خاطرات شهید - صفحه 86

آخرین اخبار:
خاطرات شهید

ده خاطره ناب از شهید «مجید بقایی»/ پزشکی که فرمانده شد

از سجاياي اخلاقي مجيد يادآوري خاطرات همرزمان شهيد خود بود. او در دفترچه خود اسامي 39 نفر از شهدايي را كه مي شناخت به ترتيب شهادت يادداشت كرده و هميشه بدانها مي نگريست و مي گفت : ما در قبال خون شهيدان مسئول هستيم.
شهید کربلای5؛

مرحبا به تو شیر زن/ شهید علی بینا

گفتم: عهد کرده ام دوش به دوشت بایستم، می بینی که سرپا هستم، چهره اش باز شد و گفت: مرحبا به تو شیرزن!
پاسداشت شهدای مدافع حرم (22)

گفته های دل مادر از فرزند شهیدش

چند روز پس از عاشورای سال 1392، خانواده ی شهید رسول خلیلی خبر شهادت پسرشان را که به صورت داوطلبانه به عنوان مدافع حرم حضرت زینب (ع) به سوریه رفته بود را شنیدند. خبری که پدر و مادر پس از شنیدن آن نماز شکر می خوانند و تا به امروز خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ سپاس می گویند. خانواده شهید آرام و صبورند. زندگی ساده و بی ریایی دارند.

معرکه ای که شهید علی رضا موحد دانش در زندان سعودی ها راه انداخت

مکه بودیم که دیدیم یک جایی درگیری شده است. پلیس های سعودی به جان هم افتاده بودند؛ هر کدام یک عکس امام خمینی (ره) به کمرشان چسبیده بود. آنها سعی می کردند عکس را از خودشان جدا کرده و در همان حال یکدیگر را متهم به بی دقتی می کردند. بعد فهمیدیم آن که ایم معرکه را راه انداخته است، کسی نیست جز علی.
شهدای انقلاب

خاطراتی از شهید والامقام انقلاب علی اسفندیاری

مادرم و پدرم همیشه به یاد خدا باشید چرا اینکه من در راه او جهاد کرده و کشته شدم. من به آرزوی دیرین خود خواهم رسید و آخر به آرزوی دیرین خود که شهادت بود،رسید.
جای خالی بعضی آدم ها هیچ وقت پر نمی شود. آدم هایی از جنس

جای خالی بعضی آدم ها هیچ وقت پر نمی شود؛ خاطراتی از شهید محمد تقی آقایی زاده

فرازی از وصیت نامه و خاطرات شهید محمد تقی آقایی زاده جای خالی بعضی آدم ها هیچ وقت پر نمی شود. آدم هایی از جنس شهید...
شهدای انقلاب

خاطراتی از شهید والامقام انقلاب مهدی جلالوند

به یاد دارم 4 آبان بود که این روز را جشن می گرفتند. وقتی بچه ها جاوید شاه می گفتند مهدی با بچه ها دعوا می کرد و با کشیدن پرچم به زمین و آوردن آن به خانه آن را آتش می زد
شهدای انقلاب

خاطراتی از شهید والامقام انقلاب احمد یوسفی از زبان خواهرش

و دانشجوی دانشگاه تهران در رشته چشم پزشکی بود در دانشگاه فعالیت انقلابی داشت و سخنرانی می کرد و همیشه او را تهدید می کردند .

شیر شرزه به روایت همرزم طلبه شهید غلام حسین ساجدی نوش آبادی

معاون گردان همان که در گیر و دار نبرد همچون شیر شرزه بر دشمن می غرید، حالا در خلوت شب با خدای خود به طوری نیایش می کرد که ناله هایش دل سنگ را هم آب می کرد.

پنجم بهمن؛ رونمایی از کتاب «آموزگار حماسه»

کتاب «آموزگار حماسه» به بازخوانی برخی خاطرات دست اول و تصاویری شهید «منوچهر پیرسمسار» از شهدای فرهنگی پرداخته است.

