دعا کنید با زیارت قبر حسین(ع) برگردیم؛ آخرین پیام محسن ارغنده
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید محسن ارغنده، دانشآموز ۱۷ ساله، متولد ۱۳۴۸ و فرزند محمود، در سال ۱۳۶۵ در حالی که تنها یک ماه از حضورش در جبهه میگذشت، در منطقه شلمچه به شهادت رسید. او که تحصیلاتش تا اول دبیرستان بود، در روزهای پایانی عمرش نامهای سراسر عاطفه و ایمان برای خانواده نوشت.

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند پاسدار حرمت خون شهیدان. با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، و با سلامی بیکران بر شهدای خونخفته انقلاب که راهشان گرامی و یادشان جاودان باد. سلامی بیپایان نیز به خانوادههای شهدا و آرزوی صبری بیانتها برای مادران و پدران آنان.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج)، خمینی را نگه دار.
خدمت خواهر عزیزم، سیمین خانم، سلام عرض میکنم. امیدوارم حال شما خوب و عالی باشد و هیچ نگرانی نداشته باشید. امیدوارم حال همه خانواده و فامیل خوب باشد. به آقای ولی هم سلام مرا برسانید، انشاءالله خدا شفایش دهد.
و با سلام خدمت ننه و بابا، قاسم آقا، آقا صادق، شیرین خانم و آذر خانم. امیدوارم حال همه شما که دوستداران من هستید خوب باشد و زیر سایه الطاف الهی، سالم و تندرست باشید و هیچ نگرانی نداشته باشید.
خواهرم سیمین جان، چه میکنی؟ حالتان که خوب است الحمدلله. نامه پرمهر و محبت شما در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۶۵ به دستم رسید. من آن موقع خواب بودم و داوود نامه را گرفت و بعد به من داد. خیلی خوشحال شدم و از اوضاع با خبر شدم. از تو بسیار ممنونم. ناراحت نشوید که من نامه نمینویسم، چون تاکنون – در این یک ماه – جای ما چهار بار تغییر کرده است. گاهی در خط بودیم، گاهی در پشت خط. خوب، بگذریم. ما جای مشخصی نداریم.
راستی، این را هم بگویم که ما در حمله نبودیم و خداوند توفیق نداد که در آن شرکت کنیم. انشاءالله به یاری خدا در عملیات بعدی شرکت خواهم کرد. ما هر چهار نفرمان کنار هم هستیم و به شکر خدا همگی سالم و صحیح هستیم. خوب، بگذریم.
ننه چه میکند؟ حالش که خوب است؟ بگو غصه نخورد، ناراحت نباشد. دعا کنید که ما با پیروزی و با زیارت قبر حضرت حسین(ع) برگردیم. سلام مرا به او برسان و بگو از طرف من به پدر و مادر جعفر سلام برساند. تا میتوانی به پیش آنها برو و دخترعمو را دلداری بده. به جای من، هر وقت سر قبر جعفر رفتید، فاتحه بخوانید و سلام مرا به جعفر برسانید.
بابا حالش که خوب است؟ امیدوارم ناراحتی نداشته باشد و سرحال باشد. سلام مرا به او هم برسان. سلام مرا نیز به جعفر برسان و بگو حالش خوب است و هیچ نگرانی ندارد. امید دارم در کارهایتان موفق باشید و مرا ببخشید که مایه زحمت شما بودم.
به قاسم بگو از طرف من به بچههای بسیج – مخصوصاً امیر، ماشاءالله، فری، محمد، جواد، بابالله، محمد قربانعلی، تعمت و محمد آزموده – سلام برساند. امیدوارم ساختمان بسیج را هم بتوانید بسازید.
خواهرم سیمین جان، سلام مرا نیز به پری خانم و شهربانو خانم برسان. از طرف من محمد، مریم، فاطمه، حسین و مخصوصاً مصطفی را ببوس و بگو انشاءالله عمو صداش را میکشد و برمیگردد. راستی، ساختمانسازی آقا قاسم که تمام شد، مبارک باشد. همچنین به آقا صادق.
خوب، دیگر عرضی ندارم و فقط منتظر نامههای شما هستم. سیمین، باز هم برایم نامه بنویس و وضع خودت را هم بنویس. به همه فامیلها سلام برسان. دیگر عرضی ندارم.
خداحافظ. والسلام.
در پایان:
خواندن این نامههای به جامانده از شهدا، پنجرهای به قلبهای پاک و عاشقی است که با قلم عاطفه و ایمان نوشته شدهاند. پیشنهاد میکنیم وصیتنامه کامل این شهید بزرگوار و دیگر شهدا را بخوانید تا بیش از پیش با عمق ایثار، عشق و بینش آنان آشنا شوید.
انتهای پیام/