شعر منا - صفحه 2

شعر منا
شعر منا (96)

یک نفر از سلاله‌ی خورشید / حج‌تان را تمام خواهد کرد

رفته بودی زیارت خورشید / تا دلت خانه‌ی صفا بشود / رفته بودی که وقت برگشتن / کوله‌بارت پر از خدا بشود
شعر منا(94)

می‌رسد کسی تبر به دوش

روزی از همان سرا که فکر کرده‌اید خانه‌ی شماست! / از همان حوالی منا ـ که قتلگاه حاجیان ماست ـ / می‌رسد کسی تبر به دوش

جای ستارگان خدا روی خاک نیست

ره‌توشه‌ی شهید، به‌جز جان پاک نیست / در راه عشق، ریختن خون ملاک نیست / دیدی چه مست هروله کردند و باصفا؟ / آخر، به‌جز شراب به رگ‌های تاک نیست

جاری‌ست به لب‌های تو گلبانگ اذان / لبخند بزن که حج تو مأجور است

آن‌ها که سر از کوی تو درآوردند / شب را به قدمگاه سحر آوردند / مانند کبوتران از بند رها / از حادثه‌ی منا خبر آوردند
شعر منا (89)

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید / فردوس برین غرق سلام و صلوات است

شیطان به منا آمده، رمی جمرات است / هر سنگ به ابلیس، کثیرالبرکات است / تکبیر بگو حاجی دلباخته در حج / جان باختنت معنی تجدید حیات است

سروها ایستاده می‌‌میرند

کوچ یعنی، هزاربار خزان / در دل باغ‌ها قدم بزند / یا که تقدیر تلخ گل‌ها را / دست طوفان شبی رقم بزند
شعر منا (87)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «محمد(ص) دارد از سمت حجاز انگار می‌آید »

مسلمان‌اند اینان؟ نه، مسلمانی نمی‌بینم / ابوذر، مالک و عمار و سلمانی نمی‌بینم / غریب افتاده کعبه در بیابانی که می‌بینی / میان ظلمت این قوم، بارانی نمی‌بینم
شعر منا (86)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «وقتی قلم تنهاترین هم‌سنگرت باشد»

وقتی قلم تنهاترین هم‌سنگرت باشد / شاید که بغضی در میان دفترت باشد / وقتی که پای داغ سنگینی وسط آید / باید غزل مثل همیشه یاورت باشد
شعر منا(85)

خواب ربوده است نماز مرا جهل علم ساخته راز مرا

زخمه بزن حنجره‌ی تار را زخم به دنیای غزل ریخته، مرگ در اندام گلی ناگزیر زهر به کندوی عسل ریخته
شعر منا (82)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «قدس، در حلقه‌‌‌ی اشغالگران، مانده حزین »

قدس، در حلقه‌‌‌ی اشغالگران، مانده حزین / کعبه، در چنبرِ پیمان‌‌‌شکنان، چلّه‌‌‌نشین / آن، چو ابری شده و خیمه زده بر رخ ماه / این، چو ماری شده و حلقه‌‌‌زده گِرد نگین
شعر منا (82)

موجی از حادثه در جام بلا ریخته است

چارده قرن پس از توطئه بر ضد غدیر / بستن کوچه به یک مادر و یک طفل صغیر / ذبح هفتاد و دو تن تشنه‌ی در بطن کویر / خبر آمد ره یک طایفه بن‌بست شده
شعر منا (81)

انگار سپاه ابرهه باز هم حرمت کعبه را شکسته است

به حجاز می‌‌روند / اسماعیل‌ترین قبیله / تا عروسک‌گردان / بی‌نقاب دیده شود
شعر منا(79)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «آل سعود غباری بیش نیست / مکه باید لباسش را بتکاند»

از کوچه‌ها گذشته‌اند و / بازی آل سعود را / به بازی گرفته‌اند / و خون ابتدای گفتمان آن‌هاست
شعر منا (78)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «آن زنده که شد کشته‌ی شمشیر جفا کو»

ای کوی منا یوسف گمگشته‌ی ما کو / آنکو که شد از چاه غم و غصه رها کو / آن زائر عاشق که برید از همه ناگاه / در معرکه سیراب شد از جام بلا کو
شعر منا (77)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «شرم بر قاتل حجّاج منا تا به ابد»

مشتِ شب وا شده، سوگند به این شهر امین / فجر پیدا شده، سوگند به زیتون و به تین
شعر منا (76)

مجموعه اشعار برگزیده شعر منا ؛ «در مسلخ منا برف کفن چرا؟»

گفتند: برف! برف! صحرا ولی هرگز ندیده بود از این پیشتر به خویش حتی به حرف برف.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه