شهید «محمدرضا دهقانپور» در وصیت خود می نویسد: «بدان که تو در سراى ابديت و در راه به سوى آخرت هستى و تو رانده از مرگ و گريز نيستى و گريز از آن امكان ندارد و رهايى نمى يابى و جوينده مرگ آن را از دست نخواهى داد و ناچار مرگ تو را درمى يابد پس بترس از اينكه مرگ تو را دريابد كه تو در حال گناه باشى...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
من جسارت و زیرکی هاشم را زیاد دیده بودم، اما باور نمی کردم که بتواند بعثی ها را هم بازی بدهد. با همه ی رفاقتی که با من داشت، در خصوص کارهای شناسایی، چیزی بروز نمی داد.
پروردگارا اى رب شهدا من در زندگى و در مدت زمانى كه از نعمات تو به هر نحو استفاده مى كردم متأسفانه نتوانستم كه با زبان با قلم با قدم با فكر و با تمامى وجود در راهت حتى يك قدم مثبت بردارم.
امروز هوا ابري و همراه با بارندگي بود و آقاي (ع ـ م) هم براي ملاقات با يکي از دوستانش با فرماندهي رفت و من خودم تنها بودم ساعت 5/1 بعد از ظهر بود که آقاي (م ـ ج) به اينجا آمد و کمي با هم صحبت کرديم و امروز هم همين طور گذشت.
دنيا مار خوش خط و خالى است كه افراد زيادى فريب ظاهرى آن راخورده اند ما مسافرى هستيم راهى دراز در پيش داريم ، دنيا جايگاه و مأواى ما نيست زندگى چند روزه دنيا با آن همه خوارى وضلالت هدف ما نيست.
مادر عزيزم مي بيني که امام حسين(ع) مرگ و زندگي و دنيا و آخرت را چگونه مي بيند ما نيز رهرو او هستيم و بايد اين گونه باشيم گرچه دنيا دوست داشتني است گرچه شما را دوست مي دارم گرچه به زندگي عشق مي ورزم اما همين وابستگي و دلبستگي ها نبايد و نمي تواند مانع رفتنم به جبهه شود.
عملیات کربلای ۴ بود. همراه با غواص های خط شکن، در کانال ماهی زیر پای دشمن بودیم. هنوز رمز عملیات گفته نشده بود. یک نگهبان عراقی کنار آب ایستاده بود و بی هدف به سمت شلیک می کرد.
چند روزي که در پادگان بود بارها و بارها به دوستانش سفارش کرده بود که من شهيد مي شوم به طوري که در يکي از نامه هايش که براي برادرش نوشته بود و چند روز بعد از شهادت نامه اي که به دست ما رسيد او در نامه قيد کرده بود که : من شهيد مي شوم.