خاطره‌ای از شهيد خردپيشه
همرزم شهید حاج علی اکبر خردپیشه در خاطره‌ای می گوید: «عملیات کربلای 4 بود. خط لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) جزیره بوارین بود که بین آن و خاک ما نهر حنین قرار داشت...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را نوید شاهد بخوانید.

شهيد حاج اكبر خردپيشه شيرازی

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «حاج اكبر خردپيشه شيرازی» 2 آبان ماه 1334 در خانواده‌ای مذهبی در ده بید فارس ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا سال سوم دبيرستان در ده بيد و سال آخر را در شهرستان آباده گذراند و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

پس از پايان تحصيلات سال 1355 به قم رفت و به فراگيری علوم دينی در محضر اساتيدی چون آيت الله گلپايگانی پرداخت و همان سال ازدواج كرد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه نبرد شد و سرانجام 4 دی ماه 1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید.

همرزم شهید علی اکبر خردپیشه در خاطره ای می گوید: «عملیات کربلای 4 بود. خط لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) جزیره بوارین بود که بین آن و خاک ما نهر حنین قرار داشت.

ما باید در شب عملیات کربلای 4 ارتباطی روی نهر ایجاد می‌کردیم که نیروها راحت‌تر بتوانند به بوارین برسند. چون خط زیر دید دشمن بود و امکان بردن ماشین آلات مهندسی نبود.

حاج اکبر گفت: شب عملیات روی این رودخانه پل می‌زنم. گفتیم حاجی نمی شود زیرا زیر دید دشمن هستیم. گفت: نگران نباشید نهایتش اینکه خودم روی نهر بخوابم تا رزمنده‌ها از روی من رد شوند.

قطعه‌های پل نفر معروف به کوثر را تا پای نهر برد. خودِ حاج اکبر تا کنار آب آمد و روی کار نصب نظارت می‌کرد.  آخرین قطعه پل که روی ساحل عراق می‌افتاد را گذاشت اما میخ اتصال را آب برد.

گردان برای عبور آماده می‌شدند اما  هنوز دو متر تا ساحل مانده بود. یکدفعه حاجی به من لبخندی زد و تا به خودم جنبیدم توی آب پرید و زیر آخرین قطعه پل، شانه‌اش را گذاشت و فریاد زد یا علی رد بشید. چند تیغ به تنش نشسته بود اما شانه‌اش همچنان زیر پل بود و آن را نگه داشته بود.»

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده