نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
نگاهی به خاطرات شهید سرلشکر خلبان علیرضا یاسینی
کمتر از یک ماه به آغاز دهه مبارک فجر نمانده بود. روزی جنان سرهنگ یاسینی از من خواست تا همراهی شان کنم و در پایگاه بوشهر گشتی بزنیم. او همواره در صدد فراهم نمودن امکانات لازم برای آسایش پرسنل و خانواده هایشان بود.
کد خبر: ۴۰۴۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

او می گفت: روح عبادت، امر به معروف و نهی از منکر است»
کد خبر: ۴۰۴۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۹

به روایت مادرشهید علي زارع بيدكي
نوید شاهدیزد:شهيد علي زارع بيدكي یکی از شهدای ترور استان یزد به شمار می رود که به دست مزدوران كوموله در مسجدی در استان کردستان مظلومانه در سال 1361 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۴۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

دست نوشته های شهید احمدرضا احدی
صبح روز یکشنبه (24/12/62) برای اعزام به گروهان فجر، به پشتیبانی آمدیم و بعد از خداحافظی از برادران با یک ایفا به «مقر شهید چمران» رفتیم. در بین راه، بچه ها، با توجه به اینکه همه در یک گروهان عملیاتی بودیم، شور و حال وصف ناپذیری داشتند.
کد خبر: ۴۰۴۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲

بار چندمي بـود كـه بـه جبهـه اعزام ميشد. ديشب با بابا حاجي و ننه جان و بقيه طايفـه، رفتـه بودنـد خواسـتگاري وشيريني خورده بودند.
کد خبر: ۴۰۴۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲

خاطره
خاطره شهید غلامرضا پینه دوز حسنی
کد خبر: ۴۰۴۲۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱

با نوای نیِ شهادت
بخشعلی مانند پدرش در جوانی زیاد نی می زد. نی را برداشت و آهنگ (شهیدم من شهیدم من) را زد و گریه کرد.
کد خبر: ۴۰۴۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱

دوباره ساک را آرام و بی صدا برداشت. اما باز هم پسر کوچکش متوجه شد. خودش را به او رساند. پایش را گرفت و گفت: نه ... نمی ذارم بری بابا.. از سرو صدای پسرش دختر کوچولویش هم از خواب بیدار شد و به تقلید برادر پای دیگر پدر را محکم گرفت
کد خبر: ۴۰۴۱۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۸

بعد از عملیات والفجر 8 بود. پیراهن عراقی خوشگل و شیکی به شعبان علی رسید. چه جوری و چه طوری را نمی دانم. عادت نداشتم مثل بعضی ها که تا چشم شان به لباس و شلوار شیک و اتو کشیده توی سنگرهای عراقی می افتاد، آن ها را یادگاری بردارم.
کد خبر: ۴۰۳۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۶

يک روز هنگام آموزش در حال غرق شدن بودم شنا که به صورت کامل ياد نگرفته بودم جليقه نجات هم که نداشتيم اما به خير گذشت
کد خبر: ۴۰۳۸۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۳

سالروز شهادت
بعد از گفتن يا ايها الذين آمنوا .... مو از بدن انسان سيخ مي شد و بدون اختيار اشک از چشمانمان سرازير مي شد .
کد خبر: ۴۰۳۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۲

فروردین سال 1362 بود. روی خاکریز نشسته بودم. شهید شدن حمیدرضا رنجبر- همشهری و دوست صمیمی برادرم اصغر بدجوری حالم را گرفته بود. گریه می کردم. حال و روز خوبی نداشتم.
کد خبر: ۴۰۳۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۰

دانشجوی پزشکی، مسئول محور
یک روز از سرکار به خانه می آمدم علی اکبر و دوستانش را در راه دیدم. با تعجب دیدم شلواری که برای علی اکبر خریدم پای یکی از دوستانش (محمد) است. وقتی به خانه آمدم با ناراحتی جریان را به مادرش گفتم و گفتم: « مگر پسر من محتاج پول است که شلوارش را به محمد فروخته؟»
کد خبر: ۴۰۳۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸

نوید شاهد یزد: شهید سید حسن دهقان منشادی. شهادت: 23 آذر 57.فرزند: سید اسدالله- به روایت یکی از دوستانش: این جوان غیرتمند خداباوری در وجود او موج می زد.
کد خبر: ۴۰۳۲۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

رو به من کرد و پرسید: موافقی گشتی همین اطراف بزنیم؟ سر تکان دادم و هر دو از سنگر بیرون آمدیم . برطرف سنگر مستقل رفتیم. رو به من کرد و گفت: همین جا باش الان میام.
کد خبر: ۴۰۳۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

زمان جنگ رسم بود که سازمان های دولتی، مدیرها و کارمندهای خود را به جبهه اعزام می کردند. سال 1365 در فاو مستقر بودیم. بی سیم خبر داد. بخشدار «میاندرود» و «کیاسر»، سهمیه ی مدیرهایی هستند که این دفعه قرار است چند هفته مهمان محور، توی خط باشند.
کد خبر: ۴۰۳۲۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۲

خاطرات مدافع حرم
خاطرات مدافع حرم سرگرد پاسدار شهید علی کنعانی از زبان همسر شهید
کد خبر: ۴۰۳۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۰

سال 62 بود. لشکر 17علی ابن ابیطالب کنار رودخانه اي در منطقه سرپل ذهاب مستقر شده بود و بنا بود روي کوه ( بمو ) عملياتي صورت بگيرد . چند روزي به عمليات مانده بود که براي شناسايي منطقه به مقر تاکتيکي رفتيم . در انجا شهيد انجفي و شهيد محمد بنيادي مسئول محور بودند .شهيد مهدي زين الدين در انجا صحبت کرد که شب ساعت 11-12 براي شناسايي حرکت کنيد به هماهنگي کامل و تذکرات لازم بسيار تاکيد کرد...
کد خبر: ۴۰۲۹۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۸

خاطرات خانم آزیتا قادرزاده، خواهرزاده شهید عبدا... آتشک
اگر اکنون مهربان هستم و گذشت دارم، نشان از تمامی درسهایی است که در آن دوران از ایشان یاد گرفته ام و چون جواهری آنها را در وجود می پرورانم. روزی من نیز چون ایشان برای آیندگان به میراث خواهم گذاشت که بالاترین میراثها است.
کد خبر: ۴۰۲۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۷

سال 1365 بود. گردان «حمزه ی سیدالشهدا» لشکر 25 کربلا، بعد از عملیات والفجر 8، در هفت تپه مستقر بود. محسن قربانی، جانشین گروهان 1 گردان حمزه، کارش شده بود که هر روز «مفاتیح الجنان» را بگذارد زیر بغل اش و راه بیفتد یک گوشه ای.
کد خبر: ۴۰۲۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۷