خاطرات - صفحه 53

آخرین اخبار:
خاطرات
شهید خرداد

شهید احمد کوچکی؛ مقاومت در برابر یک گردان

شهید احمد کوچکی فرزند محمد در سال 1292 در همدان دیده به جهان گشود. او در تاریخ 5/3/60 فیاضیه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»

بخشی از خاطرات جانباز 25 درصد هشت سال دفاع مقدس « عیسی اتراچالی »/استان گلستان(1)

فاو یک شبه جزیره بود که در جنوبی ترین نقطه عراق قرار داشت و تنها راه دسترسی عراق به آب های آزاد جهان در این نقطه بود. وقتی فاو را تصرف کردیم، دست عراقی ها از دریا کاملاً قطع شد. صادرات مهم عراق از این نقطه صورت می گرفت؛ نفت، نمک، صادرات حنا و ... . این شهر دو بندر مهم هم داشت که کل امکانات دریایی عراق در این نقطه قرار داشت.
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»

بخشی از خاطرات جانباز 20 درصد هشت سال دفاع مقدس « رضا بارچیان »/استان گلستان(1)

من ابتدای انقلاب و جنگ به عنوان نیروی بسیج به صورت فعال در سپاه حضور داشتم. در سال 61 بود که برای عملیات محرم از طریق سپاه گرگان به ایلام اعزام شدم. در آن سال، من 19 ساله بودم و می خواستم در اولین عملیات شرکت کنم، از عملیات محرم، خاطرات تلخ و شیرین زیاذی دارم.
قسمت اول خاطرات معلم شهید «اسماعیل جمال»

دنبال هدایت مردم باش!

هم‌رزم شهید «اسماعیل جمال» نقل می‌کند: «گفتم: توی این چند روستایی که ما می‌ریم مگه چندتا کتاب‌خون داره؟ گفت: تعداد کتاب‌خون‌ها مهم نیست، چند نفر هدایت بشن هدف ماست.»
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»

بخشی از خاطرات جانباز 20 درصد هشت سال دفاع مقدس « عبدالرضا چراغعلی »/استان گلستان(1)

ما گروهی بودیم که با قایق از اروند صغیر که از شاخه های اروندرود بود، عبور کردیم و از میان کشته ها و جنازه ها رد شدیم. عملیات ما پدافندی بود. ما قرار بود خط را نگهداری کنیم تا نیروهایی که به داخل نفوذ کرده اند و محاصره شده اند.
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»

بخشی از خاطرات جانباز 55 درصد هشت سال دفاع مقدس « شعبان یحیایی»/استان گلستان(1)

گردان پشت میدان مین مانده بود. در میان آن بچه های رزمنده، یک نفر قبلاً تخریب چی بود. او در مدت 10 دقیقه توانسته بود 30 مین را خنثی و به یک معبر باز کند. این اتفاق با هیچ فرمول نظامی امکان پذیر نبود.با باز شدن معبر، گردان توانست پیشروی کند و در نهایت موفق شود. در آن عملیات، یک پدر و پسر حضور داشتند.
روحانی شهید

وصیت نامه روحانی شهید فتح‌اله صفرى‌بيدك

الهى ، ببين كه چگونه قبطيان زمين با فرعونيان سركش در اين سياره كوچك چنگهاى كثيفشان را بهم مانداخته اند تا بر دين محمد (ص) بكوبند ، خدايا پس به پاره هاى آهن بگو تا مرا در بر بگيرند خونم را اى هستى بخش بر اين زمين شهيد پرور بريز تا دين خدا و رسول خدا زنده بماند مگر نه اين است كه همه چيزم و روح انسانيم كه در من بوده بود يعت نهادى و تمام توانم و قدرتم از تو بود .
روحانی شهید

مختصری از وصیت نامه و خاطرات روحانی شهید فتح‌اله صفرى‌بيدك

الهى ، ببين كه چگونه قبطيان زمين با فرعونيان سركش در اين سياره كوچك چنگهاى كثيفشان را بهم مانداخته اند تا بر دين محمد (ص) بكوبند ، خدايا پس به پاره هاى آهن بگو تا مرا در بر بگيرند خونم را اى هستى بخش بر اين زمين شهيد پرور بريز تا دين خدا و رسول خدا زنده بماند مگر نه اين است كه همه چيزم و روح انسانيم كه در من بوده بود يعت نهادى و تمام توانم و قدرتم از تو بود .
شهید اردیبهشت

شهید ابوالفضل پورجهان؛ فداکاری نوجوان

شهید ابوالفضل پورجهان فرزند یدالله در سال 1343 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 20/2/61 در حمله بیت المقدس در خونین شهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خاطرات زیبا از شهید والامقام محمد علی جلالی

شهید والامقام محمد علی جلالی / نماز

وشه ای دنج سجده رفته بود و بلند هم نمی شد. برگشتم تا صبح نیامد. عصر آمد با یک تن پاره پاره .
خاطرات مدافع حرم

خاطرات مدافع حرم سرگرد پاسدار شهید علی کنعانی

خاطرات مدافع حرم سرگرد پاسدار شهید علی کنعانی از زبان همسر شهید
سالروز شهادت شهید ابوالفضل بختیاری

خاطره ای بسیار خواندنی از جان گذشتگی و فداکاری به روایت برادر شهید

من و شهيد با تمام خطراتي كه در پي داشتيم، براي نجات دختر بچه به آب پريديم ولي چون من از نظر جثه كوچكتر از او بودم، آب مرا سرنگون كرد و خودم در آب افتادم و با زحمت زياد به جهت آشنايي كه من با شنا داشتم...
شهید اردیبهشت

شهید حسین تاری؛ نذر شهادت کرده بود

شهید حسین تاری فرزند علی اصغر در سال 1330 در همدان چشم به جهان گشود. او در تاریخ 17/2/61 در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خاطره

مختصری از خاطرات پدر روحانی شهید عبدالعلى حسينى‌سواره

شهيد معظم در سن كودكي در دبستان آرش كمانگير روستاي تولد خود ثبت نام و شروع به يادگيري خواندن و نوشتن نمود كه در بين دانش آموزان كودكي با ذكاوت و با هوش بود .
مناسبت سالگرد شهادت شهید مجید قربانی پور

گفتگو اختصاصی با پدر شهید مجید قربانی پور؛ در چنین روزی بالهای پروازش را گشود

آنچه برای دوستانش جالب توجه بود، برای مجید سبک و حقیر بود و او فقط به یک چیز فکر می کرد، اسلام و ایران اسلامی وقتی که جنگ شروع شد، مجید دوازده سال داشت. عراق شهرهای ایران را بمب باران می کرد وبعد از هر بمب باران مجید خودش را به منطقه بمب باران شده می رساند و کمک می کرد...خداوند خوبها را گلچین می کند می برد، پیش خودش شک ندارم...
روحانی شهید

زندگینامه روحانی شهید سيد محمدعلى غلامى بيدك

وي در سال 1347 ديده به جهان گشود در سن شش سالگي در زادگاه خويش روستاي تلخ آب سفلاي بيدك در سايه امامزاده واجب التعظيم و باكرامت سلطان محمود به تحصيل و پس از طي دوره ابتدايي در شيراز در محله اي فقرنشين به علم اندوزي مشغول و نهايتاً در سال 63 با اشتياق فراوان به تحصيل علوم ديني و حوزوي در حوزه علميه منصوريه شيراز در محضر اساتيد فرزانه اي چون آيت الله حاج شيخ محمدرضا حدائق و شيخ علي رضا حدائق كسب فيض نمود.
خاطرات شهید مجید جعفری

شهید والامقام مجید جعفری / خمس

همه اون پول رو بابت خمس دادم
خاطره

شهرداری که رفتگری میکرد

خاطره ای از سردار شهید حاج مهدی باکری فرمانده لشکر 31 (ع)
خاطرات

خاطره ای خواندنی از شهید "حجت الله صدري" به نگارش شهید

ده شبی بود كه حمله را آغاز كرديم و خط مقدم را شكستيم و عراقي ها را تارومار كرديم و همه تانكهاي آنها را به آتش كشيديم و يا به غنيمت گرفتيم. همچنان حمله را تا ساعت 6 صبح...
شهید اردیبهشت

شهید حسین تراب؛ کلامی جز حقیقت را به زبان نمی آورد

شهید حسین تراب فرزند اسماعیل در سال 1339 در بابل دیده به جهان گشود. او در تاریخ 12/2/61 در حمله بیت المقدس و در آزادسازی خرمشهر به مقام والای شهادت رسید.
طراحی و تولید: ایران سامانه