دو روز بر زمین ماندم همه فکر کردند شهید شدهام

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور، نوجوانی ۱۶ ساله بود که نخستین اعزام خود به جبهه را در جریان عملیات خیبر تجربه کرد و در همان ماموریت، مجروح شد. وی دو روز روی زمین ماند و با ارادهای قوی و حمایت خانواده و پزشکان، به زندگی بازگشت. در این گفتوگو، ایشان از سختیها و ایستادگیهای دوران جنگ، دوران طولانی درمان، بازسازی زندگی پس از مجروحیت و تلاش برای حفظ خانواده سخن میگوید. با ما همراه باشید:
نوید شاهد قزوین: خودتان معرفی کنید؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور هستم. سال ۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمدم. تا هفت سالگی در تهران بودم. پدرم به خاطر شغل نانوایی به قزوین آمد و ما هم همراهش آمدیم. در قزوین تا مقطع دیپلم در مدرسههایی مانند ولیعصر و بهار تحصیل کردم.
نوید شاهد قزوین: چطور شد که راهی جبهه شدید و مجروح شدید؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: ۱۶ ساله بودم. با دوستم رفتیم بسیج اسم نوشتیم و به جبهه اعزام شدیم؛ اول اهواز و بعد عملیات خیبر رفتیم. حدود ۴۵ روز در منطقه بودم. در همان عملیات، نزدیک اذان صبح، تیر به سرم خورد و همان جا مجروح شدم. دو روز روی زمین مانده بودم. یکی دست به صورتم زد و فکر کرد شهید شدهام. بعد متوجه شدند زندهام و مرا به اهواز منتقل کردند.
نوید شاهد قزوین: در بیمارستان چه گذشت؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: یک ماه در بیمارستان اهواز بودم. بیهوش بودم و نمیتوانستم صحبت کنم. بعد به اصفهان منتقل شدم. ۲۰ تا ۲۵ روز بعد تازه کمکم توانستم حرف بزنم. حافظهام کامل از بین رفته بود. یک پرستار برایم خودکار و دفتر آورد تا آدرس خانه را بنویسم، اما حتی کلمه «قزوین» یادم نمیآمد. چند ساعت طول کشید تا یادم آمد اهل قزوین هستم. بعد شماره تلفن را کمکم توانستم به یاد بیاورم و به کمک همین پرستار، خانوادهام خبردار شدند.
نوید شاهد قزوین: خانواده چه زمانی به ملاقات آمدند؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: اول برادرانم آمدند. بعد که به تهران منتقل شدم، مدت طولانی عملهای جراحی داشتم. سه یا چهار عمل پشت سر هم انجام شد. حتی پزشکان گفتند این آخرین عمل است و یا شهید میشود یا زنده میماند. به لطف خدا زنده ماندم.
نوید شاهد قزوین: شما چه زمانی ازدواج کردید؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: سال ۱۳۷۹، که میشود حدود ۹ سال بعد از مجروحیتم. ازدواج کردم.
نوید شاهد قزوین: همسرتان چطور با شرایط شما موافقت کرد؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: خواهرم با همسرم دوست بود. ایشان خانواده شهید هستند؛ برادرشان، شهید حبیب قاسمی. وقتی به خواستگاری رفتیم، با وجود مخالفت پدرشان، ایشان قبول کرد.
نوید شاهد قزوین: چه شد که همسرتان این تصمیم را گرفت و با شما جانباز ۷۰ درصد ازدواج کرد؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: همسرم برایم تعریف میکرد که «آن زمان جانبازان به خواستگاری میرفتند، اما خیلی جاها، جواب رد میگرفتند. یک بار از تلویزیون، مصاحبه یک جانباز را دیدم که دلش شکسته بود. همان لحظه با خودم گفتم: «اگر قسمت شود، من با یک جانباز ازدواج میکنم.» بعد از گرفتن این تصمیم، بنده به همراه خانواده به خواستگاری رفتم، با وجود مخالفت پدرش، قبول کرد. پدرش حتی همسرم را به خاطر این تصمیم کتک زده بود، اما روی حرفش ماند.
نوید شاهد قزوین: شرایط در آن زمان چطور بود؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: بسیار سخت. ویلچرنشین بودم و حافظهام کامل برنمیگشت. نمیتوانستم درست صحبت کنم. با نذر و نیاز مادر شوهرم به امام رضا (ع)، حالم بهتر شد. حتی وقتی ازدواج کردم، فقط دو کلمه میتوانستم حرف بزنم. کمکم بهتر شدم.
نوید شاهد قزوین: سختیهای زندگی با یک جانباز چطور است؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: سختیهای زیادی دارد. زیرا بیشتر مسئولیت زندگی و تربیت بچهها بر عهده همسرم بوده، اما ایشان پشیمان نشده است.
نوید شاهد قزوین: چند فرزند دارید؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: سه پسر دارم. دو نفرشان ازدواج کرده و یکی هنوز محصل است. یکی از پسرها در آتشنشانی مشغول به کار است.
نوید شاهد قزوین: امروز چه میکنید؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: بیکارم. فقط از حقوق جانبازی و بازنشستگی استفاده میکنم. قبلاً یک مغازه خواربارفروشی داشتم، اما فروختم.
نوید شاهد قزوین: مردم و جامعه امروز چه نگاهی به شما دارند؟
جانباز ۷۰ درصد محمدحسین باباحسینپور: متاسفانه بعضیها فکر میکنند همه مشکلات جانبازان حل شده، در حالی که واقعیت چیز دیگری است. ما بیشتر به امید خدا زندگی میکنیم. معتقدیم هر چه هست، تقدیر الهی بوده است. جانبازان برای انقلاب و وطن به جبهه رفتند، برای امکانات نبوده است.
مصاحبه از زینب محبی
