خاطره خودنوشت شهيد اميدی«5»
شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «مزدوران بعثی با يک لشکر زرهی به مناطق بازی‌دراز و کوره موش و قصر شيرين حمله کردند و ما هم با آتش دقيق خود بيش از 66 تانک آن ها را با موشک ناب و آر پی جی 7 و توپخانه منهدم کرديم و...» قسمت پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

انهدام 14 تانک دشمن توسط سه دلاور

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «اميدعلی اميدی» با نام مستعار ابراهيم دی ماه سال 1339 در روستای احمدآباد پل آبگينه دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات ابتدایی را تا کلاس چهارم در همان روستا گذراند و کلاس پنجم ابتدایی را در دبستان ملی راهنما گذراند اما متاسفانه فقر زندگی نگذاشت ادامه تحصيل دهد ترک تحصیل کرد و به کار در معدن گچ مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنگ شد و سرانجام 13 تیر ماه 1362 در نبرد با مزدوران بعثی و حزب کومله در جاده بوکان مهاباد به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: مهمات‎‌برهای جبهه خاطره خودنوشت«6»

متن خاطره خودنوشت«5»: انهدام 14 تانک دشمن توسط سه دلاور

به ياد روز 8 اردیبهشت 1360 که مزدوران بعثی با يک لشکر زرهی به مناطق بازیدراز و کوره موش و قصر شيرين حمله کردند و ما هم با آتش دقيق خود بيش از 66 تانک آن ها را با موشک ناب و آر پی جی 7 و توپخانه منهدم کرديم و در اين نتيجه ستوان يکم بهرام سرمدی و ستوان يکم مرادی و سرباز وظيفه داريوش سيامی که خود با دست خود بيش از 14 تانک را منهدم کرده بودند و به درجه رفيع شهادت نائل آمدند و به وسيله مزدوران بعثی شهيد شدند.


به ياد روز 9 اردیبهشت ماه 1360 که در منطقه دشت ذهاب ما با آتش دقيق خود به روی مزدوران بعثی 2 نفر پی ام پی و يک خودرو و تعداد زیادی از مزدوران را به هلاکت و منهدم کرديم.

سنگر یا اتاق خواب

به ياد روز 30 اردیبهشت 1360 که در اتاقي که هم سنگر و هم اتاق خواب بود با آقايان رادمهر و پورعلي بچه های شاهرود و محمد آقایی بچه‌ی بليان نشسته بوديم و من می‎‌خواستم چایی در ليوان بريزم که ناگهان چای جوش روی دستم ريخت و تا ساعتي انگشت های دستم سوز مي داد و درد می‎‌کشيدم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده