شهدای کارمند، حماسه سازان بیادعای میدان عشق و ایثار بودند

به گزارش نوید شاهد ایلام، هفته نخست شهریور در گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر و برای ترسیم شاخصههای آرمانی کارگزاران در حکومت اسلامی به نام هفته دولت نامگذاری شده است. یکی از مهمترین خصلتهای اخلاقی شهدای کارمند خدمت بیمنت به مردم بود که جان خود را برای امنیت مردم فدا کردند و تمامی کارمندان و مسئولان باید با خدمت بی منت در راستای برطرف شدن مشکلات مردم تلاش کرده و به معنای واقعی کلمه خدمتگذار مردم باشند. استان ایلام بیش از ۳۰۰۰ شهید دارد که از این میان ۱۷۶ تن از آنان از جمله شهدای خدمت در دستگاههای اجرایی هستند.
شهید مهدی آدینه شوهانی یکم بهمن ۱۳۴۱، در شهر ایلام به دنیا آمد. پدرش رحمان و مادرش نصرت نام داشت تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند اداره برق بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۶۱، با سمت خدمه خمپاره انداز در کرخه بر اثر برخورد ترکش به فیض شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای امامزاده علی صالح (ع) از توابع شهرستان مهران به خاک سپردند.
شهیدان رجایی و باهنر مخلص و جهادگر بودند
کوکب دشتی همسر شهید کارمند؛ مهدی آدینۀ شوهانی ضمن بزرگداشت نام و یاد شهدای ایران، به ویژه شهید رجایی و باهنر اذعان داشت: مردمی بودن، علاقه مندی به اسلام، ولایتمداری، ساده زیستی، تلاش برای گسترش و برپایی عدالت، دلسوزی نسبت به مردم، پرکاری و کمحرفی، از خود گذشتگی و تزکیه نفس، استکبارستیزی و حق طلبی از خصوصیات بارز شهیدان رجایی و باهنر بود؛ جا دارد که سایر مسئولین نیز با الگوپذیری از این دو شهید گرانقدر با اخلاصشان در خدمت به مردم پیشقدم و جلودار باشند. شهدای خدمت به عنوان الگویی ماندگار برای همه خدمتگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی شناخته میشوند؛ بنابراین همه ما باید در جهت تلاش و خدمت صادقانه از آنها الگو بگیریم.
شهید مهدی خدمت به مردم را عبادت میدانست
خانم دشتی دربارۀ ویژگیهای مهدی آدینۀ شوهانی به عنوان شهید کارمند گفت: مهدی پسرخالهام بود سال ۱۳۵۹ به تأیید خانوادهام بدون هیچ شرطی سر سفرۀ عقد نشستم. من سیزده سال داشتم و او هجده ساله بود اما رفتارش او را بزرگتر از سنش نشان میداد. مهربان و خانواده دوست بود. کارمند اداره برق ایلام بود اما شوق حضور در جبهه سبب شد که در آغازین روزهای جنگ تحمیلی خودش را به جبهه برساند. تواضع، فروتنی و خوش رفتاری از خصوصیات همیشگیاش بود. یک بار گفت هر کاری کردم برای رفتن به جبهه پذیرشم نکردند من هم گفتم که حداقل میتوانم برایتان سنگر بسازم. او صبور بود و پرتوان. به کارش علاقمند بود و خیلی برای آن مایه میگذاشت خدمت به مردم را عبادت میدانست و از این کار لذت میبرد. هفت ماه بیشتر از ازدواجمان نگذشته بود که راهی جبهه شد؛ چون خدمت به کشورش را بر همه چیز ارجح میدانست.
پدر و پسر هر دو رزمنده بودند
خانم کوکب دشتی معتقد است که آرامش امروز نتیجه ایثار و فداکاری رزمندگان دیروز است و در این خصوص بیان داشت: رحمان پدر مهدی هم شجاع و جسور بود. او همزمان با آغاز جنگ تحمیلی در جبهۀ مهران به ویژه منطقۀ عملیاتی میمک در گروه ضربت حضور داشت. پدر و پسر در دو جبهۀ متفاوت در حال دفاع از خاک کشور بودند و بدون هیچ چشم داشتی این حضور را وظیفه و تکلیف میدانستند. مهدی در جبهۀ جنوب خدمۀ تانک بود. کم به مرخصی میآمد اگر هم میآمد چند روز بیشتر نمیماند. یک بار به او گفتم که پا به ماه هستم و نیاز است که بیشتر کنارم بمانی. گفت تو اینجا تنها نیستی، خانوداهام به تو کمک میکنند. جبهه بیشتر به حضور من نیاز دارد.
وی در ادامه تعریف کرد: مهدی در آخرین نامهاش که نزدیک عید ۱۳۶۱ بود نوشته بود که به زودی به مرخصی میآید، اما نیامد. او مانده بود تا در عملیات بیت المقدس شرکت کند؛ و در حین همین عملیات به شهادت رسید. وقتی خبر شهادت مهدی را به پدرش رسانده بودند با اسلحه اش از جبهه حرکت کرده بود او نمیخواست اسلحه بر زمین بگذارد، چون میدانست که مهدی دوست دارد راهش را ادامه دهند. پیکر مهدی در اتاقک تانک بر اثر برخورد گلولۀ خمپارۀ دشمن سوخته بود. او و سایر شهدا با فدا کردن جانشان آرامش را به وطن و مردم هدیه دادند؛ و به راستی آرامش تنها یکی از نتایج ایثار و فداکاری آنها بود. یک بار که به مرخصی آمده بود من درد زایمان داشتم او گفت فرصتم کم است و باید برگردم جبهه. او رفت. بعد از مدتی از طریق تلگراف پیام داد و احوال من را پرسید. مدتی بعد به مرخصی آمد و با دیدن دخترم چندین بار خدا را شکر کرد گفت از اینکه فرزندش دختر شده خیلی خوشحال است. با ذوق و شوق زیادی برای فرزندم شناسنامه گرفت.
دخترم همانند پدرش عاشق مردم و خدمت به آنهاست
در طی جنگ تحمیلی مردان زیادی نوعروسان شان را به قصد جبهه ترک کردند. آنها از جان و مال و زن و فرزندان خود گذشتند تا به خدا نزدیکتر شوند. دشتی ضمن طلب صبر و موفقیت برای خانوادۀ شهدا اذعان داشت: من و مهدی فقط چهارده ماه با هم زندگی مشترک داشتیم البته که بیشتر این زمان را هم در جبهه سپری کرد. دخترم رباب دو ماه بیشتر نداشت که مهدی شهید شد. اما روزی که اولین کلمات را توانست ادا کند گفت بابا. من سعی کردم بنابر وصیت مهدی خوب تربیتش کنم و خدارا شکر در این امر موفق شدم. او پس از اتمام تحصیلش همانند پدر شهیدش در جایگاه خدمت به مردم قرار گرفت و در همان اداره برق که روزی پدرش کار میکرد مشغول شد. خوشحالم که امروز دخترم هم همانند پدرش خدمت به مردم را بر هر چیز دیگری ارجح میداند.
شهدای کارمند؛ حماسه سازان بی ادعای میدان عشق و ایثار بودند
از ویژگیهای بارز شهدای کارمند، معرفت و ایمان و بی ادعایی بود که حضور در جبهه به فرمان ولی امر را واجب دانستند. دشتی در پایان کلامش تصریح کرد: امروزه ملت ایران در مقابل هجمه های از دشمنان داخلی و خارجی قرار دارد و میطلبد که همه ایثارگر و فداکار باشیم. در این میان مسئولین امروز باید همانند شهدای دیروز در میدان رزم حماسه سازی کنند و با خدمت صادقانه به مردم کشوری آباد و باشکوه بسازند کشوری که هیچ ابرقدرتی جرأت تجاوز به آن را پیدا نکند. انشاءالله
انتهای پیام/