شهید "سیدعلی ثانیقوامی" در وصیتنامهاش مینویسد: پشت سر ولایتفقیه حرکت کنید و به رهنمودهای اماممان گوش فرا دهید تا از صراط مستقیم، منحرف نشوید که قرآن ناطق امام است...
در بین راه به علی گفتم که اسلحه عراقیها را بگیریم و فرار کنیم، اما او مرا به صبر دعوت کرد و راه را ادامه دادیم، چند صد متری رفته بودیم که ناگهان ...آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «سبزعلی اینانلو» است که تقدیم حضورتان میشود.
در وصیتنامه شهید "محمدابراهیم افشارونگینی" میخوانیم: با کمال میل جهاد در راه خدا را پذیرفتم و به آن افتخار میکنم زیرا که آن، راه ائمهاطهار(ع)، خمینى بتشکن و رستگارى است...
ساعت حدود یک شب بود صدای جیغ یکی از بچهها همه را از خواب بیدار کرد. علی فرعون ارشد اتاق رفت جلو پرسید:"چی شده؟ چرا جیغ کشیدی؟"... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز 50 درصد «صفرعلی عالینژاد» است که تقدیم حضورتان میشود.
مادر گرانقدر شهید "محمود آتشگر" خاطرهای در رابطه با علاقه فراوان فرزند شهیدش برای اعزام به جبهه با وجود سن کم بیان کرده است، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
قاسم همیشه زیر پایش زخم بود، چون دوستانش میگفتند که او همیشه توی جبههها پوتینهایش را از پایش در میآورد و با پای برهنه... ادامه این خاطره از مادر شهید «قاسم حسینیطایفه» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.