شهادت آزادهای در اردوگاه

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید حسین پیراینده در هفتم آذر ۱۳۳۶، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش، اختر نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ۱۱ بهمن ۱۳۶۵، باسمت آز پی جی زن در شلمچه اسیر شد و ۲۶ مرداد ۱۳۶۹، در زندان بغداد عراق بر اثر شکنجه به شهادت رسید. مزار او در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران واقع است.
روایت شهادت این شهید عزیز را به نقل ازهمرزمش «فرید بدری» میخوانیم.
فرید بدری هستم؛ مدت اسارتم ۲۷ ماه و چند روز طول کشید، و تقریباً در روزهای آخر جنگ بود، بعد از پذیرش قطعنامه در منطقهی شلمچه اسیر شدم، ابتدا در اردوگاه ۱۷ نهروان بودیم و بعد از مدتی منتقل شدیم به اردوگاه بعقوبه عراق. آنجا در آسایشگاه شماره ۵ بودیم.
در اردوگاه، چون مسئول ورزش بودم، اغلب با بچهها سر و کار داشتم. مسابقات فوتبال و فوتسال برگزار میکردیم، البته نه با توپهای واقعی با تکه پارچه و بقچه توپ درست میکردیم. حتی یک بار مسابقهای دوستانه با سربازان عراقی برگزار کردیم. من مسئولش بودم، از حسین پیراینده، تا جایی که یادم هست، هیچ رفتار بدی ندیدم. آدم با محبت و آرامی بود؛ گاهی با هم قدم میزدیم در محوطه اردوگاه، در همان زمانهای کوتاهی که اجازه خروج از آسایشگاه داشتیم. با وجود شرایط سخت، او همیشه سعی میکرد روحیهی بچهها را حفظ کند.
یادم هست روزهای آخر جنگ بود؛ همهی بچهها خسته اما همچنان هوشیار و مقاوم بودند. در اردوگاه، عدهای وطنفروش پیدا شده بودند، کسانی که برای پول یا امتیاز، اطلاعات بچهها را لو میدادند و موجب آزار اسیران میشدند؛ رفتارشان گاه از خودِ عراقیها دردناکتر بود و بیشتر از خودِ عراقیها باعث آزار و اذیت بچهها بودند. همان روزها، تقریباً همهی آزادگان نود تا نود و پنج درصدشان ـمتحد شدند تا صدای اعتراضشان را علیه این خیانت و بیعدالتی بلند کنند. درگیری شدیدی بین اسیران وطندوست و آن افراد خائن در گرفت، و حسین پیراینده نیز در میان همین جریان حضور داشت.
آن شب نیروهای عراقی برای جداسازی افراد وارد شدند. صدای تیراندازی بلند شد. دقیق یادم نیست چند نفر شهید شدند، اما یکی از آنها حسین پیراینده بود؛ همان آزادهی عزیز که بعداً گفتند در همان درگیری مجروح و سپس شهید شده است. البته ما در آسایشگاه دیگری بودیم و فقط چند روز بعد خبر شهادتش را شنیدیم.
شهید«حسین پیراینده»، آزادهای بود که با شجاعت برای دفاع از عزت و حیثیت همرزمانش وارد میدان شد و در همان نبرد، به شهادت رسید.
سالها گذشت و حسین در دل خاک غربت آرام گرفت و بعد از ۱۲ سال، وقتی پیکر مطهرش به وطن برگشت، همه با شگفتی دیدند که بدنش هنوز سالم مانده است؛ گویی پاکی دل و ایمانش حتی زمان را هم از حرکت بازداشته بود.
گفت و گو از جلیلی نسب/