لحظههای آرامش در میان طوفان

به گزارش نوید شاهد زنجان، در میان شلوغی و دغدغههای تحصیل و زندگی جمعی در مکتب توحید، فهیمه سیاری نه تنها شاگردی ممتاز بود، بلکه با ظرافت و دقت مثالزدنی، نظم و زیبایی را در کوچکترین امور زندگی روزمره به نمایش میگذاشت. از چیدمان میز صبحانه و ناهار گرفته تا انتخاب لباسهای هماهنگ و استفاده از گلهای خشک شده در سفرهها، همه چیز را با سلیقه و محبت انجام میداد. او با صبوری و آرامش، همدرسها و دوستانش را همراهی میکرد و حتی در مواقع بحرانی، مانند زلزله، با تسلط بر خود، دیگران را آرام میکرد. انس عمیق او با قرآن، نهجالبلاغه و طبیعت، همراه با دقت و اخلاق نیکو، فهیمه را نمونهای تمام و کمال از بانوی مسلمان ساخته بود که یاد و حضورش هنوز بر دل دوستان و شاگردانش تأثیرگذار است. در ادامه مصاحبه طاهره صحیح النسب دوست شهید «فهیمه سیاری» را همراه باشید.
کجا و در چه زمانی با فهیمه آشنا شدید؟
اواخر سال ۵۷ و اوایل ۵۸ بود. من پس از پایان راهنمایی وارد حوزه شدم و فهیمه، بعد از دیپلم و یک سال بعد از ما، به حوزه آمدند. ما سال دوم بودیم و ایشان سال اول، و چهار تا پنج سال از من بزرگتر بودند.
وضعیت حوزه چگونه بود؟
محیط بسیار صمیمی و معنوی بود. شهید قدوسی مکتب توحید را بنا نهاده بودند و حتی دختر علامه طباطبایی نیز به آنجا میآمد. کارهایمان را خودمان انجام میدادیم و امتحانات ورودی سخت و دقیق بودند. در کنار دروس حوزوی، ادبیات عرب، اخلاق و درسهای دیگر را میخواندیم و اساتیدی مانند آیتالله خزعلی، آقای فاکر، آقای قرائتی و آقای خاتمی داشتیم. ما از سطوح مختلف تحصیلی، حتی تا لیسانس و فوقلیسانس، کنار هم مینشستیم و انگیزه و تلاش افراد تعیینکننده موفقیتشان بود. محیط مکتب توحید معنویت و انسجام خاصی داشت و فارغالتحصیلان هنوز صمیمیت ویژهای با هم دارند.
ویژگیهای اخلاقی و رفتاری فهیمه چگونه بود؟
در خوابگاه، همه کارها را بهصورت نوبتی انجام میدادیم و من اغلب با فهیمه در یک گروه بودم. ایشان بسیار با سلیقه و منظم بود. لباسهایش همیشه مرتب و هماهنگ بودند و میز صبحانه و ناهار را با شاخهای گل یا گلهای خشک تزئین میکرد. او حتی در آشپزی هم دقت و ظرافت داشت. درسش ممتاز بود و بسیار صبور و آرام. همیشه وقتش را برای گوش دادن به مشکلات دیگران میگذاشت و هر کمکی از دستش برمیآمد انجام میداد. یک دستمال گلدوزیشده از ایشان دارم که زیبایی و ظرافت او را نشان میدهد و وقتی دید که من خوشم آمده بود، بیدریغ به من هدیه کرد.
این تواناییها از کجا میآید؟
اول عنایت خدا، بعد تربیت خانوادگی و تلاش فرد برای خودسازی. فهیمه در همه امور، از درس و عبادت گرفته تا دلسوزی برای دیگران و انجام وظایف، نهایت دقت را داشت. انس عمیق با قرآن و نهجالبلاغه و تلاش برای رفتار مطابق احکام الهی از ویژگیهایش بود. او همیشه زیباییها را میدید و با طبیعت و گل انس داشت. حتی در فرصتهای کوتاه استراحت، به مشکلات دوستانش رسیدگی میکرد. نظم و برنامهریزی مکتب، بهرهوری از وقت و آموزشهای تربیتی باعث میشد حتی در شرایط بحرانی، آرام و متین بماند.

در شرایط بحرانی نیز چنین بود؟
بله. سالی که به مکتب آمد، دو بار زلزله شد و در یکی از آنها پنجره کلاس به سمت بچهها پرت شد. بچهها هراسان میدویدند، اما فهیمه با صبر و آرامش، دلهره آنها را تسکین میداد و کمک میکرد. هیچگاه اضطراب یا دستپاچگی از او ندیدم.
دلتان برای او تنگ نمیشود؟
(میخندد) چرا، ولی متأسفانه همه درگیر مشغلههای مختلف هستیم و فراموش کردهایم چنین انسانی چگونه میتواند با آن همه لطافت، مسلط و آرام باشد. خط زیبایش و نوشتن آیات قرآن و کلمات قصار، نشانهای از روحیه لطیف او بود.

خبر شهادت فهیمه چگونه به شما رسید؟
یکی از شبهای آذر بود. وقتی خبر رسید، همه گوشهای کز کرده و گریه میکردند. فقدان او بسیار سنگین بود. رفتار مادرش که هیچ گریهای نمیکرد و خود اقدام به غسل و آمادهسازی جسد فرزندش کرد، برای ما آموزنده بود. مادر فهیمه با نهایت دقت، حتی خون را از روی لبهای او پاک کرد و تسبيح تربت و انگشتر و دستبند تربت بر دستش انداخت. تشییع جنازه هم باشکوه و مفصل برگزار شد.
تأثیر شهادت او بر زندگی شما و دیگران چگونه بود؟
سالها در خوابگاه بودم و سالگرد او فضای خاصی ایجاد میکرد. طلبههای جدید از او و مادرش سؤال میکردند و احترام ویژهای قائل بودند. شهادت فهیمه باعث شد همه ما توجه بیشتری به درس و تقید به مسائل دینی و تربیتی داشته باشیم. او یاد داد که زن میتواند مسئولیت اجتماعی داشته باشد، ولی از ظرافت و کدبانوگری و رعایت پاکیزگی و لطافت در زندگی روزمره غفلت نکند. دستمال گلدوزیشده، نظم و سادگی در لباس، توجه به طبیعت و دقت در درس، همه نشاندهنده شخصیت کامل او بود. فهیمه هم باهوش و هم مؤمن و لطیفطبع بود و فقدان او محرومیتی بزرگ برای ما بود.