روح بیقرار؛ وصیتنامه عارفانه شهید «امرالله بابابزرگی» در آستانه هفته دفاع مقدس
به گزارش نوید شاهد البرز، شهید امرالله بابابزرگی، در اول فروردینماه ۱۳۴۱ در شهر نهاوند دیده به جهان گشود. وی که تحصیلات خود را تا مقطع دوم نظری ادامه داده بود، به عنوان پاسدار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت میکرد.
او در سنین جوانی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند (یک پسر و یک دختر) شد. با آغاز دفاع مقدس، امرالله بارها به جبهههای نبرد اعزام شد و در مجموع ۹ ماه از عمر خود را در خط مقدم گذراند. در آخرین اعزام خود در ۲۲ خرداد ۱۳۶۴، به عنوان فرمانده گردان سیدالشهدا مسئولیت یافت.
سرانجام این رزمنده فداکار در عملیات والفجر ۸، در تاریخ ۲۱ بهمنماه ۱۳۶۴ با اصابت ترکش در منطقه امالرصاص به شهادت رسید. پیکر پاکش در امامزاده محمد(ع) نهاوند به خاک سپرده شد.
شهید بابابزرگی، همچون بسیاری از جوانان انقلابی، راه صدساله عاشقان و عارفان را یکشبه پیمود و با ایثارگریهایش، نام خود را در زمره سربازان وفادار امام و انقلاب جاودانه کرد.
در ادامه متن وصیت نامه شهید «امرالله بابابزرگی» را بخوانید.
بارخدایا! تو را میپرستم و از تو یاری و نصرت میطلبم. از تو خواهانم که در نیت ما، جز رضای تو چیزی نباشد.
خدایا! از فراوانی گناهان و ناسپاسی نعمتهای بیپایانت شرمسارم. پروردگارا! لطف و کرم و بخششت را بر ما نازل فرما.
بارخدایا! نفس سرکش این بنده گناهکارت را از خودت جدا کرده؛ این جدایی را با بخششِ خداییات بر من ببخش.
خدایا! اسلام عزیز در خطر است؛ مسلمانان را در این راه یاری و پیروزی عطا کن.
وصیت به خانواده عزیزم:
به پدر و مادرم سلام میرسانم و عاجزانه از آنان طلب حلالیت میکنم. امیدوارم این فرزندشان را که حق آنان را به جا نیاورده و اغلب موجب رنجش شده بود، ببخشایند. بدانند که با از دست دادن من، در پیشگاه خداوند و ائمه معصومین(ع) و امام عزیز(ره) سربلند خواهند بود.
اگرچه مرگ فرزند سخت است، ولی باید به سیدالشهدا(ع) اقتدا کرد—هرچند هیچکس به اندازه تار مویی از آن حضرت نخواهد شد.
اسارت حضرت زینب(س) را به یاد آورید و صبر ایشان در برابر مصائب کربلا را ببینید؛ آنگاه نخواهید گفت که مصیبت به شما رسیده است. اگر کشته شدم و شهادت نصیبم شد، بدانید که این رحمت خدا بر من و خانوادهام است، نه مصیبت.
پدر و مادر عزیزم! میدانم رفتنم بینهایت موجب اندوه شما و برادرانم خواهد شد، ولی اسلام عزیز بزرگتر از همه چیز است. به خود تزلزل راه ندهید. از خدا میخواهم به شما صبر عطا کند تا با صبرتان دل دشمن را به درد آورید.
گوش به فرمان امام باشید؛ هرگاه فرمود بجنگید، بجنگید و هرگاه صلح گفت، صلح کنید؛ زیرا سخن او سخن قرآن است. خداوند وجودش را تا انقلاب مهدی(عج) حفظ کند.
حضور در میدان نبرد امروز—چه مسلمان باشیم و چه نباشیم—واجب است. اگر علت شهادت سیدالشهدا(ع) و اسارت اهلبیتش را درک کنیم، خواهیم فهمید مکتب اسلام چقدر باعظمت است. پس باید با حضورمان این عظمت را حفظ کنیم.
همسرم! توکل بر خدا کن و ضعف به خود راه مده. اگر خود را مسلمان و پیرو اباعبدالله(ع) میدانی، تحمل سختیها و فقدانها لازمه آن است.
ای کاش خون ما برای اسلام مؤثر واقع شود و خداوند گناهانمان را ببخشد. اگر صدها جان داشته باشیم، آن را نثار قرآن و اسلام میکنیم.
امضا:
امرالله بابابزرگی