نوید شاهد تهران بزرگ - صفحه 131

آخرین اخبار:
نوید شاهد تهران بزرگ

مژدگانی ترکش!

جانباز "حسین رضا رضایی" در رابطه با پنجاه تومانی اش نوشته است: این پنجاه تومانی را مژدگانی گرفتم . همان روز که به کمک برادران مجروحم رفتم و در نهایت خودم ترکش خوردم، این پنجاه تومانی همراهم بود و آثار خون و ترکش روی آن مشخص است. پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ نوشته های این جانباز به همراه عکس هایی از او را منتشر کرده است.

دیدار معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد با خانواده جانباز شهید هریوندیان صادقی

حجت الاسلام محمد حسن کاویانی راد بعداز ظهر امروز سه شنبه بیست و ششم شهریور با خانواده جانباز شهید تیمسار "محمدرضا هریوندیان صادقی" دیدار کرد

آلبوم تصاویر شهید "مجید خدمت"

شهید مجید خدمت یکم شهریور ۱۳۴۱ در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را اول راهنمایی ادامه داد. هفتم تیر ۱۳۶۷، با سمت آرپی چی زن به شهادت رسید. پایگاه خبری نوید شاهد از بخشی از تصاویر این شهید گرانقدر را رونمایی کرد.

آلبوم تصاویر شهید "امیرحسین خدمت"

شهید امیرحسین خدمت یکم شهریور ۱۳۴۰ در تهران چشم به جهان گشود. تا پایان دوره متوسطه تحصیلاتش را ادامه داد. هجدهم شهریور ۱۳۶۰، بر اثر اصابت گلوله به گلو شهید شد. پایگاه خبری نوید شاهد بخشی از تصاویر این شهید گرانقدر را رونمایی کرد.
زندگی نامه دست نویس جانباز ضیا حاجی هاشمی / بخش دوم

بدون توجه به خمپاره ها

جانباز ضیا حاجی هاشمی در بخشی از زندگی نامه اش چنین می نویسد که اولین خمپاره ای که از جانب عراقی ها زده شد ارتشی ها سریع سنگر گرفتند. من هم که رفته بودم مقداری آب به سنگری که در آن مستقر بودیم ببرم، بدون توجه به خمپاره راهم را ادامه دادم تا به سنگرمان که در ارتفاعات بود رسیدم.
زندگی نامه دست نویس جانباز ضیا حاجی هاشمی / بخش اول

در پس هاله ای از نور

جانباز ضیا حاجی هاشمی در توصیف اولین دیدار امام خمینی چنین می نویسد که فشار جمعیت آنقدر زیاد بودم که داشتم خفه می شدم. به عقب برگشتم و به جحره هایی که روبروی امام بود رفتم. همینطور که داشتم به امام نگاه می کردم، یک هاله نورانی دور سر امام دیدم که مجذوبش شدم.
معرفی کتاب

رد پای دل / اشک مهمان چشم های محسن

این کتاب به شرح زندگینامه و تحلیل و تفسیر وصیت‌نامه سردار شهید «غلامرضا جوان» مسئول اطلاعات عملیات لشکر المهدی (عج) پرداخته است.
معرفی کتاب

خاطرات خونین

کتاب خاطرات خونین زندگی نامه و وصایای شهدای والامقام محله پیرمادر اردبیل
معرفی کتاب

تک آوران گردان یکم

کتاب «تکاور گردان یکم» عنوان اثری به قلم سیدقاسم یاحسینی است که در این کتاب به خاطرات شفاهی ناوسروان علی اکبر پیرپور پرداخته شده است و قرار است در سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه ‌شود.
معرفی کتاب

مدافعان حرم ۶ / جانا (شهید محرم ترک)

کتاب جانا؛شهید محرم ترک از ردیف کتاب های مدافعان حرم است. این کتاب زندگی شهید محرم ترک را روایت می کند.
معرفی کتاب

یا زهرا / زندگینامه و خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده

در قسمتی از این کتاب آمده است : « روزهای آخر ماه شعبان بود . هیئت گردان برگزار شد . مجلس خوبی بود . برادر تورجی زاده شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهراء(س) حال عجیبی بین بچه ها بود . در آخر روضه دستش را مشت کرده بود ، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین ، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی...! »
معرفی کتاب

همافر

کتاب «همافر» خاطرات خود نوشت مهدی نوروزی درباره نقش همافران در شکل گیری پیروزی انقلاب است. مؤلف هدف از نوشتن این کتاب را خدمت به تاریخ انقلاب اسلامی می داند و تلاش کرده تا آیندگان را با تاریخ انقلاب اسلامی و ریشه های انقلاب آشنا کند، تا نسل های آینده بدانند ریشه های انقلاب اسلامی از کجا نشات گرفته است.
معرفی کتاب

احضاریه

«احضاریه» در قالب اثری دینی در رفت و برگشت بین گذشته و حال، روایتی از زندگی یک روزنامه نگار نویسنده است که برای سفر به کربلا نه دعوت که احضار می شود. موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب سلام الله علیها بهره برده است.
معرفی کتاب

دوازدهم

این اثر که پژوهش و نگارش آن حدود 18 ماه به طول انجامید به موضوع حضور امام عصر (عج) در زمان معاصر و دغدغه های مربوط به آن می پردازد. مؤذنی هدف از نگارش این کتاب را اهمیت یک نگاه عقلانی به موضوعی که بیش از هزار سال در ذهن شیعه وجود دارد عنوان کرده است.
معرفی کتاب

در ره منزل لیلی

خاطراتی از رزمندگان دفاع مقدس به‌اهتمام: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان وهمکاری کنگره سرداران، امیران و ۸۰۰۰ شهید استان همدان
معرفی کتاب

دوازده ثانیه

کتاب حاضر، رمانی ایرانی بسیار جذاب و تأثیرگذار است که به واقعه زلزله بم می‌پردازد.
معرفی کتاب

دیدم که جانم می‌رود

"حمید داوود آبادی" که در سالهای بعد از جنگ تحمیلی همواره جزو رزمندگان فعال در عرصه ثبت و ضبط خاطرات دوران دفاع مقدس بوده است، در این کتاب به ماجرای رفاقتش با شهید "مصطفی کاظم زاده" پرداخته است.

خاطرات دست نوشته شهید "احمدرضا اختری"

هر آنچه که از جنگ و رخدادهای آن می شنویم تنها گوشه ای از خاطرات جان برکفان این مرز و بوم است. شاید شهدا و ایثارگران بهترین راویان این رخدادها باشند، چرا که این وقایع را با چشم خود از نزدیک دیده اند. در ادامه بخشی از خاطرات دست نوشت شهید اختری را با هم می خوانیم.

من ندای خمینی را می شنوم

شهید اختری در وصیت نامه خود چنین نوشته است که من اكنون، در اين زمان نداى «هل من ناصر ينصرنى» رهبر را مي شنوم. من مى شنوم كه خمينى مي گويد: آيا كسى هست که اسلام را يارى كند؟

شهید اختری: در راه خدا، سستي نشان ندهيد

شهید اختری در فرازي از خاطراتش مي نويسد: از دادن قرباني به درگاه باري تعالي دريغ نورزيد و از قضا و قدر الهي نهراسيد. در ميدان جنگ، در راه خدا، سستي نشان ندهيد.
طراحی و تولید: ایران سامانه