رژیم صدام مدتها پیش از «قطعنامه 598» به دنبال آتش بس بود
براساس تحلیل برخی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در اواخر سال 1365 و اوایل سال 1366 چندین عملیات کوچک و بزرگ توسط ایرانی ها طراحی و اجرا شد به گونه ای که در عملیات «کربلای 5» شدیدترین درگیری های طول جنگ در پشت دروازه های شهر بصره به وقوع پیوست. در این دوران موازنه قدرت به نفع ایران بود، بنابراین از اسفند 1365 و پس از عملیات «کربلای 5» جامعه جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه 598 تلاش بسیاری کرد. ایران ابتدا مخالف پذیرش آن بود اما در نهایت امام خمینی (ره) برای مصلحت کشور این قطعنامه را پذیرفت.
بیست و هفتم تیرماه سی و یکمین سالروز پذیرش
قطعنامه 598 توسط ایران است که منجر به آتش بس و پایان هشت سال جنگ تحمیلی عراق
علیه ایران شد. به همین بهانه درباره ابعاد مختلف این رویداد از جمله دلایل ایران
برای پذیرش قطعنامه به گفت و گو با دکتر «جواد منصوری»، نخستین فرمانده سپاه
پاسدارن که در آن دوران معاون وزیر امور خارجه بود نشستیم که ماحصل آن را در نوید
شاهد می خوانید.
آقای منصوری، ایران و عراق 8 سال درگیر یک جنگ نابرابر بودند. عراقی ها حمایت بیش از 30 کشور را به همراه داشتند. در این شرایط چرا و چطور موضوع تهیه و تنظیم قطعنامه 598 چرا مطرح شد و جامعه جهانی به چه دلیل تلاش کرد به جنگ ایران و عراق پایان دهد؟
سازمان ملل متحد و شورای امنیت پس از هفت سال به این جمع بندی رسید که تمامی آنچه را تا سال 1366 تجزیه و تحلیل کرده درست از آب در نیامده و وضعیت جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران پاسخگوی خواسته آنها نیست. علاوه بر آن اقدامات بسیار شدید، غیرقانونی و ضد بشری عراق در جنگ با ایران بسیاری از اعضای سازمان ملل را نگران کرده بود زیرا عراق می توانست الگویی برای درگیری های مشابه در دنیا باشد.
در سال 1366 نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران وضعیت برتری نسبت به عراق داشتند بنابراین شورای امنیت سازمان ملل برای خاتمه دادن به جنگ قطعنامه ای را صادر کرد که در آن مطالب جدیدی نسبت به قطعنامه قبلی به آن اضافه شده بود، زیرا تصمیم داشت به نوعی رضایت ایران را جلب کند و در حین قطعنامه شرایطی را برای ایران به وجود بیاورد که قابل قبول و نهایی باشد بنابراین در قطعنامه 598 چند خواسته ایران به صراحت مطرح شد.
سازمان ملل تصور می کرد که ایران با توجه به این قطعنامه جدید به آتش بس رضایت می دهد و مقدمات پایان جنگ فراهم می شود. در این قطعنامه توقف جنگ، بازگشت به مرزهای بین المللی، مبادله اسرا و بررسی موضوع آغازکننده جنگ مطرح شده بود. ایران با بررسی متن قطعنامه و شرایط سخت میدان های درگیری و همچنین احتمال به دست آوردن امتیازهای بیشتر از پذیرش قطعنامه خودداری کرد.
اما بعد از قضایای جمعه خونین در مکه، دولت سعودی به علاوه تعدادی از کشورهای عرب با تمام امکانات با آمریکا و اسرائیل برای کمک به عراق و تغییر معادله جنگ متحد شدند زیرا ایران اصرار به سرنگونی صدام داشت اما این کشورها به هیچ عنوان این موضوع را نمی پذیرفتند. در همین راستا اقدامات غیرمنتظره ای را در مقیاس وسیع علیه ایران به اجرا درآورند که از جمله کاربرد گسترده سلاح های شیمیایی و تقویت امکانات نظامی عراق بود. با نفوذی که پیدا کردند نیز برخی اطلاعات جبهه ایران را به عراقی دادند و عراقی ها توانستند تحرکاتی در جبهه به دست بیاورند و سرانجام سقوط هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیج فارس، نشان دهنده این مساله بود که یک اراده جمعی در تعداد زیادی از دولت ها برای جلوگیری از پیروزی ایران و ایجاد مشکلات بزرگتر برای ما ایجاد شده که امکان مقابله با آن دیگر برای کشور وجود ندارد. بنابراین در مذاکره ای که با امام خمینی (ره) شد، به ایشان گفتند که ما امکانات مناسب برای مقابله با وضعیت موجود را نداریم و از نظر مالی و نیرو به شدت در تنگنا هستیم. امام خمینی (ره) زمانی که این گزارش را دیدند، کاملا متوجه شدند که مجموعه شرایط به گونه ای است که پیروزی را در آینده نشان نمی دهد و در این شرایط ادامه جنگ به معنای ادامه زیان های بیشتر است. ایشان قطعنامه را پذیرفتند و به این ترتیب مقدمات کار برای پذیرش قطعنامه 598 آغاز شد و در ادامه بین ایران و عراق آتش بس اتفاق افتاد.
عراق بلافاصله قطعنامه را پذیرفت اما در اجرای آن کارشکنی های بسیاری کرد. آنها چه نفعی از پذیرش قطعنامه می بردند؟
عراق به تدریج به این نتیجه رسید که با وارد شدن به جنگ یک اشتباه استراتژیک کرده و به عبارت دیگر تمام اهدافی که برای این جنگ در نظر داشت، اشتباه بوده است. بنابراین در ماه های نخست تهاجم به ایران، عراقی ها به دنبال میانجی و واسطه برای توقف جنگ بودند اما ایران اصرار به معرفی و تنبیه متجاوز و همچنین پرداخت غرامت داشت. اما عراق و کشورهایی که آن را در جنگ حمایت می کردند حاضر نبودند به ایران خسارت دهند، زیرا کشورهای بسیاری درطراحی این جنگ نقش داشتند و دولت عراق بارها اعلام کرده بود که راستای منافع اعراب و غرب با ایران می جنگند.
در واقع اگر غرامتی پرداخت می شد، این کشورها به عنوان متهم در این جنگ شناخته می شدند.
بله، دقیقا این غرامت اگر گرفته می شد، سندی بر متجاوز بودن آنها بود.
با توجه به این که شما در آن دوران در وزارت امورخارجه حضور داشتید آیا این ادعا صحت دارد که عده ای نفوذی در وزارت امورخارجه شرایط را به سمتی پیش بردند که ایران ناچار به پذیرش قطعنامه شود؟
بنده هیچ دلیلی بر صحت این ادعا سراغ ندارم زیرا تصمیم بر پذیرش قطعنامه خارج از وزارت امورخارجه گرفته شد. پنج روز قبل از پذیرش قطعنامه، تعدادی از سفرای ایران در کشورهای بزرگ را به تهران دعوت کردیم و به صورت مفصل صحبت کردیم که مصمم به ادامه جنگ هستیم و تا خواسته هایمان تحقق پیدا نکند، قطعنامه را نمی پذیریم. روزی که امام خمینی (ره) پذیرش قطعنامه را اعلام کردند، ما مجدد به جلسه با سفیران آمده و گفتیم که از امروز به بعد سیاست تغییر کرده است. بنابراین این مسئله واقعیت ندارد. هم زمان با آن جلسه، جلساتی در مقر ریاست جمهوری و دفتر امام خمینی (ره) برگزار شد و در نهایت به پذیرش قطعنامه رضایت دادند. آقای ولایتی نیویورک بود و بعد از پذیرش قطعنامه به تهران آمد. بنابراین بحث نفوذ قابل پذیرش نیست.
پیش از پذیرش قطعنامه دولتمردان ایران چه مواضعی نسبت به پذیرش یا عدم پذیرش قطعنامه داشتند؟
طولانی شدن جنگ تحمیلی و به ویژه مسائلی که در سال 1367 به وجود آمد، یک آمادگی ذهنی برای پذیرش قطعنامه به وجود آورده بود اما از آنجا که قبل از آن شعارهای زیادی درباره ادامه دار شدن جنگ ، داده بودیم، به طور طبیعی هیچ کس درباره پذیرش قطعنامه سخن نمی گفت اما بعد از اعلام موافقت امام خمینی (ره) دیگر کسی توجیهی برای مخالفت نداشت.