نامهٔ اشکآلود رزمنده تنها: دلم برای نامههایتان تنگ شده

در ادامه متن نامه شهید اسدالهی را بخوانید.
با سلام و درود بر یگانه اختر آسمان امام زمان(عج) و سلام بر نایب او امام خمینی(ره).
سلام بر پدر و مادر عزیزم و خواهرانم اکرم و فاطمه و برادر عزیزم امیر.
الان ساعت ۷ شب روز 20 مردادماه 1365، است و من دارم این نامه را مینویسم. نامهٔ جبرئیل امروز به دستم رسید. فردا جبرئیل به وردآورد میآید. چند روز است که دارم برای شما نامه مینویسم و میفرستم، ولی شما تا حالا برایم نامه ننوشتهاید. امروز وقتی جبرئیل به اینجا آمد، از طرف خانوادهاش برایش نامه آورد، ولی از روزی که من به جبهه آمدهام، حتی یک نامه هم از خانوادهام دریافت نکردهام.
الان با گریه دارم این نامه را مینویسم؛ چرا برایم نامه ننوشتید؟ دلم پر از غصه است. وقتی جبرئیل به اینجا آمد، خیلی ناراحت شدم. فردا که او به وردآورد برود، من اینجا تنها میمانم. دلم خیلی برای شما تنگ شده. هر وقت یاد حرفهایتان میافتم، دلم میگیرد و گریه میکنم. وقتی یاد برادر شهیدم عبدالله میافتم، دلم بیشتر تنگ میشود.
بابا، امروز که نامهٔ جبرئیل به دستش رسید و برادرش گفته بود بیا، جبرئیل رفت و من اینجا تنها ماندم. به عباس بگو چرا تلفن نمیکند یا نامه نمینویسد. بابا، دلم واقعاً برای شما تنگ شده. اگر این بار جواب نامهٔ مرا ندهید، عاشورا و تاسوعا به خانه نمیآیم. لطفاً برایم نامه بنویسید و ۳۰۰ تومان برایم بفرستید.
به امیر بگو: وقتی تو در جبهه بودی، من برایتان نامه نوشتم. به علی رحیمی و حسن آقایی بگو: ای نامردها! من برایتان نامه نوشتم، ولی شما جوابی ندادید. منتظر نامهٔ شما هستم. حتماً برایم نامه بفرستید. به عباس هم بگو نامه بنویسد. به ننه جان سلام برسانید و به نرگس و زن عمو هم سلام بگویید.
خداحافظ.
انتهای پیام/