نقش سردار همدانی در لشکر قدس/ محبوب بچه های گیلان بود
تعیین شهید همدانی به عنوان فرماندهی سپاه گیلان بر چه اساسی بوده است و چه شد که ایشان را برای این مسئولیت انتخاب کردند؟
در ابتدا لازم است این توضیح را بدهم که در آغاز جنگ تحمیلی و تا آغاز عملیات والفجر 8، نیروهای شمال کشور )از آستارا در غرب استان گیلان تا آزادشهر در شرق استان گلستان( در قالب فرماندهی منطقه 3 سپاه و لشکر 25 کربلا سازماندهی می شدند که مرکزیت آن شهر چالوس و محل اعزام نیروها نیز شهر رامسر بود.
در عملیاتهایی که لشکر 25 انجام داد، نیروهای استان گیلان نیز در آن حضور داشتند و علاوه بر این پشتیبانی از مناطق آلوده ای مانند مریوان، ایلام، کرمانشاه و آذربایجان غربی نیز بر عهده این نیروها بود.
این وضعیت موجب آن شد که نیروهای گیلان در سایر شهرستان ها نیز باشند که در آن زمان دو تیپ ویژه سیدالشهدا و تیپ ویژه قدس کارهای عملیاتی خود را عمدتا به ما واگذار می کردند.
از اواخر سال 1364 صحبت از جدایی نیروهای گیلان از لشکر 25 کربلا پیش آمد و قرار شد که نیروهای گیلان، پشتیبانی از لشکر 25 را از دستور کار خود خارج کرده و به پشتیبانی از تیپ ویژه قدس بپردازد که آغاز آشنایی ما و نیروهای گیلان با شهید همدانی از همین جا بود. در حوالی سال 64 نیز بسیاری از نیروهای گیلان مانند مرحوم آیت الله احسان بخش )امام جمعه و نماینده ولی فقیه فقید استان( به این فکر افتادند که برای بهره برداری هر چه بهتر از نیروها )که بسیار پراکنده شده بودند( می بایست یک لشکر مستق ل به وجود آورد.
به همین منظور هم قبل از عملیات والفجر با سردار مرتضی قربانی)فرمانده وقت لشکر 25 کربلا ( جلسه ای گذاشتیم تا مشخص شود که اگر عملیاتی در پیش است فعلا این موضوع را مسکوت بگذاریم و در غیر اینصورت کار مستقل سازی نیروهای گیلان را در دستور کار قرار دهیم.
از آنجایی که احساس می شد یک عملیات مهم در راه است، این موضوع تا زمان برگزاری والفجر 8 )در بهمن سال 64 ( به حال خود باقی ماند تا اینکه پس از این عملیات موفقیت آمیز این موضوع عملی شد. دلیل معرفی شهید همدانی به عنوان فرمانده وقت نیز از این قرار بود که قرار شد تیپ قدس آن زمان توسعه رزم پیدا کرده و به لشکر ارتقا پیدا کند و برای همین منظور نیز به فردی با سابقه نیاز بود که شهید همدانی بدین منظو ر انتخاب گردید.
با انتصاب شهید همدانی به عنوان فرمانده لشکر قدس، نخستین اقدامات ایشان شامل چه مواردی می شد؟
از آنجا که تیپ قدس، یک تیپ عملیاتی در منطقه شمال غرب کشور به حساب می آمد، عمدتا عملیات های علیه ضد انقلاب را دنبال می کرد و تنها 2 عملیات رسمی را در کارنامه خود به ثبت رسانده بود که یکی از آنها عملیات قادر در منطقه اشنویه و دیگری عملیات والفجر 9 در ارتفاعات سلیمانیه عراق بود.
اما از سال 65 که شهید همدانی به عنوان فرمانده لشکر منصوب شدند اوضاع به شکل دیگری پیش رفت. نخستین تاثیر ایشان از این قرار بود که این شهید بزرگوار، آوازه بسیار خوبی در میان نیروهای سپاه داشت و ایشان را به عنوان موسس سپاه همدان، موسس لشکر 27 محمد رسول الله و از فرماندهان موفق تیپ انصارالحسین می شناختند. همین آوازه، شور و شعف وصف ناپذیری را در میان نیروهای گیلان به وجود آورد. از نخستین برکات حضور ایشان نیز ارتقا تیپ به لشکر بود.
جهش عملیاتی از دیگر اقدامات و برکات نخستین شهید همدانی در لشکر قدس به شمار می آید. همانطور که عرض کردم تا آن زمان تیپ ویژه قدس تنها 2 عملیات )مختص به دفاع مقدس( را انجام داده بود اما از این تاریخ به بعد یک جهش و توسعه عملیاتی را در این لشکر شاهد بودیم.
در همین جا باید یاد کنیم از شهید «خوش سیرت » که در آن زمان و با روی کار آمدن شهید همدانی به عنوان فرمانده لشکر، تقاضای اجرای یک عملیات ایذایی را نمود که با موافقت ایشان عملیات ایذایی قدس در سال 1365 به منظور انهدام بخشی از توانمندی های دشمن صورت پذیرفت و بحمدلله عملیات خوبی هم بود که همین اقدامات مقدمه برگزاری عملیات کربلای 2 در شهریور ماه 1365 نیز شد. علاوه بر این عملیا تهایی چون کربلای 4، کربای 5 و عملیات تکمیلی کربلای 5 نیز از دیگر افتخارات لشکر قدس می باشد که با فرماندهی شهید همدانی انجام شد. کربلای 5 نیز از جمله عملیات هایی است که برای لشکر قدس بسیار غرور آفرین بود و شهید همدانی آنقدر روحیه عملیاتی داشتند که به صورت مستقیم با فرماندهان گروهان ها ارتباط برقرار می کردند و کار هدایت لشکر را به خوبی پیش بردند.
حضور شهید همدانی به عنوان یک فرمانده غیربومی، حساسیتی ایجاد نکرد؟
اتفاقا در همان زمان از آنجایی که مطالبه نیروهای گیلان، استقلال و خودکفایی آنها بود این بحث مطرح شد اما حساسیتی به وجود نیامد.
دلیل این موفقیت نیز به روحیه بسیجی و مخلصانه شهید همدانی باز می گردد. شهید همدانی آنچنان در قلب بچه های گیلان نفوذ کرده بود که گیلانی ها اگر چاره داشتند، می گفتند که شهید همدانی از اهالی گیلان است!
شهید همدانی مدیریت بسیار خوبی در این ماجرا داشتند و برای از بین بردن هرگونه حساسیتی اقدامات جالبی انجام می دادند.
برای مثال ایشان پس از بازگشت از عملیاتها به دیدار خانواده شهدا و بسیجیان می رفتند تا روابط خود با نیروها را هر چه بیشتر کرده و در نتیجه حساسیتی ایجاد نگردد. ضمن آنکه ایشان از جمله فرماندهانی بودند که در فرماندهی جدید خود از نیروهای بومی آن جا استفاده می کردند و این موضوع تأثیر بسیار بالایی در روحیه نیروهایش داشت.
شهید همدانی اصل کار خود را بر این نهاد که تمام نیروها در ارکان لشکر از بچه های گیلان باشند و بدین ترتیب رئیس ستاد، فرماندهان تیپ و گردان و... از میان گیلانی ها انتخاب شدند و در نتیجه هیچ حساسیتی به وجود نیامد.
جدای لشکر قدس و امور نظامی در گیلان، چه اقدامات دیگری از سوی شهید همدانی برای این استان صورت پذیرفت؟
شهید همدانی در مقاطعی که عملیاتی برگزار نمی شد برای انجام کارهای پشتیبانی به گیلان بازمی گشتند. در آن زمان جلسات مستمری را با استاندار وقت و نماینده ولی فقیه در استان )مرحوم آقای احسان بخش( برگزار می کردند که حاصل آن جلسات نیز راه افتادن کاروان 1000 کامیونی مردم گیلان برای حمایت از عملیات کربلای 5 بود.
بنابر این پشتیبانی موثر از جنگ و انسجام بخشی به سائق مختلف موجود در گیلان از جمله باقیات و صالحات شهید همدانی در استان گیلان است.
در میان شهدای لشکر قدس، رابطه شهید همدانی با کدام یک از آنها بیشتر بود؟
بیشترین ارتباط ایشان با شهید «مهدی خوش سیرت » بود و نسبت به سایر افراد روابط بیشتری داشتند. شهید همدانی بارها در سخنرانی های خود از این شهید نام برده و اذعان کرده اند که ایشان)شهید خوش سیرت( کسی بود که افراد سابقه دار و مسئله دار را به ایشان می سپردیم.
این توضیح را باید بدهم که منطقه گیلان به دلیل قرار گرفتن در معرض ضد انقلاب، آلوده به افرادی شده بود که با آنها ارتباط داشتند اما پس از مدتی توبه کردند و به نظام برگشتند و کسی نمی دانست که باید دقیقا چه استفاده ای از آنها بکند
شهید همدانی به نیروی انسانی لشکر سپرده بودند که این افراد را در اختیار گردان حمزه )به فرماندهی شهید خوش سیرت( قرار دهند و در مواردی مشاهده می شد که شهید « خوش سیرت » از همان افراد مسئله دار یک چهره نماز شب خوان تحویل جامعه می دادند. شهید حسین املاکی)جانشین لشکر( نیز از دیگر شهدایی بودند که رابطه بسیار زیادی با شهید همدانی داشتند و از این جهت زبانزد بودند.
از نکات جالب توجه در جریان شهادت شهید همدانی نیز برگزاری یک مراسم باشکوه در گیلان بوده است. لطفا کمی هم در مورد حال و هوای نیروهای لشکر قدس پس از شهادت شهید همدانی برایمان بگویید.
با توجه به ارتباط شهید همدانی با نیروهای استان پس از فرماندهی لشکر قدس، ارتباط ایشان با نیروها پس از ترک فرماندهی استان عمیق تر هم شد. در چند نوبت از ایشان برای سخنرانی در یادواره شهدای استان گیلان دعوت کردم که ایشان نیز با کمال میل همه آن دعوت ها را پذیرفتند. حتی در یک مورد شهیدی به نام «رجبعلی آپرویز » )از شهدای گمنام اطلاعات و عملیات و از اهالی روستای پهمدان( داشتیم که این شهید بزرگوار حتی در میان اهالی محل خود نیز ناشناخته بود.
تنها آرزوی مادر شهید نیز این بود که یک یادواره برای فرزند شهیدش برگزار شود و یک نفر از همرزمان شهید در مورد ا و سخنرانی کند.
من با یک واسطه شهید همدانی را در جریان موضوع قرار دادم که ایشان با اینکه در تهران حضور داشتند اما برای شاد کردن قلب مادر آن شهید گمنام باز هم دعوت ما را قبول کردند و اینگونه بود که در میان گیلانی ها از محبوبیت بالایی برخوردار بودند. همین مسائل بود که شهید همدانی را در میان گیلانی ها بسیار محبوب ساخت و پس از شنیدن زمزمه هایی از شهادت ایشان، نخستین کسانی که از من پیگیر تایید خبر شدند، بچه ها ی گیلان بودند.
پس از تایید خبر شهادت نیز یک مراسم بزرگداشت بسیار باشکوه در رشت برگزار شد که ما تصمیم داشتیم یکی از آقازاد ههای ایشان را به نمایندگی از خانواده به مراسم ببریم، اما آنقدر شهید همدانی در مورد شهدای گیلان به خانواده گفته بودند که همه اعضای خانواده شهید همدانی قبول زحمت کرده و برای حضور در مراسم شهر رشت حاضر شدند.
پس از آن گزارشی از سوی فرماندهی سپاه گیلان دادند که 12 شهرستان دیگر استان گیلان به صورت خودجوش مراسم بزرگداشت شهید همدانی را برگزار کردند که واقعا موضوع عجیبی بود که برای یک فرمانده غیر بومی چنین شور و حالی وجود داشته باشد. خانواده شهید همدانی نیز همراهی قابل توجهی برای شرکت در مراسم و احترام به مردم گیلان داشتند.
برای نمونه پس از برگزاری مراسم در رشت، از آنها برای حضور در آستانه اشرفیه دعوت شد که به رغم خستگی، آقازاده های شهید همدانی در آن مراسم نیز حضور یافتند. تا آنجا که اطلاع دارم پس از آن روز نیز به صورت متناوب مراسم بزرگداشت این شهید در استان گیلان برگزار شد و از ایشان تجلیل به عمل آمد.
بهترین خصوصیت رفتاری شهید همدانی را در کدام مورد می بینید؟
تواضع شهید همدانی مانند بسیاری از فرماندهان سپاه بسیار مثال زدنی بود. ایشان از جمله افرادی بود که پس از جنگ تحمیلی به درجه و مقام های بسیار بالایی رسید اما هیچگاه این مسائل موجب بروز تغییرات اخلاقی در شهید همدانی نشد. به خاطر دارم که در روزهای پایانی جنگ تحمیلی، شهید املاکی به شهادت رسیدند و شهید همدانی نیز )که در آن زمان فرماندهی قرارگاه نجف را بر عهده داشتند( به منظور دیدار با خانواده شهید املاکی به گیلان آمدند. من هم برای حضور در آن دیدار با یک ماشین دیگر پشت سر ماشین شهید همدانی و همراهانشان راه افتادم که شهید همدانی پس از اطلاع از تنهایی من در ماشین، از ماشین همراهان خود پیاده شده و با من همسفر شدند.
جالب آنکه ماشین ما هم به دلیل تغییرات آب و هوایی و بارش سنگین برف دچار مشکلاتی شد که شهید همدانی خودشان ماشین را تعمیر کردند.
آخرین دیدار شما با شهید همدانی به چه تاریخی بازمی گردد؟
آخرین جلسه ما به حدود 2 سال پیش از شهادت ایشان مربوط می شود که از شهید همدانی جهت سخنرانی در مراسم یادواره شهید خوش سیرت )فرمانده تیپ و معاون لشکر قدس( دعوت کرده بودیم. به خاطر دارم که شهید همدانی قبل از حضور در آن مراسم در شهرهای کرمانشاه و همدان سخنرانی داشتند و به همین دلیل بسیار خسته بودند. با توجه به اطلاع از برنامه های قبلی شهید همدانی تصمیم گرفتیم که ایشان قبل از سخنرانی استراحتی داشته باشند تا خستگی به تن ایشان نماند.
در همان روز و پیش از برگزاری یادواره شهید خوش سیرت، گردهمایی گردان کمیل نیز برقرار بود که ما به جهت خستگی شهید همدانی نمی خواستیم مزاحم ایشان شویم. اما شهید همدانی به محض اطلاع از برگزاری چنین مراسمی از ما خواستند با جمع همراه شوند که پس از مخالفت ما )برای راحتی بیشتر سردار همدانی(، ایشان به من گفتند که«مشکل شما با من چیست؟! » ما هم که شرمنده منش شهید همدانی شده بودیم، ایشان را نیز با خود به گردهمایی بردیم و اتفاقا شهید همدانی در آن گردهمایی نیز سخنرانی کردند. آخرین دیدار ما نیز به گردهمایی فرماندهان سپاه بازم یگردد که حدود دو ماهی پیش از شهادت ایشان بود و برای آخرین بار شهید همدانی را زیارت کردیم.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 125-126