نماز در زیر پتو؛ روایت آزاده جعفرمزیدها
چهارشنبه, ۱۹ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۱۳
ما را که حدود پنجاه نفر بودیم، به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند و در اتاقی به ابعاد 6X4 متر، که یک پتو کف آن را می پوشاند، حبس نمودند. این اتاق یک دریچه داشت که از طریق آن، نور خورشید بر روی دیوارسلول می افتاد. به همین دلیل توانستیم جهت صحیح قبله را پیدا کنیم.
نویدشاهد: اسرا، روزگار ظلمانی دوران اسارت را تنها با یاد خدا سپری کردند و حضور آرامبخش او را زیر شکنجه بعثیان لمس کردند. خیلی از آزادگان معتقدند که نماز در بازداشتگاه های مخوف بعثی های عراق تنها ستون رو به آسمانی بود که اسرای نجیب و مؤمن به آن تکیه می کردند. گزیده ای از خاطرات دوران اسارت از زبان آزادگان با موضوع «نماز در اسارت» برگرفته از کتابی با همین نام را در قالب روایت های مختلف در نوید شاهد بخوانید:
پس از انتقال به پشت خط مقدم عراقیها و یک هفته حبس در زندانهای بصره، نماز را با دست و پا و چشمهای بسته خواندیم؛ آن هم بدون اینکه جهت قبله را بدانیم. ما باید طوری نماز را اقامه می کردیم که عراقیها متوجه نشوند.
یک هفته بعد، ما را که حدود پنجاه نفر بودیم، به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند و در اتاقی به ابعاد 6X4 متر، که یک پتو کف آن را می پوشاند، حبس نمودند. این اتاق یک دریچه داشت که از طریق آن، نور خورشید بر روی دیوارسلول می افتاد. به همین دلیل توانستیم جهت صحیح قبله را پیدا کنیم. همان روز، یکی از بچه ها برخاست تا نماز را به حالت عادی اقامه کند، اما قهقهه سربازان امنیتی بعث که مست بودند. فرصت این کار را به هیچ کدام از ما نداد. آنها با انداختن آب دهان از پشت دریچه و دادن فحش و ناسزا، ما را مجبور کردند تا نماز را به صورت نشسته اقامه کنیم. آن روز، روز جمعه اول فروردین 65 بود و ما به خیال اینکه سال، در ساعت یک بعد از ظهر تحویل می شود، به یکدیگر تبریک گفتیم و از خداوند، آزادی بچه ها از بند اسارت را طلب کردیم.
چند روز بعد، ما را به اردوگاه رمادی 10 منتقل کردند. درآنجا نیز، تا یک هفته نماز را در زیر پتو می خواندیم.
منبع: کتاب نماز در اسارت(خاطرات آزادگان ایرانی درباره نماز از اردوگاههای عراق)/ اکرم ارجح و فریده هادیان،نشر سوره مهر
نظر شما