تاریخ شفاهی یعنی روایتمحوری
دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۳
كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» تالیف اكبر قاسملو و معصومه آقاجانپور در نشست دفتر تاریخ شفاهی حوزه هنری نقد و بررسی شد.
نوید شاهد : نشست نقد و بررسی كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» تالیف اكبر قاسملو و معصومه آقاجانپور منتشر شده توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی عصر امروز با حضور داوود قاسمپور نویسنده و پژوهشگر و معصومه آقاجانپور یكی از دو مولف این كتاب در سالن مرحوم سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.
داوود قاسمپور كه در مقام منتقد در این نشست حضور داشت گفت: 3 نقد اساسی به همه آثار تاریخ شفاهی وارد است كه عموم آثار این حوزه نمیتوانند به طور كامل از این نقدها جدا بمانند. بهویژه اگر این كتابها توسط برخی از ارگانهای رسمی كشور مانند مركز اسناد انقلاب اسلامی یا حوزه هنری و... تولید و منتشر شود.
وی ادامه داد: نخستین نقد این است كه موضوع بحث كتاب تحت الشعاع نقد یك فكر، شخص، یا جریان خاص قرار میگیرد. عموم كتابهای تاریخ شفاهی در معرض این آسیب هستند كه خود موضوع كتاب به كار نقد یك جریان میآید و گویی این نقد اهمیت بیشتری نسبت به موضوع اصلی كتاب پیدا میكند.
قاسمپور درباره نقد دوم به كتابهای تاریخ شفاهی گفت: دومین آفت این آثار آفت تسلط راوی محوری است؛ به این معنا كه راویها در روایت موضوع سعی میكنند نقش خود را برجسته كنند و خودشان عامل اساسی در روند یك واقعه یا جریان قلمداد كنند.
این پژوهشگر درباره سومین آفت و نقدی كه به آثار تاریخ شفاهی وارد میشود هم اظهار كرد: تسلط یافتن رویكرد پسینی در بیان روایت سومین آفت این آثار است؛ به این معنا كه راوی در سال 93 یا 94 مینشیند به سال 57 نگاه میكند؛ در سال 94 جریانها و اتفاقات گذشته شفافیت یافتهاند و چیزهای زیادی درباره آنها مشخص شده كه در سال 57 مشخص نبوده است؛ اما راوی طوری از آن واقعه در گذشته حرف میزند كه انگار شفافیت كنونی در آن زمان هم وجود داشته است.
وی اظهار كرد: هر سه این نقدها به نوعی در كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» راه یافته است كه البته همان طور كه گفتم این آفتها ناخودآگاه رخ میدهد و شاید در بسیاری از موارد گریزی از آنها نباشد. منظور من هم این نیست كه نویسندگان این كتاب در ایجاد این نقدها تعمدی داشتهاند.
قاسمپور درباره ویژگیهای ظاهری و ساختاری كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» گفت: این اثر از نظم ساختاری خوبی برخوردار است و با اینكه دو نویسنده داشته، متن كتاب از یكدستی و نظم قابل قبولی برخوردار شده است.
به گفته وی، این كتاب مسئلهمحور پیشرفته و موضوعی را كه انتخاب كرده به خوبی مورد تحلیل و كاوش قرار داده است.
قاسمپور اظهار كرد: به نظر من این كتاب با توجه به تاكیدی كه بر خاطرات اعضای كمیته استقبال از امام خمینی دارد و كمتر از منابع دست دوم استفاده كرده است، یك كتاب تاریخ شفاهی محسوب میشود.
در ادامه نشست، معصومه آقاجانپور یكی از دو نویسنده كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» در مقام پاسخگویی به نقدهای مطرح شده توسط منتقد این جلسه اظهار كرد: قصد ما مطرح كردن نظرات و اظهارات و خاطرات طیفهای مختلف درباره موضوع كتاب بود و اگر در طرح این موضوعات نقدی به جریان خاصی پررنگ شده است از طبیعت اظهارنظرهای طیفهای مختلف ناشی شده است. و الا ما به عنوان نویسنده قصدی برای نقد یك جریان یا نظرات شخص خاصی نداشتیم.
آقاجانپور ادامه داد: درباره آفت راویمحوری و رویكرد پسینی هم باید بگویم كه این موضوعات ناگزیر است و اساسا وقتی تاریخ شفاهی مبتنی بر روایتمحوری است این موضوعات پیش میآید.
این نویسنده اظهار كرد: من فكر میكنم «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» كتاب تاریخ شفاهی نیست، بلكه بیشتر یك كار پژوهشی درباره كمیته استقبال از امام خمینی است. زیرا به نظر من صرف استفاده از خاطرات اعضای این كمیته كتاب را تبدیل به تاریخ شفاهی نمیكند.
به گفته وی، خاطرات بیشتر اسناد خامی هستند كه ممكن است بعدها برای روشن شدن برخی موضوعات و مسائل به كار آیند. چون پیش از انتشار این اثر كار پژوهشی خاصی در زمینه كمیته استقبال صورت نگرفته بود ما سعی كردیم یك كار پژوهشی خوب در این زمینه خلق كنیم.
آقاجانپور در پایان گفت: فكر میكنم اگر در عنوان این كتاب «تاریخ شفاهی» قید نمیشد بهتر بود و مخاطب با این اثر با عنوان یك كار پژوهشی كه برخی جوانب موضوع را روشن میكند روبهرو میشد.
انتهای پیام
داوود قاسمپور كه در مقام منتقد در این نشست حضور داشت گفت: 3 نقد اساسی به همه آثار تاریخ شفاهی وارد است كه عموم آثار این حوزه نمیتوانند به طور كامل از این نقدها جدا بمانند. بهویژه اگر این كتابها توسط برخی از ارگانهای رسمی كشور مانند مركز اسناد انقلاب اسلامی یا حوزه هنری و... تولید و منتشر شود.
وی ادامه داد: نخستین نقد این است كه موضوع بحث كتاب تحت الشعاع نقد یك فكر، شخص، یا جریان خاص قرار میگیرد. عموم كتابهای تاریخ شفاهی در معرض این آسیب هستند كه خود موضوع كتاب به كار نقد یك جریان میآید و گویی این نقد اهمیت بیشتری نسبت به موضوع اصلی كتاب پیدا میكند.
قاسمپور درباره نقد دوم به كتابهای تاریخ شفاهی گفت: دومین آفت این آثار آفت تسلط راوی محوری است؛ به این معنا كه راویها در روایت موضوع سعی میكنند نقش خود را برجسته كنند و خودشان عامل اساسی در روند یك واقعه یا جریان قلمداد كنند.
این پژوهشگر درباره سومین آفت و نقدی كه به آثار تاریخ شفاهی وارد میشود هم اظهار كرد: تسلط یافتن رویكرد پسینی در بیان روایت سومین آفت این آثار است؛ به این معنا كه راوی در سال 93 یا 94 مینشیند به سال 57 نگاه میكند؛ در سال 94 جریانها و اتفاقات گذشته شفافیت یافتهاند و چیزهای زیادی درباره آنها مشخص شده كه در سال 57 مشخص نبوده است؛ اما راوی طوری از آن واقعه در گذشته حرف میزند كه انگار شفافیت كنونی در آن زمان هم وجود داشته است.
وی اظهار كرد: هر سه این نقدها به نوعی در كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» راه یافته است كه البته همان طور كه گفتم این آفتها ناخودآگاه رخ میدهد و شاید در بسیاری از موارد گریزی از آنها نباشد. منظور من هم این نیست كه نویسندگان این كتاب در ایجاد این نقدها تعمدی داشتهاند.
قاسمپور درباره ویژگیهای ظاهری و ساختاری كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» گفت: این اثر از نظم ساختاری خوبی برخوردار است و با اینكه دو نویسنده داشته، متن كتاب از یكدستی و نظم قابل قبولی برخوردار شده است.
به گفته وی، این كتاب مسئلهمحور پیشرفته و موضوعی را كه انتخاب كرده به خوبی مورد تحلیل و كاوش قرار داده است.
قاسمپور اظهار كرد: به نظر من این كتاب با توجه به تاكیدی كه بر خاطرات اعضای كمیته استقبال از امام خمینی دارد و كمتر از منابع دست دوم استفاده كرده است، یك كتاب تاریخ شفاهی محسوب میشود.
در ادامه نشست، معصومه آقاجانپور یكی از دو نویسنده كتاب «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» در مقام پاسخگویی به نقدهای مطرح شده توسط منتقد این جلسه اظهار كرد: قصد ما مطرح كردن نظرات و اظهارات و خاطرات طیفهای مختلف درباره موضوع كتاب بود و اگر در طرح این موضوعات نقدی به جریان خاصی پررنگ شده است از طبیعت اظهارنظرهای طیفهای مختلف ناشی شده است. و الا ما به عنوان نویسنده قصدی برای نقد یك جریان یا نظرات شخص خاصی نداشتیم.
آقاجانپور ادامه داد: درباره آفت راویمحوری و رویكرد پسینی هم باید بگویم كه این موضوعات ناگزیر است و اساسا وقتی تاریخ شفاهی مبتنی بر روایتمحوری است این موضوعات پیش میآید.
این نویسنده اظهار كرد: من فكر میكنم «تاریخ شفاهی كمیته استقبال از امام خمینی» كتاب تاریخ شفاهی نیست، بلكه بیشتر یك كار پژوهشی درباره كمیته استقبال از امام خمینی است. زیرا به نظر من صرف استفاده از خاطرات اعضای این كمیته كتاب را تبدیل به تاریخ شفاهی نمیكند.
به گفته وی، خاطرات بیشتر اسناد خامی هستند كه ممكن است بعدها برای روشن شدن برخی موضوعات و مسائل به كار آیند. چون پیش از انتشار این اثر كار پژوهشی خاصی در زمینه كمیته استقبال صورت نگرفته بود ما سعی كردیم یك كار پژوهشی خوب در این زمینه خلق كنیم.
آقاجانپور در پایان گفت: فكر میكنم اگر در عنوان این كتاب «تاریخ شفاهی» قید نمیشد بهتر بود و مخاطب با این اثر با عنوان یك كار پژوهشی كه برخی جوانب موضوع را روشن میكند روبهرو میشد.
انتهای پیام
نظر شما