بخشندگیای که بعد از شهادت آشکار شد
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «مجید صادقی گوربندی» پانزدهم دی ماه ۱۳۵۷، در شهرستان میناب چشم به جهان گشود. پدرش غلام، کارمند اداره بهداشت و درمان بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. سیام آذر ماه ۱۳۸۳، در حوالی روستای کوه مبارک جاسک هنگام مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بر اثر برخورد قایق دو گروه درگیر با هم و شکستن قایق حامل وی در آبهای خلیجفارس غرق شد و به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

شهادت را از کودکی باور داشت
پسر خوبی بود؛ خیلی دوستش داشتم و او هم محبت زیادی به من داشت. از کودکی دلبسته شهادت بود. با اینکه دیگر خبری از جنگ و جبهه نبود، همیشه میگفت: «من روزی شهید میشوم.» هر بار که این حرف را میزد، از روی نگرانی دعوایش میکردم.
مجید عاشق کمک کردن به دیگران بود، اما من از بسیاری از کارهایش خبر نداشتم. تازه بعد از شهادتش بود که بخشندگی و ازخودگذشتگیاش برایم آشکار شد.
همکارانش تعریف میکردند روزی که برای گشت رفته بودند، لنجی را دیدند که در آتش میسوخت و چند نفر از اتباع خارجی داخل آن گرفتار شده بودند. مجید بدون اینکه حکم مأموریت داشته باشد، وارد عمل شد و جان آنها را نجات داد و از سوی اداره بابت این کار تنبیه شد.
خبر شهادت مجید برایم بسیار سنگین بود. بعد از شهادتش تا مدتها گریه میکردم، تا اینکه یکی از همسایهها خوابی را برایم تعریف کرد. میگفت مجید را در خواب دیده که شال سبزی دور گردنش انداخته بود. از حالش پرسیده و مجید گفته بود: «مگر میشود با علیاصغر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) به من بد بگذرد؟» از همان روز بود که آرام گرفتم و دیگر گریه نکردم.
(به نقل از مادر شهید، فاطمه جمشیدیان)
انتهای متن/