کد خبر : ۶۰۶۵۳۵
۱۱:۰۴

۱۴۰۴/۰۹/۱۲

قرآن در زندگی «فهیمه» واقعا جاری بود

هم دوره‌ای شهید «فهیمه سیاری» می گوید: وقتی فهیمه شهید شد برای عرض تسلیت به منزلشان رفتم. از در ورودی  تا اتاق مطالعه و حتی آشپزخانه ، در جاهای مختلف ، آیات قرآن را نوشته بود ، درست مثل حجره اش در مدرسه. روی دیوار راه پله این آیه را با دست خط خود نوشته و قاب کرده بود : فأین تذهبون( به کجا می روید). از وقتی که با او آشنا شدم همینگونه بود. دوست داشت جهان ، هستی و  امورات عادی زندگی را از زاویه قرآن کریم ببیند.


 

 

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، فهیمه سیاری دختری بود که تعهدش به دین و اخلاق در رفتار روزمره‑اش کاملاً مشهود بود. او تنها به درس و عبادت اکتفا نمی‌کرد، بلکه با ذوق و سلیقه تلاش می‌کرد زندگی روزمره‌اش را نیز زیبا، مرتب و مؤدبانه برگزار کند: لباس‌هایش همیشه منظم و پاکیزه بود، در وقت چیدن سفره یا سرو وعده‌های غذایی حتی از شاخه‌گل یا گلبرگ‌های خشک‌شده استفاده می‌کرد تا سادگی را با لطافت توأم سازد. از نظر اخلاقی، آن‌قدر بردبار، مهربان و با ادبی بود که دوستان و همخانه‌ای‌هایش در رک و پوست‌کنده‌ترین شرایط هم، آرامش و متانت او را مثال می‌زدند؛ کسی بود که وقتی دیگران در اضطراب یا ناراحتی بودند، با آرامش و لبخندشان فضای دلگیری را گرم می‌کرد.

شهیده فهیمه سیاری همچنین روحیه‌ای خدمتگزار و دلسوز داشت؛ اگر کسی در مشکلات گرفتار می‌شد، پیش از همه به سراغ او می‌آمد و بی‌هیچ چشم‌داشتی کمک می‌کرد. با اینکه درس و عبادت و مسئولیت دروس حوزوی داشت، هر فرصتی برای کمک به دوستان، تسکین درد دل‌ها یا خدمت به نیازمندان غنیمت می‌شمرد. این ترکیب از دیانت، ادب، سادگی، و مسئولیت‌پذیری — در شرایطی که زندگی طلابه معمولاً با سختی و فشار همراه بود — باعث شد «فهیمه» برای اطرافیانش به نماد ایمانِ همراه با انسانیت تبدیل شود؛ الگویی از بانویی مؤمن، بااخلاق و متعهد که یاد و تأثیرش هنوز زنده است.

در ادامه خاطرات خانم ادریسی ، دبیر آموزش و پرورش و از هم دوره های «شهید فهیمه سیاری» را همراه باشید

 

رضایت پدر

با چند نفر از دوستان زنجانی تصمیم گرفتیم به قم برویم و درس حوزه بخوانیم. پدر فهیمه آن سال راضی نشد به همین خاطر  فهیمه  با ما نیامد. سال بعد پدرش را راضی کرد و به ما ملحق شد. پدر و مادر برایش خیلی مورد احترام بود . او اینهمه فضائل را از برکت تلاوت زیاد قرآن کریم داشت.این روزها که یادش را مرور می کنم می فهمم که او باید شهید می شد چون خیلی مهذب و خود ساخته بود.

 

به کجا چنین شتابان

وقتی فهیمه شهید شد برای عرض تسلیت به منزلشان رفتم. از در ورودی  تا اتاق مطالعه و حتی آشپزخانه ، در جاهای مختلف ، آیات قرآن را نوشته بود ، درست مثل حجره اش در مدرسه. روی دیوار راه پله این آیه را با دست خط خود نوشته و قاب کرده بود : فأین تذهبون( به کجا می روید).

از وقتی که با او آشنا شدم همینگونه بود. دوست داشت جهان ، هستی و  امورات عادی زندگی را از زاویه قرآن کریم ببیند.

 

 


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه