مسألهکاوی، شکیب و شیدایی توأمان میخواهد
دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۴
«ســــه نـــــگاه...» دربرگیرنده برخی از گفت و نوشتهای آقای کمری در سه حوزه فرهنگ و روایت و پژوهش جنگ/ دفاع مقدس است که قبل از گردآمدن در این کتاب، سابقه چاپ و انتشار داشتهاند اما بازچاپ آنها در شکل کنونی، حاصل دغدغهای است که سالهاست ذهن مرا به خود مشغول کرده است: مهمترین مسأله(های) کسانی که در حوزه جنگ یا دفاع مقدس میاندیشند و مینویسند، چیست و آن مسأله(ها) با کدام پرسش(های) مقدَّر صورتبندی شدهاند.
دکتر علی رضا کمری می نویسد: به نظرم، این اهتمام به گویاسازی مسألههای متولیان و مشتغلان و دستاندرکارانِ حوزههایی چون «ادبیات»، «تاریخنگاری»، «تاریخ شفاهی» و «خاطرات» جنگ/ دفاع مقدس، نه فقط نیاز جدی امروز ما در عرصه پژوهش جنگ است، بلکه به گمانم در این زمینه خیلی دیر اقدام کرده باشیم؛ یعنی ما میبایست مدتها پیش دنبال میکردیم که بدانیم موضوعات اساسی اصحاب اندیشه در حوزه جنگ چیست، پشت آن موضوعات چه مسألههایی نهفته است و مسألهها با کدام پرسشها سامان یافتهاند. زیرا مسأله، هر چه باشد، محصول خوانش ما از واقعیتهای اجتماعی است.
بنابراین، روشنکردن اینکه اصحاب اندیشه در حوزه جنگ، چه خوانشی از واقعیتهای اجتماعی جامعه امروز ایران دارند و آن خوانش را چگونه پلی میکنند میان خود و مخاطبانشان، ضرورتی انکارناپذیر است. این ضرورت هرآینه صورت تحقق به خود بگیرد، میتواند دستکم چهار نتیجه سودمند داشته باشد: نخست، تعیین ساحتهایی از موضوع که نگاه شخص مدّنظر آنها را رصد کرده است؛ دوم، احصای دقیق مسألههایی که در همان ساحتها همچنان ناکاویده باقی ماندهاند؛ سوم، تدوین برنامههای پژوهشی برای کاوش درباره ناکاویدهها در قالب بستههای پژوهشی پیشنهادی به مراکز و نهادهای علمی و تحقیقی و دانشگاهی؛ و چهارم، اتخاذ استراتژیهای مناسب برای تحقیق درباره مسألههای پیشنهادی. جا دارد در اینجا یادی کنم از تلاش ارزشمند آقای درودیان برای انجام این مهم در سه کتاب «پرسشهای اساسی جنگ» (1380)، «جنگ ایران و عراق؛ موضوعات و مسائل» (1390) و «مسألههای اساسی جنگ» (1397). درودیان در کتاب نخست، مهمترین پرسشهای جامعه پساجنگ درباره جنگ را شناسایی کرده و اولین کسی است که موفق شده مجموع آن پرسشها را به سه پرسش اساسی تقلیل دهد: «چرا جنگ با عراق آغاز شد؟»، «چرا پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟» و «چرا با پذیرش قطعنامه 598 پایان پذیرفت؟». همچنین در دومین کتاب یادشده، درودیان به بازشناسی مهمترین موضوعات و مسألههای طرفین درگیری طی هشتسال جنگ و دستهبندی آنها پرداخته و سرانجام در آخرین کتابی که از درودیان نام بردهام، ایشان مهمترین مسألههای جنگ هشتساله را از دیدگاه ارتش شناسایی کرده است.
البته اذعان باید کرد محصول چنین تلاشی ـ که جز در سایه عشق و شکیب فراوان بهدستآمدنی نیست ـ بسیار کممشتری، اگر نگویم کاملاً بیمشتری و جادهای کمرهرو است. زیرا ظاهراً ذهن ما بهلحاظ فرهنگی با موضوع، خو و اُنس بیشتری دارد تا با مسأله. شاید به همین دلیل، عادت کردهایم به ندیدن مسأله یا پاککردن مسأله به جای تبیین دقیق و درست مسأله. حال آنکه «بازشناسی»، «دستهبندی» و «تبیین» مسأله کمک میکند که مسأله، بهعنوان موجودی حیاتمند، «رابطهمند» نیز بشود. چون در غیر اینصورت، خیلی زود یا میمیرد یا حیات نباتی پیدا میکند. تجربه 16 سال اشتغال من در حوزه پژوهش جنگ این است که مسألهها در این حوزه بهدلیل دچارشدن به «گمبودگی»، «ابهام» و «آشفتگی»، همدیگر را نمیشنوند تا متقابلاً بتوانند چیزی به هم بیفزایند و این، مانع جدی بر سر راه شنود و گفت آنها با یکدیگر است. تکرارهای ملالآور موضوعات کتابها و مقالات و سخنرانیها و پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی در حوزه جنگ هشتساله گواه این ادعاست که مسألهها چندان که باید با هم درنمیآمیزند، از هم باردار نمیگردند، نسلمند نمیشوند؛ یعنی با مسألههای قبل و بعد خود ارتباط نمیگیرند، مدنیت پیدا نمیکنند؛ یعنی فاقد شبکهمندی (برای انتشار و توزیع و دادوستد)، فاقد برنامهریزی (برای توسعه و پیشرفت) و فاقد سند چشماندازند، بلکه فقط مدام از نو آغاز میشوند.
منبع: ایران آنلاین
نظر شما