نامه شهید

آخرین اخبار:
نامه شهید
دست‌نوشته‌‌ به جا مانده از شهید «حسین شهابی»

فرزند عزیزم، وظیفه ما، دفاع از اسلام است

دست‌نوشته شهید گرانقدر «حسین شهابی» برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. وی در نامه‌ای به فرزندش می‌نویسد: فرزند عزیز، اکنون وظیفه سنگین‌تری بر عهده ماست و آن دفاع از اسلام است و بر همه واجب می‌باشد. من نیز اکنون مشغول خدمت به اسلام هستم و امیدوارم شما هم فردی باایمان و باتقوا باشید.

نامه آرامش در خط مقدم: "از تهران بیشتر احساس راحتی می‌کنم اینجا"

شهید غلامرضا آب‌سالان در نامه‌ای به تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۶۱ خطاب به پدرش نوشت: «جایمان بسیار خوب است... و از تهران بیشتر احساس راحتی می‌کنم اینجا». این نامه که از خط مقدم جبهه نوشته شده، حکایت از آرامش و اطمینان خاطر این شهید بزرگوار دارد.

آخرین نامه از سومار: "اگر به خط اول رفتیم، نگرانم نباشید"

یازده روز قبل از شهادت، شهید "غلامرضا آب‌سالان" در نامه‌ای خطاب به خانواده‌اش نوشت: «احتمالاً این هفته ما را به خط اول ببرند... از من نگران نباشید». این آخرین پیام او بود پیش از آنکه در منطقه سومار به شهادت برسد.

دیگر فریدون نیستم، احمد هستم؛ روایت ایستادگی نوجوان بسیجی در نامه

نامه شهید فریدون (احمد) محمدی، دانش‌آموز ۱۶ ساله‌ای که در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید، پس از ۳۶ سال منتشر شد. او در این نامه با بیان "خون من از برادرم رنگین‌تر نیست" دلیل حضور خود در جبهه را شرح داده است.
نامه پر از مهر شهید «نعمت اله شیری» به خانواده؛

سلامتی‌ام برقرار است اما دلتنگی پابرجاست

سلامتی‌ام برقرار است اما دلتنگی پابرجاست. در دل سنگر، نامه نوجوانی با قلبی بزرگ‌تر از سنش، از مهر خانواده تا عهد شهادت. در ادامه متن نامه شهید نعمت اله شیری نوجوان‌ترین شهید دوران دفاع مقدس شهرستان دهلران منتشر می‌شود.

نامه دلنشین شهید وهاب اللهویردیلی از جبهه؛ از دعای کودکان در مسجد تا پیروزی اسلام

در نامه‌ای به تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۶۰، شهید وهاب اللهویردیلی با لحنی روحیه‌بخش و امیدوارانه از جبهه نوشت: «ما می‌جنگیم، شماها و کودکان معصوم در مسجد دعا کنید ان‌شاءالله پیروز می‌شویم». او که نگران ناراحتی خانواده بود، تأکید کرد: «ملاقات نیایید که چون اینجا صدای توپ و تانک می‌رسد، ناراحت می‌شوید».

نامهٔ گمشدهٔ اسدالله؛ نغمهٔ تنهایی یک رزمنده در جبهه+ دستخط

«بابا، چرا برایم نامه نمی‌نویسی؟ من اینقدر بدم که پدرم برایم نامه نمی‌فرستد؟». این فرازهایی از نامهٔ شهید اسدالله اسدالهی است که در ساعت‌های تنهایی جبهه نوشته شد. نامه‌ای آمیخته با اشتیاق دیدار خانواده، شوق پیروزی رزمندگان در آزادسازی مهران و نوای نوحه‌های شهدای مفقودالاثر. روایتی از دلِ جبهه که هنوز پس از سال‌ها، نفس‌هایش را می‌توان شنید.

نامهٔ اشک‌آلود رزمنده تنها: دلم برای نامه‌هایتان تنگ شده

«الان با گریه دارم این نامه را می‌نویسم... چرا برایم نامه ننوشتید؟». این جملات، قلب تپندهٔ نامهٔ رزمندهای در جبهه‌های دفاع مقدس است که در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۶۵ از تنهایی، انتظار برای نامه‌های خانواده و یاد برادر شهیدش نوشته است. نامه‌ای که از آرزوهای ساده اما عمیق یک مرد جوان در آستانهٔ عملیات می‌گوید.

نامه‌ای از جبهه به برادر؛ روایتی از مهر برادرانه یک شهید

محرم علی احمدی در پاییز ۱۳۶۵، نامه‌ای پر از دعا و سلام برای برادر کوچکترش "کوچک" که در جبهه می‌جنگید نوشت. این نامه ساده که سرشار از محبت‌های خانوادگی و دلتنگی‌های یک برادر بود، امروز به یادگاری ارزشمند از شهید کوچک آقااحمدی تبدیل شده است؛ شهیدی که کمتر از یک سال پس از دریافت این نامه، در منطقه سومار به شهادت رسید.
در نامه به‌جا مانده از بسیجی شهید «علیرضا مذهب شناس» مطرح شده است

دیدارِ حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع) با شهادت

بسیجی شهید «علیرضا مذهب شناس» در نامه خود آورده است: اگر شهید شدم امام حسین (ع) را می‌بینم و اگر زنده ماندم قبر امام حسین (ع) را می‌بینم و زیارت می‌کنم.

مژگان جان؛ نامه‌ات قلبم را شاد کرد

"در این نامهٔ سرشار از مهر برادری، شهید سیدحسین آقائی‌طبالوندانی خطاب به خواهرش مژگان، از دریافت نامه‌اش ابراز خوشحالی می‌کند و با ذکر جزئیاتی از زندگی خانوادگی - از خبر تولد داوود تا احوالپرسی از سمیه خواهر کوچک‌تر - تصویری صمیمی از دغدغه‌های یک رزمنده در میانهٔ جنگ ترسیم می‌کند."

در کنار دلاوران ثامن‌الائمه(ع)؛ سلامتی شما آرزوی این عبد حقیر است

"شهید سیدحسین آقائی‌طبالوندانی در این نامه با افتخار از خدمت در گردان تکاور لشکر ثامن‌الائمه(ع) می‌گوید و با بیان «الحمدلله در نهایت سلامتی»، تنها نگرانی‌اش را ناراحتی خانواده به‌ویژه مادر بزرگوارش عنوان می‌کند. این نوشته ساده و صمیمی، روایتی از دغدغه‌های یک رزمنده در خط مقدم است."

پدر و مادر عزیزم؛ حالم خوب است، فقط دلم برای شما تنگ شده

در این نامهٔ سرشار از مهر فرزندی، علی با زبانی ساده و صمیمی حال خود را خوب توصیف می‌کند، برای سلامتی پدر و مادرش دعا می‌نماید، به برادرانش سلام می‌رساند و برای خواهرانش آرزوی خوشبختی و موفقیت دارد. این نوشتهٔ ساده و بی‌آلایش، گویای عمق عواطف انسانی و دغدغه‌های یک عضو خانواده برای عزیزانش است.
سیری در کلام شهید «قدرت الله حیدری»:

آمده‌ام تا با شهادتم به صدام و اربابانش بفهمانم: تا خمینی رهبر ماست، از اسلام دفاع می‌کنیم!

در وصیت‌نامه‌ای که با خون دل نوشته شد، شهید قدرت‌الله حیدری فریاد زد: "آمده‌ام تا با تفنگم، استقامتم و شهادتم به دشمن ثابت کنم که تا خون در رگ‌هایم جاری است، از اسلام دفاع خواهم کرد!" او که خود را سرباز کوچک امام خمینی می‌دانست، با ایمانی راسخ به جبهه شتافت و در سوم خرداد ۱۳۶۱ در راه دفاع از میهن اسلامی به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت.
نامه به یادگار مانده شهید «محمدحسین اخی»؛

200 متر پیشروی در خاک دشمن؛ نامه آخر سربازی که با خونش دربند کبود ماند

"برادر جان! زیر سایه توپ و خمپاره زندگی می‌کنیم..." - این جملهٔ ساده از آخرین نامهٔ شهید محمدحسین اخی، سرباز بی‌ادعای اشتهاردی، روایتگر روزهای سخت و شیرین جبهه‌های غرب است. نامه‌ای که از عملیات موفق "200 متر پیشروی در خاک عراق" می‌گوید و از "64 قبضه سلاح غنیمتی"، اما بیش از هر چیز، دلدادگی پسری رزمنده به مادر، خواهر و برادرش را فریاد می‌زند.
نامه به جا مانده از شهید «ایرج صالحی» منتشر می‌شود

نامه‌ای از یک دوست به شهید

نامه شهید گرانقدر «ایرج صالحی» برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. دوست شهید در نامه‌ای به شهید می‌نویسد: سلام بر تو ای برادر عزیزم، عرض سلام و ارادت دارم. پس از این سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و دعا می‌کنم همیشه در نهایت صحت و سلامت باشید. دوست گرامی‌ام، نامه‌ی پر مهر و محبت‌آمیزت در بهترین زمان به دستم رسید.
نامه به یادگار مانده از شهید «حسن سلطانی»

سلام پدرجان! اینجا حتی صدای خمپاره هم به ما نمی‌رسد+ دست‌خط

در نامه‌ای به تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۰، شهید حسن سلطانی با لحنی گرم و صمیمی به پدرش می‌نویسد: حالمان بسیار خوب است، چون فقط نگهبانی زاغه‌های مهمات را داریم و حتی صدای خمپاره هم به ما نمی‌رسد.
سرپرست اداره آموزش و امور نخبگان شاهد و ایثارگر اعلام کرد:

بنیاد شهید البرز شناسایی نخبگان شاهد و ایثارگر را تسریع می‌بخشد

سرپرست اداره آموزش و امور نخبگان شاهد و ایثارگر بیان کرد: اداره آموزش و امور نخبگان بنیاد شهید البرز با اجرای برنامه‌های متنوع، گام‌های مؤثری در جهت شناسایی و حمایت از فرزندان شاهد و ایثارگر نخبه برداشته است و شناسایی نخبگان شاهد و ایثارگر را تسریع می‌بخشد.
روایتی از مهربانی و ایثار

نامه‌های شهیدی که عشق به خانواده و میهن را در کلماتش جاودانه کرد+ دستخط

محمد خوشبویی، جوانی از تهران که در نوزده‌سالگی به شهادت رسید، در دو نامهٔ صمیمانه به برادرش حسین، هم دلتنگی‌هایش را روایت کرده و هم شوخطبعی و مسئولیت‌پذیری‌اش را. این نوشته‌ها، امروز یادگاری از روح لطیف و مقاوم شهیدی است که در اردیبهشت ۱۳۵۹ در سقز به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.
"فریاد یک سرباز معلم از خط مقدم:

"این بعثی‌ها را ریشه‌کن خواهیم کرد!"

"در این نامه که از قلب خاکریزهای آبادان نوشته شده، شهید صالح ابراهیم‌نژاد با لحنی سرشار از ایمان فریاد می‌زند: "ان‌شاءالله ظرف دو سه ماه کلک این بعثی‌ها را خواهیم کند!" اینک پس از چهار دهه، این کلمات همچون طنینی از ایستادگی و امید، روح حماسه‌های دفاع مقدس را زنده نگه داشته‌است."
طراحی و تولید: ایران سامانه