زندگینامه - صفحه 77

آخرین اخبار:
زندگینامه

از مازندران تا مریوان

قربانعلى پس از گذراندن دوره آموزشى در پادگان نوده به ناحيه هنگ ژاندارمرى همدان منتقل گرديد و از آنجا به كردستان اعزام شد.وی پس از يك ماه خدمت در مريوان در منطقه چناره به شهادت رسيد. داستان زندگى اين نوجوان شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.

پلاک/ پدری که برای فرزندانش الگو شد

شهید "خلیل بایگان" از دوران انقلاب حضور خود را پر ثمر نشان داد و در نهایت الگوی فرزندان خود شد.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(20)

هرگز از امكانات سپاه استفاده نكرد

همسر شهید "روح‌اله شکوری" می‌گوید: بعد از ازدواج مشكلات او دو برابر شد ولى با وجود سمت‏ هاى مهمى كه داشت هرگز از امكانات سپاه استفاده نمى‏ كرد.

دغدغه شهید "رجبی" خدمت به خلق خدا بود

دغدغه شهید "شمس‌الله رجبی" خدمت به خلق خدا بود و در رفع مشکلات آنها تلاش می‌کرد.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(19)

ماجرای بخشش حلقه ازدواج

زمانى كه پيشنهاد ساختن راه روستای ینگجه مطرح شد گروهى به دليل مسائل مالى با آن مخالفت كردند. اما شهید "رضا زلفخانی" اولين قدم را برداشت و حلقه ازدواج خود را براى شروع كار تقديم كرد.

تصاویر ناب از شهید "سید عادل هاشمی"

نوید شاهد تصاویر شهید "سید عادل هاشمی" را در سالروز شهادتش منتشر کرد.

یادی از شهید "مهربانعلی رحیمی" در سالروز شهادت

نوید شاهد زندگینامه شهید "مهربانعلی رحیمی" را در سالروز شهادتش منتشر کرد.

شهید "حسین خلخالی" همدم مجروحان بود

شهید "حسین خلخالی" در گردان بهداری سپاه پاسداران مشغول انجام وظیفه بود و مدت ها با مجروحان جنگی همدردی می‌کرد.

شهیدی که از خود یادگاری بر جای گذاشت

نوید شاهد زندگینامه شهید "داود آزمون" را در سالروز شهادتش منتشر کرد.

ویژه نامه شهید مدافع حرم "خیراله صمدی"

نوید شاهد استان زنجان به مناسبت سالگرد شهادت سومین شهید مدافع حرم "خیراله صمدی" ویژه نامه این شهید بزرگوار را منتشر کرد. شهید صمدی از بازنشستگان تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج) استان زنجان بود و بعد از حضور مستمر در جبهه‌های دفاع مقدس به درجه جانبازی نایل آمده بود و در نهایت برای دفاع از حریم آ‌ل‌الله و حرم حضرت زینب (س) لحظه‌ای درنگ نکرد و عاشقانه به سوی شهادت شتافت.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(18)

بخشش غذا به دیگران

شهید "مجتبی رهبری" سهميه غذاى خود را به ديگر رزمندگان مى‏ داد و غذايى كه در ته قابلمه باقى مى‏ ماند استفاده مى ‏كرد؛ حتى در مواردى كه مشاهده مى ‏كرد رزمنده‏ اى در پست نگهبانى خوابيده است بجايش نگهبانى مى ‏داد.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(17)

شهیدی که با کت از خانه می رفت و بدون کت بر می‌ گشت

مادر شهید "میرزاعلی رستم‌خانی" مى ‏گويد: "بارها با كُت از خانه بيرون مى‏ رفت و بدون كت برمى‏ گشت ما مى‏ فهميديم كه به فرد مستمندى كمك كرده است.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(16)

شهید رجبی به بهترین شکل سفارش برادرش را عمل کرد

شهید "غلامرضا رجبی گوندره" بنابر سفارش برادر شهيدش، جاى او را پر كرد و نگذاشت سنگرش خالى بماند.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(15)

ما براى كشته شدن آماده‏ ايم

فعاليتهاى شهید "اسداله حیدری" به حدى رسيده بود كه موجب نگرانى برادر بزرگترش شده بود، مادرش مى‏ گويد: "برادرش يك روز به من گفت: به اسد بگوييد چنين نكند، مى ‏آيند و او را مى‏ گيرند". اسداله هم در جواب گفته بود ما براى كشته شدن آماده ‏ايم."

علاقه زیادی به دفاع از اسلام و میهن اسلامی داشت

شهید "زاد علی تلاج" :من به عنوان یک کشاورز بسیجی از همه کشاورزان میخواهم که انقلاب را یاری کنند و از خانواده عزیزم میخواهم که نگذارند اسلحه ام به زمین بیفتد.

لاله های دشتهای گسترده به سوگشان همیشه داغدار باد

شهید "رضا والانیا " از همان ابتدا به علت علاقه شدیدی که به مسائل دینی داشت در همه مراسم و راهپیماییهای دوران انقلاب شرکت می نمود

در عین خوش سر بر دامان ابدیت نهاد

شهید "حیدر قلی آناهیده" کارگری بود که برای دفاع از میهن به جبهه روی آورد، او عاشقانه جنگید و در عین خوش سر بر دامان ابدیت نهاد.

استوار چون کوه

شهید "حسن حاتمی " علاوه بر ویژگی های بارز اخلاقی بيشتر اوقات به كوه مي رفت و مي گفت كه مي خواهد مثل كوه در مقابل مشكلات و دشمنان استوار باشد. او مردانه جنگید و عاشقانه شهید شد.

پانزده ساله بود که عروج کرد

شهید پانزده ساله "اردوان بهرام فرد" در پی بمباران هوایی روستای محل سکونتش به شهادت رسید. نوید شاهد یاسوج در سالگرد شهادت به معرفی این شهید گرانقدر پرداخته است.
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(14)

يك نفر برنمى‏ گردد

پسر عموی شهید "اميرحسين جهانشاهی" می گوید: قبل از عمليات مى‏ خواستيم به همراه اميرحسين و برادرم اسفنديار روى پل كارون در اهواز عكس بيندازيم. گفت ما سه تا پسرعمو هستيم و از ما سه نفر يك نفر برنمى‏ گردد و آن يك نفر من هستم؛ صبر كنيد من به حمام بروم بعد بيايم و عكس بيندازيم؛ هر چه گفتيم 170 نفر نيرو منتظر ما هستند قبول نكرد و با اصرار منتظر شديم تا برگردد.
طراحی و تولید: ایران سامانه