نگاهی به خاطرات، زندگینامه و بخشی از وصیت نامه شهید سیدمجتبی نواب صفوی

سیدمجتبی نواب صفوی در سال 1303 در محله خانی آباد تهران متولد شد. در اواخر سال 1320 پس از طی تعلیمات ابتدایی و متوسطه وارد نجف اشرف شد. سیدمجتبی از طرف مادر منتسب به سادات «دُرچه» اصفهان و از طرف پدر «میرلوحی» است و عنوان «نواب صفوی» را از خاندان مادر به ارث برده است.
خاطرات شهید قاسم میرحسینی؛

«نگین هامون»؛ خاطرات زیبایی پیرامون شهید قاسم میرحسینی

تمام نیروها را در میدان‌گاهی جمع کرد، جلوی روی جمعیت ایستاد و شروع به صحبت کرد. "ما وارث انبیاء هستیم، ما پرچم تعهد بر دوش گرفته‌ایم و ذکر شهادت بر لب داریم و در پی قافله روانیم.
از زبان صمدعباسی

خاطره ای از شهید مهدی باکری و انتخاب اسم یک شب

زمانی که در سپاه ارومیه بود، در اکثر فعالیت ها شرکت می کرد، حتی نگهبانی هم می داد. نصف شب بلند می شد، می آمد و می گفت: «چرا منو بیدار نکردین؟» می گفتیم: «برای چی؟» می گفت: «برای نگهبانی. نمی خواین ما هم از این ثواب بهره ای ببریم؟» می گفتیم: «مگه ما مردیم که شما بیای نگهبانی بدی؟» می گفت: «این حرفا نیست. ما باید همه مون با هم امنیت این جا رو حفظ کنیم.»

زندگی نامه سردار اسلام، حاج قاسم سلیمانی

زندگی سردار حاج قاسم سلیمانی با فراز و نشیب های زیادی همراه بوده است. وی در خانواده ای ساده و دور از تجملات در سال 1336 در شهرستان رابر کرمان بدنیا آمده اند.

10 خاطره کوتاه از «صیاد دلها»

«علی صیاد شیرازی» به سال 1323 در روستای «کبود گنبد» از توابع «درگز» متولد شد. پس از دریافت دیپلم ریاضی در تهران به سال 1342 در آزمون دانشکده افسری پذیرفته شد و سه سال بعد در آزمون دانشکده افسری پذیرفته شد و سه سال بعد در رسته توپخانه فارغ التحصیل گردید.

او را نذر حضرت زهرا (س) کرده بودم؛ خاطره مادر شهید جمشید براتپور

آن چنان سخت بود که حتی در چشمان آن نیز آبله ریخته بود و کسی که آبله مرغان در چشمش باشد حتماً کور می شود .آن روزها پزشک متخصص . .
خاطرات پرستوها

خاطرات شهید علی بخت شکوهی

خاطرات شهید علی بخت شکوهی
خاطرات پرستوهای پرکشیده

خاطرات شهید ورزشکار؛ شهید بهرام علاف انگجی

. به ورزش کونگ فو علاقه زیادی داشت و هر وقت فرصتی پیدا می کرد به این ورزش می پرداخت و تا خط 5 رفته بود. خلاصه پسر خیلی خوبی بود و من از او بسیار راضی بودم
شهدای بهمن ماه

خاطراتی کوتاه از شهید والامقام عبداله ریاضی

به دليل علاقه‌اي كه من به گل داشتم عبداله هميشه برايم گل مي‌خريد چند روز قبل از شهادت بود كه عبداله با 2گلدان در دست به خانه آمد و به من گفت مادر خيلي مواظب اين گلها باش و از آنها نگهداري كن
علاقمندان به حماسه ساز هویزه بخوانند:

12 خاطرات کوتاه و روایت نشده از شهید سیدمحمدحسین علم الهدی

در سال 1337 در خانواده مجاهد بزرگ «آیت الله سید مرتضی علم الهدی» دیده به جهان گشود. از 6 سالگی به فراگیری قرآن پرداخت و به دلیل علاقه فراوان به مطالعه، در 11 سالگی با تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی، جلسات تدریس قرآن در مساجد اهواز را آغاز کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه