دفترخاطرات ـ جبهه دوبوي تقويت شد
چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۴:۴۵
نوید شاهد: ما توفيق پيدا كرديم در سال 73،بيست و سه روز درجبهه شارپچي با نيروهاي تيپ قوت سارلو كه بعدها در قالب تيپ 7 مسلمان به فرماندهي شريف پاگرويچ و جانشيني خليل برزنيا در جبهه ها حضور داشته باشيم.
ما توفيق پيدا كرديم در سال 73،بيست و سه روز درجبهه شارپچي با نيروهاي تيپ قوت سارلو كه بعدها در قالب تيپ 7 مسلمان به فرماندهي شريف پاگرويچ و جانشيني خليل برزنيا در جبهه ها حضور داشته باشيم.
23 روز ما در اون جبهه ها با بچه هاي گردان دوشان به فرماندهي قاسم با آقاي هارون افندي و امير گردان دوم خاطراتي را برايمان تعريف كردند درباره جنگ كه يك جمله هم دربارۀ شهيد رسول ذكرخير شد.
حالا دقيقاً يادم نيست ولي مي گفتند كه اين جبهه و منطقه اي كه در اونجا جبهه قرار داشت خيلي كارشان سخت شده بود و صربها فشار زيادي را به آنها آورده بودند و اون منطقه هم در سالهاي اول جنگ با كمبود مهمات روبرو بودند و كمبود نفرات آموزش ديده روبرو بودند و مي گفتند وقتي شهيد رسول براي اولين بار به آنجا آمده بود و با نيروها ارتباط برقرار كرده بود خيلي تأثير گذاشته بود توي بهبود وضعيت جبهه هاشون ضمن آنكه در آن منطقه جبهه دوبوي، صربها آمده بودند دو تا سه تانك مستقر كرده بودند و وقتي كه شهيد رسول با بچه هاي ايراني كلاً به آنجا آمده بودند و آن خبر را شنيده بودند و اطلاعات و خبرها را جمع كرده بودند توانسته بودند از دلالهائي كه درآنجا بودند يك قبضه آرپي جي 7 با سه عدد گلوله را تهيه كنند و آنطور كه من شنيده بودم يك قبضه و مهمات را از خود صربها و كرواتها پول داده بودند و خريده بودند.
وقتي در جبهه دوبوي اون را برده بودند به عنوان هديه جمهوري اسلامي ايران و به رزمنده ها خبرش رسيده بود خيلي خوشحال شدند و مي گفتند ديگر جبهه دوبوي تقويت شد و باعث شده با شليك يكي دو تا از اون گلوله ها اون تانك ها از اون منطقه فرار كنند و فكر مي كردند تنها اين دو سه گلوله بلكه تعداد بيشتري از اين گلوله ها و قبضه و جود دارد چون آنها را از دو سه منطقه شليك كرده بودند و مي گفتند اون يك قبضه براي ما چنان روحيه ساز بود و تاثير داشت كه هيچ كس يادش نميره كه توي اون بحران جنگ كه حتي خشابهاي خودشان هم دو سه گلوله بيشتر نداشت و اون يك آرپي جي و سه گلوله اي كه شهيد رسول آورده بود خيلي موثر واقع شده بود و مي گفتند ما هيچ وقت شهيد رسول و آن قبضه وگلوله را فراموش نمي كنيم.
راوي: ضرابي
منبع : قرارگاه الزهرا( س ) تهران – نقسا – دي ماه79
23 روز ما در اون جبهه ها با بچه هاي گردان دوشان به فرماندهي قاسم با آقاي هارون افندي و امير گردان دوم خاطراتي را برايمان تعريف كردند درباره جنگ كه يك جمله هم دربارۀ شهيد رسول ذكرخير شد.
حالا دقيقاً يادم نيست ولي مي گفتند كه اين جبهه و منطقه اي كه در اونجا جبهه قرار داشت خيلي كارشان سخت شده بود و صربها فشار زيادي را به آنها آورده بودند و اون منطقه هم در سالهاي اول جنگ با كمبود مهمات روبرو بودند و كمبود نفرات آموزش ديده روبرو بودند و مي گفتند وقتي شهيد رسول براي اولين بار به آنجا آمده بود و با نيروها ارتباط برقرار كرده بود خيلي تأثير گذاشته بود توي بهبود وضعيت جبهه هاشون ضمن آنكه در آن منطقه جبهه دوبوي، صربها آمده بودند دو تا سه تانك مستقر كرده بودند و وقتي كه شهيد رسول با بچه هاي ايراني كلاً به آنجا آمده بودند و آن خبر را شنيده بودند و اطلاعات و خبرها را جمع كرده بودند توانسته بودند از دلالهائي كه درآنجا بودند يك قبضه آرپي جي 7 با سه عدد گلوله را تهيه كنند و آنطور كه من شنيده بودم يك قبضه و مهمات را از خود صربها و كرواتها پول داده بودند و خريده بودند.
وقتي در جبهه دوبوي اون را برده بودند به عنوان هديه جمهوري اسلامي ايران و به رزمنده ها خبرش رسيده بود خيلي خوشحال شدند و مي گفتند ديگر جبهه دوبوي تقويت شد و باعث شده با شليك يكي دو تا از اون گلوله ها اون تانك ها از اون منطقه فرار كنند و فكر مي كردند تنها اين دو سه گلوله بلكه تعداد بيشتري از اين گلوله ها و قبضه و جود دارد چون آنها را از دو سه منطقه شليك كرده بودند و مي گفتند اون يك قبضه براي ما چنان روحيه ساز بود و تاثير داشت كه هيچ كس يادش نميره كه توي اون بحران جنگ كه حتي خشابهاي خودشان هم دو سه گلوله بيشتر نداشت و اون يك آرپي جي و سه گلوله اي كه شهيد رسول آورده بود خيلي موثر واقع شده بود و مي گفتند ما هيچ وقت شهيد رسول و آن قبضه وگلوله را فراموش نمي كنيم.
راوي: ضرابي
منبع : قرارگاه الزهرا( س ) تهران – نقسا – دي ماه79
نظر شما