵۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