خاطرات شفاهی - صفحه 3

آخرین اخبار:
خاطرات شفاهی

با نگاه به عکس شهید، آرامش می‌گیرم

همسر شهید والامقام «فرمان یاری‌نژاد» در گفت‌وگویی صمیمانه می‌گوید: «هرگاه در زندگی با مشکلی روبه‌رو می‌شوم یا دل‌گرفته‌ام از روزگار، با توکل به خداوند و نگاهی به عکس همسر شهیدم، آرامش می‌گیرم.

روایتی از مظلومیت نوجوانی که زیر شکنجه‌های بعثی ها تاب نیاورد؛ «شهید حسین صادق‌زاده در آینه خاطرات همرزمش»

در دل روز‌های تاریک اسارت، نوجوانی کم‌سن و سال با جسمی نحیف، اما روحی بزرگ در برابر شکنجه‌های دشمن ایستاد. حسین صادق‌زاده، بسیجی ۱۵ ساله زرندی، که هنوز طعم شیرینی جوانی را نچشیده بود، زیر ضربات کابل و شکنجه‌های روحی و جسمی بعثی‌ها آرام‌آرام به سوی شهادت رفت. اکنون سال‌ها بعد، محمود اسدی، همرزم و هم‌بند او، پرده از لحظاتی برمی‌دارد که نشان می‌دهد چگونه ایمان و صبر این نوجوان مظلوم، حتی در سخت‌ترین شرایط، چراغ امید دیگر اسرا بود.
گفت‌و‌گو با همرزم شهید غریب در اسارت «نعمت الله ناصریان»

نقشه مقاومت در زندان لو رفت؛ شهید «نعمت الله» را در زندان به شهادت رساندند

«نعمت یاوری» می‌گوید: در دل زندان‌های سرد و تاریک، وقتی همه امید‌ها به آزادی بود، خیانتی ناگهانی باعث لو رفتن نقشه‌های تمام مسیر‌های زندان و مبارزه شهید «نعمت‌الله ناصریان» شد. نامه‌ها و اسراری که قرار بود به ایران برسند، به دست رئیس زندان افتاد و راه برای دشمن باز شد؛ خیانتی که پایان مقاومت جان‌فشانی را رقم زد و شهید ناصریان را به شهادت رساند. داستانی تلخ از پشت‌پرده‌های اسارت که هرگز نباید فراموش شود.
خاطرات شفاهی خانواده‌های شهدا،

تا پای جان رهرو راه رهبر و شهدا هستیم

شهید «علی کرم بیگی» دلش برای اسلام، انقلاب و امام راحل می‌تپید و همین احساس عمق پر جاذبه او را به سمت میادین نبرد حق علیه باطل کشاند و در کسوت سرخ بسیجی به لقاء محبوب شتافت و با مرگ سرخش نشان سرافرازی را دریافت نمود. همسر گرانقدر شهید می‌گوید: زمانی که همسرم شهید شد من یک دختر ۲ ساله و یک پسر هفت ماهه داشتم با توکل بر خدا بزرگشان کردم، تا پای جان از دولت حمایت می‌کنیم و رهرو راه رهبر و پیرو راه شهیدان هستیم. در ادامه فیلم این مصاحبه را ببینید.
گفت‌و‌گو با جانباز ۷۰ درصد «قاسم امینی»

از پیشنهاد غسل شهادت شهید پرندی تا واقعیت تلخ جنگ

جانباز «قاسم امینی» می‌گوید: شهید پرندی گفت: «بیا غسل شهادت کنیم». وقتی این جمله را گفت، باورم نمی‌شد که او زودتر از من به شهادت برسد و من با جانبازی برگردم. آن حرفش همیشه در ذهنم مانده و برایم معنا دارد.»

شهید سید علی اندرزگو در میانه خاطرات تاریخی یاران/ شانزده روایت تاریخی کوتاه از «چریک انقلاب»

دوم شهریور ماه سالروز شهادت مبارز نستوه شهید سید علی اندرزگو است. الگوی ممتاز چریک اسلامی و عارف به منزلت شهود رسیده ای که در نهضت امام خمینی به عنوان شهید پیشرو در به ثمر رساندن طفل نوپای انقلاب مجاهدت نمود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا، انتشار به مناسبت روز جهانی مساجد

هر غروب محله پر از عطر صوت اذان «رضا» می‌شد

شهید «رضا ملکی» از شهدای نوجوان مکبر و اذان گوی مسجد حضرت زینب(س) بود. پدر این شهید می‌گوید: «رضا با صدای روحانی‌اش هر غروب محله را پر از فضای معطر اذان می‌کرد.» فیلم این مصاحبه به مناسبت روز جهانی مساجد در ادامه تقدیم حضورتان می شود. 
از عشق به کار فنی تا خط مقدم جبهه

داستان جانبازی که با دستان زخمی، پای در راه دفاع گذاشت

سال ۱۳۶۲ بود که «غلامرضا سنجابی» با علاقه‌ای که به کار‌های فنی داشت، بدون هیچ آموزش رسمی به جبهه پیوست. او از تعمیر ماشین‌آلات تا درگیری‌های سخت خط مقدم، همه را تجربه کرد و در نهایت با مجروحیت‌های سنگین، بیش از دو دهه روی تخت بیمارستان بستری بود.
گفت‌و‌گو با همسر و پدر شهیدان «لیلا و مهوش کهریزی»

همسرم، نگهبان آرامش در روز‌های پرآشوب جنگ بود

«علی پناه کهریزی» همسر شهید از صبر و مهربانی همسرش می‌گوید که در میان سختی‌ها و از دست دادن‌ها، با روحی مقاوم و عشقی بی‌پایان، ستون خانواده بود و همچنان یاد و خاطره‌اش الهام‌بخش است.
جانباز «محمدابراهیم باقری»:

تحمل ماندن در پشت جبهه را نداشتم

"محمدابراهیم باقری"، جانباز ۳۰ درصد متولد ۱۳۴۵ و اعزامی از اراک، در نخستین حضور خود در جبهه با عملیات رمضان ـ نخستین عملیات برون‌مرزی ـ همراه شد و بر اثر موج انفجار دچار آسیب شنوایی شد. او در عملیات والفجر ۸ نیز در معرض بمباران‌های شیمیایی قرار گرفت و با وجود جراحات و مشکلات تنفسی، هیچ‌گاه حاضر به ترک میدان نبرد نشد. باقری که در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافته، فرمان امام خمینی(ره) را بالاترین انگیزه حضور در جبهه‌ها می‌داند.
جانباز ۴۰ درصد نایب‌حسین جودکی:

دو سال از دوران سربازی‌ام در جبهه‌های جنگ گذشت

"نایب‌حسین جودکی"، جانباز ۴۰ درصد دفاع مقدس، از روزهای خدمت سربازی‌اش در مناطق جنگی می‌گوید؛ روزهایی که از کردستان تا پنجون عراق را تجربه کرد و خاطرات تلخ و شیرینی از مجروحیت، سختی‌های میدان نبرد و مهربانی مردم به یاد دارد.
جانباز ۳۰ درصد مرتضی محمدطالبی:

امدادهای غیبی الهی، خرمشهر را آزاد کرد

"مرتضی محمدطالبی"، جانباز ۳۰ درصد دفاع مقدس و متولد سال ۱۳۴۴، در روایت خود از عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس، به حضور رزمندگان در شرایطی نابرابر با دشمن اشاره می‌کند و معتقد است پیروزی‌های بزرگ، به‌ویژه آزادسازی خرمشهر، چیزی جز امداد الهی و عنایت خداوند نبود.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

روایت جانباز «محمدجعفر بختیاری» از روزهای حضور در جبهه

محمدجعفر بختیاری، جانباز ۲۵ درصد و ساکن اراک، با یادآوری خاطرات اعزام به جبهه در سال ۱۳۶۲، بخشی از روزهای حضور خود در خط مقدم جبهه‌های جنوب را روایت کرد. او در سخنانش از شجاعت رزمندگان و سختی‌های عملیات در مناطق حساس دفاع مقدس گفت.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

بازگشت با قطاری پر از غیرت ملت ایران

جانباز ۲۵ درصد، سرهنگ بازنشسته "محمد بیات"، در گفت‌وگویی خاطرات خود از نخستین روزهای جنگ تحمیلی را بازگو کرد. او که در لشکر ۹۲ زرهی اهواز خدمت می‌کرد، روایت می‌کند چگونه با شنیدن فرمان بازگشت نیروها، همراه با مردمی از سراسر ایران، ساک به دست سوار قطاری شد که صندلی برای نشستن نداشت اما مملو از غیرت و همبستگی مردمی بود که برای دفاع از خاک میهن راهی جبهه‌ها شدند.
روایت جانباز ۳۷ درصد محمد رمضانی از عملیات فتح‌المبین:

من افتخار نفس‌کشیدن در کنار شهدا را داشتم

"محمد رمضانی"، جانباز ۳۷ درصد دفاع مقدس، در گفت‌وگویی کوتاه خاطرات خود از حضور در جبهه‌های کردستان و عملیات بزرگ فتح‌المبین را بازگو کرد و از روزهایی گفت که در کنار شهدا و رزمندگان، درس فداکاری و ایثار آموخت.

محمد تدین؛ جانبازی که از نخستین نیروهای سپاه پاسداران بود

"محمد تدین"، جانباز ۵۰ درصد دفاع مقدس، از نخستین نیروهایی است که در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی، به سپاه پاسداران پیوست. او با وجود سن کم، خود را موظف به دفاع از انقلاب می‌دانست و در مقابله با غائله‌های کردستان، خلق عرب و منافقین نقش‌آفرینی کرد.
خاطرات شفاهی جانبازان

سه درس ماندگار رزمندگی از زبان جانباز ۶۰ درصد

فیلم کوتاهی از مصاحبه جانباز ۶۰ درصد، محمد احمدی یقین، روایتی صمیمی و پر از خاطره‌های دوران دفاع مقدس است. او با آغاز سخنش با معرفی خود به‌عنوان پاسدار، از شروع مسیر رزمندگی‌اش در سال ۱۳۵۹ در پادگان امام حسین(ع) تهران می‌گوید. نخستین حضورش در جبهه در عملیات فتح‌المبین رقم خورد. جانباز احمدی یقین با اشاره به اینکه رزمندگان آن دوران تنها چند هدف اصلی داشتند، سه موضوع مهم را یادآور می‌شود: نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و رعایت حلال و حرام. او با تواضع بیان می‌کند که خودش نتوانسته همه را به‌طور کامل رعایت کند اما خوشا به حال کسانی که عمل کردند و «ره صد ساله را یک‌شبه رفتند». سخنان او یادآور اخلاص، ایمان و روحیه معنوی رزمندگان است که انگیزه‌شان چیزی جز رضایت خدا نبود.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

وقتی شور جبهه، نوجوان دبیرستانی را به خط مقدم رساند

جانباز سرافراز «جواد سالار اصل» چنین روایت می‌کند: در دوران دبیرستان، همراه چند نفر از دوستانم برای اعزام به جبهه نام‌نویسی کردیم. حال‌وهوای نوجوانی‌ام در آن روزها وصف‌نشدنی است؛ واقعاً نمی‌توانم حس و حالی را که در آن لحظه داشتم، توصیف کنم. در سال ۱۳۶۵، که دومین اعزامم بود، در عملیات‌های کربلای ۴ و کربلای ۵ حضور داشتم. در جریان همین عملیات‌ها، یک خمپاره‌ی زمانی به سمت ما پرتاب شد و ترکش آن باعث مجروحیتم از ناحیه‌ی بازوی چپ شد.
دلتنگی های مادر جاویدالاثر

کاش تا زنده ام از پسرم خبری برسد

مادر شهید جاویدالاثر «نورمحمد بابایی» می گوید: ۳۷ سال است که منتظر خبری از پسرم هستم. پسری که در دوران کودکی و نوجوانی اگر یک ساعت دیر به خانه می‌آمد شهر را به هم می‌ریختم تا پیدایش کنم. کاش تا زنده هستم از او خبری برسد.
خاطرات شفاهی همسران شهدا

خواهران با حفظ حجاب، حافظ خاک وطن باشید

شهید «حسن نظری» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که اسفند ماه ۱۳۶۶ در جبهه شاخ شمیران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر شهید می‌گوید: او همیشه به ما و همه خواهران سفارش می‌کرد با حفظ حجاب حافظ خاک وطن باشند. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه