اسارت - صفحه 7

آخرین اخبار:
اسارت

سیری در زندگی و خاطرات سرباز شهید "حمید ایزدخواه"

نوید شاهد – شهید "حمید ایزدخواه" پس از سال‌ها مجاهدت سر انجام روز یکم تیر ماه سال ۱۳۶۱ در منطقه سر پل ذهاب حین عملیات خنثی سازی مین، به شهادت رسید.
روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی؛

شهادت در اردوگاه صلاح الدین از فرط تشنگی

نوید شاهد- «بهزاد نظری» می گوید: «در اردوگاه صلاح الدین اسیر شده بودیم به ما آب نمی دادند از فرط تشنگی یکی یکی بیهوش شدیم و مثل صحرای کربلا یکی از دوستانمان از تشنگی شهید شد.»
روایتی از فرزند آزاده کرمانشاهی؛

قرآن، تنها مونس ایام تنهایی پدرم در اسارت بود

نوید شاهد- « آزاده احمدیان » فرزند آزاده «خلیل احمدیان» می گوید: تنها لطف بعثی ها به پدرم در طول ده سال اسارت قرآنی بود که از مسجدهای بمباران شده ی ایران در اختیار اش گذاشته بودند که پدرم می گفت آن قرآن برای ما مونس و همدم شد هم بوی دین داشت و هم یاد وطن.
روایتی خواندنی از فرزند آزاده و جانباز کرمانشاهی؛

ضرب و شتم عباس برای شکسته شدن یخچال قائد اعظم!

نوید شاهد - "محمد اتابک" می گوید: «برای ما جای تعجب بود در حالی که آب آشامیدنی نداشتیم هدیه یخچال بی معنی بود. پس از چند روز همه ی اسرا را به داخل محوطه بردند و گفتند همه برای قائد اعظم، صدام حسین دست بزنید که برای شما مجوس ها یخچال آورده است ولی ما هر چه قدر اطراف را نگاه کردیم، یخچالی وجود نداشت....»

پدر شهید «فریدون احمدی» آسمانی شد

نوید شاهد- پدر شهید «فریدون احمدی» بر اثر کهولت دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
خاطره روزه ماه رمضان آزاده الله مراد فرح افزا در اسارت ؛

قصد غربت

نوید شاهد - آزاده سرافراز الله مراد فرح افزا از روحانیون استان ایلام، او می گوید: 8 سال تمام قصد غربت کردیم و اسرا با دست های دردمند و دلهای شکسته شان نغمه « اللهم فک کل اسیر» را مرور می کردند.
خاطرات ۳ آزاده از روز‌های «ماه رمضان» در اسارت

خاطرات ۳ آزاده از روز‌های «ماه رمضان» در اسارت

نوید شاهد - آزاده‌های دربند رژیم بعث عراق، در روز‌های ماه رمضان شرایط ویژه‌تری را درک می‌کردند، وضعیتی که با وجود همه مشکلات و سختی‌ها، آنان را به خدا نزدیک‌تر می‌کرد.
گفتگو با جانباز و آزاده 10 ساله روانسری؛

یقه ی نجات بخش

نوید شاهد - "محمد صالح مرادی" از اسرای «رمادیه 1» از خاطرات خود اینچنین میگوید: سردرد شدیدی داشتم. من را به بیمارستان الرشید بغداد بردند، آنجا اسیر ایرانی را دیدم که متوجه شدم او و چند نفر دیگر از مفقودین هستند. به سرعت نامشان را روی یقه ی پیراهنم نوشتم و در اردوگاه به دست صلیب سرخ رساندم.

سخنرانی کردن در ماه رمضان با طعم شکنجه عراقی‌ها!

نوید شاهد - «در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ با حضور حاج‌آقا ابوترابی برنامه سخنرانی در آسایشگاه برگزار کردیم. ایشان هر روز سخنرانی می‌کردند این سخنرانی‌ها تا شب نوزدهم این ماه مبارک ادامه داشت و بر اثر ازدحام افراد و بی‌احتیاطی بچه‌ها، عراقی‌ها به موضوع پی بردند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده 10 ساله کرمانشاهی/ قسمت دوم؛

حیدر حیدری: خواندن نماز با صدای بلند شکنجه به دنبال داشت

نوید شاهد- "حیدر حیدری" جانباز و آزاده کرمانشاهی می گوید: «در اسارت سختی های فراوانی بر اسرای ایرانی گذشته است .جرأت اینکه بخواهیم چند رکعت نماز را با صدای بلند بخوانیم را نداشتیم چرا که بعثی ها به شدت ما را شکنجه می کردند اما با این حال اگر هم اتفاقی می افتاد شهید ابوترابی در کنار ما و تسکین دهنده ی دردهای ما بود.
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده 10 ساله کرمانشاهی/ قسمت اول؛

حیدر حیدری: 10 سال در عراق اسیر بودم

نوید شاهد- "حیدر حیدری" جانباز و آزاده کرمانشاهی می گوید:« از ابتدای جنگ مردم منطقه مرزی از شهر خود دفاع می کردند تا اینکه دشمن بعثی وارد کشور شد در حال کمک کردن به مردمی زخمی بودم که به اسارت دشمن درآمدم. در ادامه گفتگوی تصویری تقدیم مخاطبان می گردد.

سحری با عدسی ترشیده!

نوید شاهد - «حداکثر همکاری‌ها عراقی‌ها در ماه رمضان این بود که غذای صبح را جهت سحر اختصاص داده و غروب تحویل می‌دادند که همان عدسی هر روزه بود که اغلب به لحاظ واقع شدن این ماه مبارک در فصل گرما، عدسی تا سحر ترش می‌شد و خوردن آن موجب ناراحتی معده و گاه اسهال می‌شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات زنده‌یاد، آزاده سرافراز و جانباز "یزدانبخش سیاهکالی‌مرادی " از روزه‌داری در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان می‌شود.
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی؛

خداوند بهترین حافظ اسراء در دوران اسارت بود

نوید شاهد- " امان الله اسماعیلی فر" جانباز 60 در صد کرمانشاهی می گوید: « در طول ده سالی که به اسارت بعثی ها در آمدم شکنجه ها و سختی های زیادی را کشیدم اما خداوند ناظر ما بود و از ما محافظت می کرد.»

آب برای خوردن در اسارت نداشتیم چه برسد برای حمام کردن!

نوید شاهد - «یکی از روز‌ها نیرو‌های عراقی برای ما صابون آوردند، به هر نفر یکی دادند، بچه‌ها که در آنجا حمامی نبود می‌خندیدند و این کار باعث تعجب ما شده بود. چونکه آب برای خوردن در اسارت نداشتیم چه برسد برای حمام کردن! ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
باز هم جا مانده ام

باز هم جا مانده ام

نوید شاهد _ حاج محمد باقر رنجبر بوشهری دوم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ به اسارت دشمن بعثی درآمد و ۲۵ مردادماه ۱۳۶۹ پس از تحمل ۸ سال و ۴ ماه اسارت به میهن اسلامی بازگشت. او از خاطره تلخ لحظه اسارت خود می گوید.

چرا امام زمان(عج) به آسایشگاه شما نمی‌آیند؟

نوید شاهد - «یک روز حاج‌آقای ابوترابی به اردوگاه ما آمده بودند، بچه‌ها از او پرسیدند چرا امام زمان(عج) به آسایشگاه شما نمی‌آیند؟ ایشان هم به شوخی گفتند من جلوی در ایستاده‌ام و نمی‌گذارم! ...» ادامه این خاطره از شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

بخشش شهید "ابوترابی" که یک جاسوس را از اعدام نجات داد!

نوید شاهد - «محسن آمریکایی در روز‌های اولیه اسارت بعد از شناسایی حاج‌آقا، نام و مشخصات ایشان را به ماموران عراقی لو می‌دهد و اینکه همین موضوع باعث شکنجه‌های شدید حاج‌آقا می‌شود ...» ادامه این خاطره از شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خاطرات دوران اسارت معصومه آباد به زبان آلمانی چاپ شد

نوید شاهد - کتاب «من زنده‌ام»، خاطرات دوران اسارت معصومه آباد به زبان آلمانی در اتریش چاپ و منتشر شد.

بیهوشی شهید "ابوترابی‌فرد" که به غائله و درگیری اسرا پایان داد!

نوید شاهد - «یک روز بین گروهی از بچه‌های ترک زبان و لر زبان اردوگاه، اختلاف پیش آمده و درگیری و زد و خورد شدیدی بوجود آمد ...» ادامه این خاطره از شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ای کاش هیچ وقت شهید نمی‌شدند!

نوید شاهد - «خبر آوردند حاج آقای ابوترابی به دست مزدوران بعثی به شهادت رسیده است، چند روزی گذشت، ولی از پیکر مطهر ایشان خبری نشد و سرانجام تابوت خالی این عزیز را در قزوین تشییع کردند ...» ادامه این خاطره را از شهید روحانی "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه