قطع پایم پایان زندگی نبود، آغاز مسیری تازه بود

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانبازان، شاهدان زنده دفاع مقدساند؛ انسانهایی که با ایثار و فداکاری خود، معنای واقعی مقاومت و ایمان را به تصویر کشیدند. جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی یکی از همین قهرمانان است که نوجوانی خود را در جبههها گذاشت، در عملیات مرصاد به سختی مجروح شد و امروز با صبر و امید، زندگی ساده، اما پربرکتی را در کنار خانواده و باغ خود سپری میکند. روایت این عزیزان، ترکیبی از درد، صبوری، تلاش و ایمان است. با ما همراه باشید:
نوید شاهد قزوین: خودتان را معرفی کنید.
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی هستم که هفتم اسفند ماه سال ۱۳۴۶، در روستای ساج دودانگهسفلی از توابع بخش ضیاءآباد شهرستان تاکستان به دنیا آمدم. به عنوان سرباز ارتش، به جبهه رفتم.
نوید شاهد قزوین: چه سالی اعزام شدید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: ۱۸ خرداد سال ۱۳۶۵، از تاکستان به سربازی اعزام شدم. سه ماه آموزش در عجبشیر گذراندم و سپس به میمک اعزام شدیم. بیست و چهار ماه خدمت کردم تا اینکه در عملیات مرصاد شرکت کرده و جانباز شدم.
نوید شاهد قزوین: در کدام حوزه جبهه فعالیت میکردید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: من سرباز ارتش بودم و یگانم در بخش موتوری و تامین و نگهداری بود. وظیفه ما تعمیر، نگهداری و آمادهسازی ماشینها و کامیونها برای یگان بود.من مسئول ماشینهای یگان بودم و اگر میخواستی راننده شوید، باید گواهینامه داشته باشی و هجده سالت تمام شده باشد. همرزمان من از شهرهای مختلف بودند، با خانواده و شغلهای مختلف، اما در یگان کنار هم بودیم و من بیشتر کارها را انجام میدادم. یک بار با فرماندهان برای جمعآوری ماشینهای اوراقی به بیستون رفتیم و تانکرهای آب و سوخت آوردیم تا یگان ما تجهیز شود. در این کارگاهی زیر تانکر میرفتیم و تجهیزات را آماده میکردیم تا یگان امکانات داشته باشد.
نوید شاهد قزوین: شما در خط رزمی هم بودید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: بله، به واحدهای رزمی هم میرفتم و همیشه یک پایم در خط رزمی بود. یک بار، برای رفتن به سرویس بهداشتی، به جای مسیر ایمن، از پشت خاکریز عبور کردم. دیدهبان دشمن مرا دیده بود و خمپاره ۶۰ زدند، اما به من نخورد. بچهها وقتی مرا گرفتند، یک دست کتک هم زدند و گفتند: «پدر ما در آمدی!». زمستانها نفت میبردیم و ماشینها را هر روز تعمیر میکردیم.
نوید شاهد قزوین: از عملیات مرصاد برای ما بگویید.
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: به یگان ما گفته بودند جا به جایی است، عقبنشینی نیست. نیروهای تیپ ۵۵ هوابرد شیراز، تیپ ۳۷ زرهی شیراز، لشکر ۶۴ ارومیه و دیگران در غرب مستقر بودند. خط تدارکاتی ما هلیبرد شد و منافقین اسلامآباد را گرفتند. بسیاری از نیروهای یگان اسیر شدند. فرمانده به من گفت یک آر پی جی بردارم و گلوله آن را آماده کنم. من هرگز آر پی جی شلیک نکرده بودم و تنها با آموزش کوتاه آن را یاد گرفته بودم. به اتفاق یک باتریساز به نام میر عبدالله نعمتی گلولهها را آماده کردیم. آر پی جی شلیک شد، انفجار موج آتش را به زانویم رساند و زانوی من را قطع کرد. آتش عقبه آر پی جی بدنم را سوزاند و من به سینه کوه، کوبیده شدم و غلتان افتادم. دنیا تاریک بود و تنها یک روزنه نور دیده میشد.
نوید شاهد قزوین: بعد از انفجار چه اتفاقی براتون افتاد؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: بعد از انفجار، نیروها مرا روی نیسان گذاشتند و به بیمارستان شهید سلیمی در چوار (زیر کوه برای ایمنی از بمباران) بردند. سی دقیقه خونریزی شدید داشتم و نیروهای بومی که شاهد بودند، شوکه شدند. سپس مرا به تهران، ابتدا بیمارستان سوم شعبان و بعد بیمارستان بقیهالله منتقل کردند، عفونت لگن و کلیهها باعث شد پزشکان مجبور شوند پای من را از لگن قطع کنند.
نوید شاهد قزوین: درمان شما چقدر طول کشید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: حدود چهار ماه در بیمارستان بقیهاللهالعظم بستری بودم. وقتی به خانه برگشتم، سه روز طول کشید تا بتوانم حمام کنم. پسرعموهایم من را به خانهای بردند که حداقل امکانات استحمام داشت و پایم را با نایلون بستند تا خیس نشود، اما این کار باعث شد بخیههایم باز شود. شب که خوابیدم، متوجه شدم سرم خیس است و جای بخیهها قرمز شده و تشک پر از خون بود. پدرم را خبر کردم و پزشکان با کمک و آینه، عمل و درمان من را ادامه دادند. دکتر علیزاده، ارتوپد من، با دقت و مهارت عمل کرد و همه از نتیجه راضی شدند.
نوید شاهد قزوین: خانواده شما چگونه متوجه جانبازی شما شدند؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: من تا سه چهار ماه بعد از حادثه، پدرم را در جریان نگذاشتم. میخواستم روحیهاش به هم نریزد. بعد از مدتی که در بیمارستان بودم و بهبود نسبی پیدا کردم، خانوادهام متوجه شدند. مادرم و پدرم هر هفته به عیادت من میآمدند، اما فرهنگ خانواده ما اینگونه بود که احساسات را بروز نمیدادند.
نوید شاهد قزوین: وضعیت روحی شما بعد از جانبازی چگونه بود؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: احساس میکردم دنیا را به من دادهاند. علیرغم محدودیتهای جسمی، خوشحال و مصمم بودم و از اینکه توانستم به زندگی ادامه دهم خدا را شکر میکردم.
نوید شاهد قزوین: چه حسی نسبت به جانبازی دارید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: با وجود جانبازی، احساس رضایت و انرژی داشتم. دوستان، اقوام و همرزمان همیشه همراه بودند و همین، حس قهرمانی و رشد یافتگی را به من داد. حتی خاطره ازدواج و تلاش اقوام برای وصلت با من، همراه با احترام و رضایت خاطر بوده است.
نوید شاهد قزوین: بعد از این دوره، وضعیت ازدواج شما چگونه پیش رفت؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: بعد از جانبازی، پدرم سریع خواستگاری کرد، اما به دلیل وضعیت جسمی و مشکلاتی که داشتم، برخی موارد به نتیجه نرسید. دخترانی که به من معرفی شدند یا دچار مشکلات خود بودند یا با شرایط من سازگار نبودند. نهایتاً، با واسطه بنیاد، با همسرم آشنا شدم. خانواده همسرم ابتدا مخالفت کردند، اما در نهایت رضایت دادند و ازدواج کردیم.
نوید شاهد قزوین: بعد از جنگ و جانبازی، چه کاری انجام دادید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: بعد از ازدواج، مشغول کار چوب شدم و خرید و فروش چوب جنگلی انجام دادم. بعد از مدتی در کمیته امداد فعالیت داشتم، اما به دلیل محدودیتهای بیمهای، نتوانستم شغلی اداری داشته باشم. سپس در سال ۷۸، مشاوره املاک راهاندازی کردم و بعد از چند سال، باغداری را انتخاب کردم. اکنون در باغ خودم زندگی میکنم و آرامش دارم.
نوید شاهد قزوین: نگاه مردم به جانبازان چگونه است؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: نگاه مردم به جانبازان در ظاهر مثبت است و مردم جانبازان را قهرمان میدانند. اما گاهی پیشنهادهای ازدواج برای جانبازان، با شرایط واقعی و سازگار با زندگی فردیاش همخوانی ندارد. من همواره خودم تلاش کردهام مستقل باشم و کارهای شخصی خودم را انجام دهم، از کوه بالا بروم، کشاورزی کنم و محصولات خودم را بفروشم. متاسفانه در برخی حوزهها، افراد غیرحرفهای جای متخصصان را گرفتهاند که باعث مشکلاتی در مدیریت و فروش محصولات میشود.
نوید شاهد قزوین: اکنون از نظر اعتقادی و روحی چه وضعیتی دارید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: ایمان و اعتقادم به راه امام خمینی(ره) و آرمانهای انقلاب محکم است. زندگی جانبازی، من را صبور، مقاوم و پایدار کرده است. همیشه تلاش کردهام با مطالعه و آگاهی، خودم و محیطم را بهتر بشناسم و مسائل را به درستی مدیریت کنم.
نوید شاهد قزوین: چند فرزند دارید و وضعیت خانوادگی شما چگونه است؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: من سه فرزند دارم؛ دو پسر، حسین متولد ۷۲ و علیمحمد متولد ۷۵ و یک دختر، فاطمه متولد ۷۹. همسر و فرزندانم زندگی مستقلی دارند و من بیشتر وقت خود را در باغ میگذرانم. سبک زندگی من ساده و آرام است و سعی میکنم با کار و تلاش، سلامت جسمی و روحی خود را حفظ کنم.
نوید شاهد قزوین: در پایان، چه پیام یا نصیحتی برای دیگران دارید؟
جانباز ۷۰ درصد علیاصغر هادی: همیشه به پایداری، صبوری و استقامت ایمان داشته باشید. هر موفقیت و محصولی که به دست میآید، حاصل تلاش مداوم و صبر است. این صبر و مقاومت تنها در زندگی فردی نیست، بلکه در زندگی گروهی، محلی، ملی و حتی جهانی هم اهمیت دارد. تلاش کنید خودتان را بشناسید، مطالعه داشته باشید و با ایمان و آگاهی مسیر زندگیتان را بسازید.
