جانباز مدافع حرم در گفتگو با نوید شاهد ایلام؛
نويد شاهد - جانباز بهرام اخزری از سربازان و جانبازان مدافع حرم نسل بعد از انقلاب و دفاع مقدس همانند نسل قبل، افرادی پویا، متعصب و غیرتمند نسبت به آب و خاک و اهل بیت خود هستند. با اینکه آنها در زمان هشت سال جنگ تحمیلی نبودند و به دنیا نیامده بودند اما به تأسی از شهدا و ادامه دادن راه آنها، کشور ایران را روسفید کرده‌اند و با حملۀ داعش به ممالک اسلامی جهاد در راه خدا برای این جوانان، نمود دیگری پیدا کرد. آنها در سوریه خوش درخشیدند و بار دیگر رشادت و صلابت جوانان ایرانی را به رخ دنیا کشیدند. در این بین نوید شاهد ایلام به سراغ یکی از جوانان رشید ایلامی رفته است که در این راه به مقام جانبازی مفتخر شده است.

جوانان ایرانی با تأسی از شهدا و ادامه دادن راه آنها در سوریه خوش درخشیدند و صلابت جوانان ایرانی را به رخ دنیا کشیدند

به گزارش نوید شاهد ایلام، اکثر جوانانی که امروز مردانه در سوریه از مظلومین دفاع می کنند در زمان هشت سال جنگ تحمیلی نبودند یا به دنیا نیامده بودند اما به تأسی از شهدا و ادامه دادن راه آنها، کشور ایران را روسفید کرده‌اند. با حمله داعش به ممالک اسلامی جهاد در راه خدا برای این جوانان نمود دیگری پیدا کرد و با شجاعت تمام، پا در راهی نهادند که هدفش حفاظت از حریم امن الهی و معصومین بود.

بهرام اخزری اصالتاً اهل شهرستان دهلران است. او زاده و ساکن ایلام است و ملبس به لباس مقدس پاسداری. یک فرزند پسر دارد و متولد 1368 است. یک سال و یک ماه بعد از پذیرش قطعنامه 598 به دنیا آمده است. فوق ‎لیسانس معماری دارد و در این ایام کرونایی در جهت پیشبرد اهداف مهندسی پاسداران، کارگاه‌ها و کلاس‌های متعددی را با همکاری سپاه امیرالمؤمنین (ع) استان ایلام برگزار نموده است. در ادامه شرح جانبازی ایشان را در میدان رزم با داعش آورده‌ایم.

کشتار بی‌رحمانه کودکان سوری

جانباز بهرام اخزری در مورد انگیزۀ رفتنش به سوریه گفت: سال 1392 برای اولین بار در صفحه تلویزیون کشتار بی‌رحمانه کودکان سوری توسط حزب داعش را دیدم. آن کودکان در سردخانه‌ای به علت کمبود جا و امکانات بر روی هم گذاشته شده بودند. با دیدن این صحنه بسیار متألم شدم. آنها کودکانی بیش نبودند که بی‌گناه فقط به جرم مسلمان بودن کشته شده بودند، نه می‌دانستند بشار اسد کیست نه می‌دانستند داعش از چه طایفه‌ایست. هیچوقت آن روز و آن صحنه از خاطرم محو نمی‌شود چرا که از همان روز تصمیم گرفتم هر طور شده به جنگ با داعش بروم و تاوان خون آن کودکان و هزاران کودک، زن و مرد مسلمان دیگر را از داعش بگیرم.


وداع با خانواده

اخزری از روز رفتن می‌گوید: اعزام ما از طریق سپاه امیرالمؤمنین(ع) شهر ایلام بود. تاریخ اعزام هفتم مردادماه سال 1396 بود. مادرم در لحظات آخر گفت: پسرم تو را به دست بی بی زینب(س) سپردم او خودش نگهدار توست. پسرم گفت: بابا برو و همه داعشی‌ها را بکش و به سلامت بازگرد. به همسرم گفتم اگر تو هم رضایت قلبی برای رفتنم بدهی قطعاً اجر معنوی‌ات کمتر از زنان شهدای کربلا نیست چرا که آنها هم پاره‌های تن و همسران خود را تقدیم اهل بیت و جهاد در راه خدا کردند و بی‌شک آنها در روز قیامت شفیع تو می‌شوند.


تمرینات نظامی و آمادگی جسمانی پیش از اعزام


جانباز سرافراز و مدافع حرم بیان داشت: با وجود اینکه پیشتر به خاطر نظامی بودنمان قبلاً آموزش‌ها را گذرانده بودیم ولی این بار برای آمادگی بیشتر دوره‌های نظامی و تمرینات جسمانی را هم در ایلام و هم در جای دیگری گذراندیم تا با شرایط بهتر و روحیه قوی‌تری به سوریه برویم.


رشادت و فداکاری نیروهای جهادی

وی در ادامه تأکید کرد: هر چه از رشادت و شهامت و فداکاری نیروهای جهادگر در سوریه بگویم کم گفته‌ام آنها فقط برای شهادت آمده بودند و دفاع از حرم مبارک حضرت زینب(ع) و دفاع از مردم بی‌گناه سوریه را بر جان خود مقدم می‌داشتند. در آن مدت به یکی از بچه‌ها گفتند که مادرت به رحمت خدا رفته است اگر بخواهی تو را با هواپیما به ایران می‌فرستیم، او گفت: خدا مادرم را رحمت کند او خیلی برای من عزیز است ولی آمده‌ام تا پای جان در اینجا ایستادگی کنم من نمی‌روم چون جهاد در راه خدا عبادت است و کمتر از شرکت در مراسم مادرم نیست.


