خاطره ای از شهيد «خلیل مطهرنیا»
همرزم شهيد «خلیل مطهرنیا» در خاطره‌ای می‏‎گوید: «شب عملیات کربلای 5 بود. خط شکسته شده بود. ما باید به بچه‌های عاشورا می‌رسیدیم. شهید خلیل را صدا کردم و گفتم...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

خاطره 2

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «خلیل مطهرنیا» 21 مهر ماه 1338 در خانواده مذهبی در شهرستان جهرم به دنيا آمد. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم گذراند. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران درآمد. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه نبرد شد و سرانجام 20 دی ماه 1365 در پاسگاه زید خرمشهر به شهادت رسید.

همرزم شهید خلیل مطهرنیا در خاطره‌ای می‌گوید: «شب عملیات کربلای 5 بود. خط شکسته شده بود. ما باید به بچه‌های عاشورا می‌رسیدیم. شهید خلیل را صدا کردم و گفتم اینجا پشت بی سیم باش و گردان‌ها رو هدایت کن تا من بیام.

بعد بدون اینکه متوجه شود، سوار یک نفربَر شدم که می‌خواست به جبهه برود. داخل نفر بر تاریک بود. کسی را نمی‌شد دید. همه با هم حرف می‌زدند. کمی که پیش رفتیم یک دفعه، شخصی با صدای بلند گفت: برادرا ساکت، ببینم کجاییم. صدای خلیل بود.

گفتم: خلیل اینجا چکار میکنی؟ قرار شد عقب بمونی! گفت: شما اینجا چکار می‌کنی قرار نبود بیاین جلو؟ صدای یکی از بسیجی‌ها بلند شد و گفت: ای بابا وقت گیر آوردین ها. مگه جای همو تنگ کردید. خندیدیم و با هم رفتیم جلو.

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده