ادبیات پایداری - صفحه 17

ادبیات پایداری

غزل «خون دل» در وصف سلمان هراتی

ز بوستان ادب، بلبلی خوش الحال رفت که لاله را، ز غمش خون دل به دامان رفت
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (18)

حاج محمد را غریبانه به خاک سپردند

حجم آتش دشمن به قدری وسیع بود که کسی قادر به کمک نبود. همانجا در دام بعثی ها افتادیم. پیرمرد تا مدتی نمی توانست غذا بخورد. اما خیلی به بچه ها روحیه می داد. با دیدن او فراموش می کردیم که اسیر جنگی هستیم.
حماسه آفرین ...

جنگ تن به تن غواصان با نیروهای ویژه عراقی

«داخل جزیره ام الرصاص که شدیم، دشمن آمادگی کامل برای درگیری با ما داشت. افراد قوی هیکل دشمن دنبال ما می کردند. حتی جایی رسیدیم که دیدم یکی از آنها روی غواصی افتاده بود و می خواست چشم هایش را ... »
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (17)

شهید سعید گلاب بخش معروف به؛ محسن چریک

نامش سعید گلاب بخش بود. متولد اصفهان. از کودکی ذهن فعال و جستجوگری داشت. خانواده او هم بسیار مذهبی و در عین حال از اعیان اصفهان بودند.

خاطره ای از شهید باکری به قلم علی عبدالعلی زاده

بعضی وقت ها می شد که مهدی شبها به منزل نمی آمد. چند بار از او پرسیدم، ولی جواب قانع کننده ای نداد.

سروده ای از حکایت عافیت طلبان در میدان جنگ

ای رفته در لباس مسلمانی بگذار، کاهیل و تن آسانی

غزلی در وصف شهید شاعر احمد زارعی

شب تیره گون و ابر زمستانی ما، مانده ایم و دیده بارانی
خط ایثار (10)

تعریف انقلاب از زبان شهید مظفری

ر این برحه از زمان اسلام و مسلمانان در بوته آزمایش قرار گرفته اند و پس از امتحان اولیه (انقلاب) حالا امتحانی مشکل رویاروی مسلمانان ایران است (نگهداری انقلاب)، امتحانی که جهت قبولی آن باید از همه چیز دست کشید و باید خالص و مخلصانه پیش رفت.
خط ایثار (9)

نجوای دلِ شهید چگینی

خدایا! هر آنچه در هستی هست تویی و چیزی جز وجود مقدس تو در جهان هستی وجود ندارد، هر چه هست تویی، ای معبود من، تو از هر عیب و نقصی پاک و منزه ای و از هر اشتباه و لغزشی مبرائی، پس بار خدایا مرا به درگاهت بپذیر، چرا که من هم جلوه ای از تو هستم، اگر چه معصیت کارم و روسیاه.
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (16)

شهید عاصمی، حماسه آفرین عملیات بدر

سال 41 در کاشمر به دنیا آمد. دوران دبیرستان بیشتر از همه فعالیت می کرد. مسئول هنری انجمن اسلامی دبیرستان بود. با شروع جنگ پا به میدان گذاشت.
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (15)

شهید محمدرضا عسگری در آرزوی گمنامی

مش رحیم نشسته بود توی امامزاده. سجده رفته بود و دعا می کرد. از خدا می خواست فرزندش صحیح و سالم به دنیا بیاید. می خواست هم فرزندش سالم باشد هم صالح.

احمد متوسلیان بر قلب ها حکومت می کرد

وقتی در مریوان بودیم، برای انجام امور نظافت، نوبت بندی کرده بودیم و هر روز، یک نفر وظیفه نظافت را بر عهده داشت. روزهای چهارشنبه هر هفته نوبت حاج احمد بود، او با وجود مسئولیت سنگین فرماندهی، در هر حالت و موقعیتی، سخت مقید بود که نوبت انجام مسئولیت نظافت را رعایت کند.

سال شمار زندگی حاج احمد متوسلیان

1332، تولد در تهران. 1355، اخذ دیپلم در رشته برق صنعتی از هنرستان صنعتی شماره 4 تهران.

اهتمام به خودسازی و قناعت در شخصیت شهید باکری

همیشه می گفت: «ما باید جواب این سوال ها رو با خودمان حل کنیم که چرا می خوریم، چرا می خوانیم، چرا ورزش می کنیم و چراهای دیگر.» مهدی می خواست اول خودش را بشناسد و بعد به خدا برسد و در این راه هر سختی را که بود، با دل و جان می پذیرفت.

شهید باکری، شخصیتی اسطوره ای

دوازده فروردین 1333، پنجمین فرزند خانواده ی باکری در میاندوآب به دنیا آمد که نامش را مهدی گذاشتند. پدرش فیض الله، از مهاجران آذربایجان شوروی بود و در کارخانه ی قند ارومیه کار می کرد. مادرش مهدی را در کودکی تنها گذاشت و در حادثه ای از دنیا رفت.
اختصاصی نوید شاهد

به قلم سرتیپ روح الله ابوطالبی؛ نوشته ای برای سرلشگر شهید سیدعلی رضا یاسینی

خصوصیاتی که ذکر کردم در وجود شخص شجاع و آماده برای شهادت از او چهره ای ممتاز می ساخت بعد از شهادتش لحظاتی در بهشت زهرا با پدرش که مرحوم شده است روبرو شدم. به او گفته بودند که من با علی رضا خیلی دوست و نزدیک بوده ام...
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (14)

بانگ اذان شهیدی که معجزه آفرید

ابراهیم مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمه های شب با بی سیم تماسی گرفتم و گفتم: داش ابرام چه خبرا؟
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (13)

افسری عراقی که به جرگه شهدای گمنام پیوست!

برای شناسایی به عمق مواضع دشمن رفتیم. با عبور از ارتفاعات به منطقه «دشت گیلان» رسیدیم. منطقه دارای دو جاده نظامی بود که شدیدا حفاظت می شد.

غزلی در وصف حال کارگرانی که در دو سنگر حماسه آفریدند

هرگز حذر نکرد و خطر کرد، روز رزم کو مرد جنگ بود و هراس از خطر نداشت

«خرمشهر» غزلی از چمن تهرانی

گرچه کاروان باشد از ما، تشنه تر بر آبِ عشق همچو خرمشهر، کی این آب دارد تابِ عشق؟
طراحی و تولید: ایران سامانه