شهادت مظلومانۀ محسن حججی

اخزری در مورد شهید محسن حججی گفت: ما و محسن دقیقاً در یک کاروان به سوریه اعزام شدیم، او از نجف‌آباد اصفهان و من از ایلام. در سوریه ما را تقسیم کردند و او به منطقۀ دیگری اعزام شد. او نمونه‌ای از یک جوان مسلمان بود که برای دفاع از حریم اهل بیت و مسلمانان سوریه شجاعانه جنگید و پس اسارت توسط داعش به سختی شکنجه شد و به شهادت رسید. خبر شهادت او توسط دیگر نیروهای رزمنده و جهادگر به ما رسید و ما هم در آن شب به خونخواهی او علیه داعش جانانه جنگیدیم.


سردار حاج‌قاسم سلیمانی؛ الگوی مدافعان حرم

وی درخصوص سردار سلیمانی گفت: آوازۀ سردار سلیمانی در همان روزها و سالها نیز در کل دنیا پیچیده بود شرح رشادت‌های او دهان به دهان می‌چرخید و به گوش او می‌رسید و باعث افتخار ما بود و از اینکه این سردار ایرانی مایه رعب و وحشت داعش شده بود بر خود می‌بالیدیم. من مفتخر به زیارت او در بلاد عرب نشدم ولی بعدها او در ایران دیدم. وجود او باعث شده بود که روحیه جهادی بچه‌ها، چه ایرانی چه غیرایرانی مضاعف شود. زنده باد نام و یاد او.


شرح جانبازی

وی با حفظ مسائل امنیتی درخصوص نحوۀ مجروحیتش گفت: یکم محرم برابر با 31 شهریور 1396 ساعت ده شب در جبهه‌النصر در طی عملیات تک‌تیراندازی هدف تیر داعشیان ملعون قرار گرفتم و از ناحیۀ کتف مجروح شدم. 93 روز بود که من با سایر رزمندگان علیه داعش می‌جنگیدم. از آنجایی که فاصله با عقبه زیاد بود یکی از رزمندگان ایلامی با موتور من را به روستایی رساند. از آن روستا به شهر حماه منتقل شدم. در شهر حماه تحویل نیروهای حزب‌الله لبنان داده شدم. من با حمایت و پشتیبانی حزب‌الله به دمشق اعزام شدم، عده‌ای از طرفداران داعش بچه‌های مجروح را می‌دزدیدند و به داعش می‌فروختند به همین خاطر من در آن بیمارستان تحت مراقبت حزب‌الله بودم. پس از سه روز بستری شدن در بیمارستانی در دمشق به همراه چهار شهید و پانزده زخمی ایرانی با هواپیمای مخصوص حمل مجروح به تهران فرستاده شدم.


تفقد سران مملکت

ایشان همچنین خاطرنشان کرد: در طی ده روزی که در بیمارستان بقیه‌الله تهران بستری بودم مورد تفقد و عیادت خیلی از سران مملکتی و سرداران از جمله جانشین کل سپاه پاسداران و نماینده ولی فقیه سپاه پاسداران قرار گرفتم.
پزشکان گلوله را از کتف من بیرون نیاورند چون که عصب‌های گردن من را درگیر کرده بود و بیرون کشیدن گلوله باعث قطع کلی عصب گردن من می‌شد.


من یک جانبازم

این جانباز پرافتخار ضمن عرض سلام و درود به محضر شهدا و جانبازان هشت سال دفاع مقدس تصریح کرد: افتخار می‌کنم که ضمن جهاد فی ‌سبیل‌الله جانباز شدم. اگر صدها جان هم داشته باشم حاضرم در راه وطن و اهل بیتم فدا کنم. تنها آرزویم این است که با همین لباس مقدس پاسداری به عنوان سرباز امام زمان(عج) جانم را فدای آرمان‌های انقلاب اسلامی کنم که یکی از آنها دفاع از مظلومان سراسر دنیاست و در این راه به شهادت برسم. به همین خاطر با وجود اینکه پس از مجروحیت پیشنهاد دادند بازنشسته یا منفک از کار بشوم قبول نکردم و به فعالیت‌هایم در سپاه ادامه می‌دهم.


پس از مجروحیت

وی تعریف کرد: دوستانم در محل کار از انجام کارهای یدی سنگین معذورم داشته‌ اند چون دست راست من قدرت پیشین را ندارد. از آنجایی که این گلوله عصب من را درگیر کرده تحت درمان از طریق فیزیوتراپی و آب درمانی هستم تا سایر اعصاب دست و کتفم خشک نشوند.


توصیه‌ای به جوانان

اخزری که مخاطب آخرین جملاتش قشر نوجوان و جوان بود، تأکید کرد: جوانان عزیز کشورم گوششان هر لحظۀ آمادۀ شنیدن سخنان فقیه رهبر فرزانه و معززمان حضرت سیدعلی خامنه ای (مدظله‌العالی) باشد چون که ایشان سکاندار اصلی انقلاب است و به صاحب‌الزمان(عج) وصل است چرا که از خیلی قضایا پیشتر خبر دارد. یکی از کلیدهای عاقبت به خیری جوانان ما گوش به فرمان بودن رهبر است، امیدوارم که جوانان با حمایت از ولایت فقیه عاقبت به خیر شوند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده