آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۰۸۹
۱۰:۱۸

۱۴۰۴/۰۹/۱۹
سیری در کلام شهید «سیدمناف افتخاری»:

خدا را از خانواده بیشتر دوست دارم

در وصیت‌نامه‌اش تأکید کرد: «من آگاهانه این راه را انتخاب کردم... خدا را از خانواده بیشتر دوست دارم». او پنج روز پس از نامزدی خود، به جبهه اعزام شده بود و حتی وصیت کرده بود هزینه مراسم عروسی‌اش صرف امور جبهه شود.


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید سیدمناف افتخاری در نخستین روز سال ۱۳۴۴ در روستای پراچان طالقان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. وی در هشت‌سالگی مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی پدر و مادربزرگ قرار گرفت. پس از اتمام تحصیلات تا کلاس چهارم ابتدایی در زادگاهش، برای کار به شهر ساوجبلاغ مهاجرت کرد و در حرفه صافکاری خودرو مشغول به کار شد. با شعله‌ور شدن انقلاب اسلامی، او فعالانه در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی علیه رژیم پهلوی در کرج و حصارک شرکت کرد و حتی در مراسم چهلم شهید دکتر مصطفی چمران در قم حاضر شد. پس از پیروزی انقلاب، فعالیت خود را در پایگاه بسیج ادامه داد.
وی در مجموع سه بار به جبهه‌های دفاع مقدس اعزام شد: نخست به سوسنگرد، سپس به منطقه گیلان‌غرب در عملیات «اوزین چغالوند» (که در آن مجروح شد) و در نهایت به جبهه جنوب. سید مناف در عملیات «طریق‌القدس» در منطقه بستان، در تاریخ ۹ آذر ۱۳۶۰، پس از ۹ ماه حضور در جبهه و در حالی که مسئولیت «فرمانده گروه و آر‌پی‌جی‌زن» را بر عهده داشت، با اصابت گلوله مستقیم به سر به فیض شهادت نائل آمد و در امامزاده محمد (ع) حصارک کرج آرام گرفت.

خدا را از خانواده بیشتر دوست دارم

در ادامه متن وصیت نامه شهید «سیدمناف افتخاری» را بنویسید. 
«من سیدمناف افتخاری فرزند سید اسد که در یکی از قریه‌های طالقان به دنیا آمده‌ام. همه باید بدانند من آگاهانه و با انتخاب خود در این راه قدم گذاشتم و از آن زمان این راه را انتخاب کردم. روز به روز که از عمرم می‌گذشت موفق‌تر و بردبارتر در زندگی گام برمی‌دارم. لذا اگر توفیق بیشتری پیدا کردم و سعادت شهادت نصیبم شد و توانستم رستگار شوم و در این راه شهید شوم، هیچ‌کس مسئول مرگ و شهادتم نیست.
پدر و مادر بزرگم که به جای مادرم بودی و برادرم که زحمت‌هایی برایم کشیدی و خواهرانم، من شماها را خیلی دوست دارم ولکن خدا و اسلام را از شما بیشتر دوست دارم. اگر من شهید شدم، از شما می‌خواهم که برایم گریه نکید و شاد باشید، زیرا شما نیز فرزندی را در راه اسلام و قرآن قربانی دادید، همانند دیگر سربازان اسلام در زمان پیغمبر(ص) و یا حسین بن علی(ع). چنانچه خون ما رنگین‌تر از خون آنان نیست.
و ای نامزدم که بیش از پنج روز است با تو نامزد کردم، من به جبهه جنگ با کافران می‌روم و از شما خداحافظی می‌کنم و شما را به خدا می‌سپارم و امیدوارم راهی جز راه خدا در پیش نگیرید و سعی کنید سربازان جانبازی برای حضرت فاطمه(ع) و اسلام و مسلمین جهان باشید. و سفارش می‌کنم به پاکی و صداقت را پیشه خود کنید و راه امام خمینی را که همان راه انبیا برای رسیدن به لقای الله است فراموش نکنید.
 
و حرفی به تمام فامیلان و دوستان دارم: شما بدانید من به خاطر اسلام و مسلمین و مستضعفین جهان به جنگ کافران بعثی می‌روم و به رهبری حضرت امام خمینی تا دشمن خار را نابود کنم. و دیگر اینکه از قدرت خدا غفلت نکنید و همیشه به یاد او باشید. از اسلام راستین تحت رهبری امام امت و ولایت فقیه و روحانیت متعهد و مسئول، که در واقع در استمرار و تداوم حرکت اولیا و انبیا می‌کوشند، دست نکشید و از آنها پشتیبانی کنید و به شایعات دشمن گوش فرا ندهید و استوار باشید.
من در جبهه بستان هستم. اگر شهید شدم مرا در امامزاده محمد حصارک دفن کنید. و ضمناً اگر خواستید مجلس عزاداری بگیرید، آن را تجملی نکنید و پول آن را به مناطق جنگی اختصاص بدهید. برادر عزیزم، وعده‌ای که برای عروسی‌ام داده بودی، در شهادتم آن را انجام بده. والسلام.
 
خون شهید پاک چنان آب زمزم است
زیرا شهید اشرف اولاد آدم است
ایثار جان نموده براه خدا شهید
جان را چنین نثار نمودن مگر کم است
پیروز باد جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام امت خمینی بزرگ و درود بر تمام شهیدان و خانواده‌های آنان.»
 
خداحافظ شما  
سید مناف افتخاری  یکم آذر ماه 1360

محل شهادت: بستان – عملیات طریق القدس
انتهای پیام/

گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه