سه ستارهی درخشان آسمان ایثار

به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید رضا بهرامی یادگار ابوالقاسم و کبرا یکم فروردین ماه سال ۱۳۴۲ در شهرستان ری به دنیا آمد و پس از دلاوریهای فراوان بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید.
شهید حسین بهرامی یکم آبان ماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان ری به دنیا آمد و پس از دلاوریهای فراوان دوازدهم آبان ماه سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ در پنجوین عراق به شهادت رسید.
شهید مهدی بهرامی یادگار دیگری از ابوالقاسم و کبرا سیام دی ۱۳۴۹ در شهرستان ری چشم به جهان گشود. دانشآموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی ۱۳۶۵، با سمت نیروی واحد پدافند هوایی ارتش در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
راضیه بهرامی خواهر شهیدان «حسین، رضا و مهدی بهرامی» روایت میکند:
برادر بزرگتر آقا محسن که متاهل بود با شروع جنگ، مرتب برای نقل و انتقال مهمات و نیرو در حال رفت و آمد به جبههی جنگی ایران و عراق بود و، اما قبل از آزادی خرمشهر، شهر خون و قیام با شتافتن برادر عزیزم رضا به سوی جبهههای حق علیه باطل، دو جبههای که در مقایسه با هم بسیار نابرابر بود. فرماندهی جبههی کفر تا بن دندان مصلح و پشت گرم به کمک کشورهای قوی، بیرحم، اسلام ستیز و جبههی مقابل که جنگ بر آنها تحمیل شده بود، دست خالی، اما سراسر ایمان و ایثار و توکل و برخوردار از یک فرماندهی، مومن، متدین، مدبر، شجاع، نترس، قویدل، امیدوار به یاری خدا و کفرستیز میجنگیدند.
دو برادر کوچکتر، حسین و مهدی در حسرت حضور در جبههی حق، غصه میخوردند. دوست داشتند روزها یکی پس از دیگری به سرعت باد بگذرد تا این دو هم بتوانند به جبههی حق علیه کفر جهانی بپیوندند و از این فیض بزرگ یعنی جهاد در راه حق برخوردار شوند.
بالاخره، زمان عاشقی برای دو برادر کوچکتر فرارسید. حسین طلبه توانست چندین مرتبه در جبههی حق علیه باطل حضور پیدا کند و آقامهدی دانش آموز بسیجی هم با دستکاری در کپی شناسنامه اش عازم جبههی دفاع مقدس شد.
خوب یادم هست در دیدار با چهار برادرم که در جبهه بودند و برای مرخصی آمده بودند هر کدام آرزوی خود را چنین بیان کردند.
حسین گفت: «من اولین شهید خانواده خواهم بود.»
مهدی گفت: «من هم دومین شهید خانواده هستم.»
به جای آقا رضا، برادری که شجاع، قوی، صبور، باگذشت، پرهیزگار، مهربان و... بود.
حسین فوری گفت: «و رضا هم شهید خواهد شد.»
مادرم با غم و اضطراب گفت: «وای نگویید اگر چنین شود من دق میکنم.»
و، اما چنین شد که گفتند...
شهید طلبه، حسین بهرامی سرشار از ایمان به خدا و تبعیت از امام و رهبرش با شجاعت در سن هفده سالگی در آبان سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر چهار در پنجوین عراق اولین شهید خانواده شد.
مهدی، شهید بسیجی دانشآموز بعد از چند بار اعزام به جبهه دقیقاً در سن شانزده سالگی با دلی مملو از عشق به خدا در نهایت ایثار و گذشت در راه دین و کشور در عملیات کربلای پنج در شلمچهی عراق ۲۱ دی ماه ۱۳۶۵ دومین شهید خانواده شد و سردار پاسدار، رضا بهرامی پس از پنجاه و شش ماه رزم در جبهههای دفاعمقدس در حالی که فقط یازدهماه از دامادیش میگذشت، در روز ۲۱ دی در سال ۱۳۶۵، چند ساعتی بعد از شهادت برادر عزیزش مهدی، یعنی دومین شهید خانواده، سومین شهید از خانوادهی بهرامی شد.
انتهای پیام/