در سال 65 همراه با عده اي از دانشجویان دانشگاه چمران، به همراه برادرش (بهرام افتخاري) به جبهه اعزام و در همان سال شاهرخ در عملیاتي مجروح شده و برادرش بهرام به فیض شهادت نائل مي گردد.
سال 63 در منطقه ی عملیاتی «چنگوله» مستقر بودیم. مثل شب های دیگر، مراسم دعا و نیایش توی سنگر به پا بود، ولی آن شب از صدقه سر حضور امام جمعه، فرماندار و بخشدار رامسر رونق دیگری داشت.
معمولا آن ها عملیات های انتحاری خودشان را اول صبح انجام می دهند! آنها بر این باورند که اگر در اول صبح کشته شوند، ظهر را در بهشت با رسول الله (ص) اطعام می کنند!!
من يك نفر روحاني هستم و وظيفه دارم آنچه را كه خدا و رسولش بدان امر نموده به مسلمانان بگويم و اگر در اين راه كشته شوم كه شهيد مي شوم و اگر اين افتخار نصيب نشد كه وظيفه خود را انجام داده ام و فردا در قيامت جوابگو نخواهم بود.
جددا با تلاشهای پیگیر و بی وقفه با واحد بسیج مستضعفین سپاه پاسداران منطقه 5 به جبهه اعزام شد و با شرکت در حمله فتح المبین با سرافرازی هر چه تمام تر به تهران بازگشت