«عطش به نيت دريا»
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب خود آورده است:
«شعر دفاع مقدس، پیام سرخ خون نگاری است که ریشه در اندیشه و احساس عاشورایی شاعران عاشق دارد. آیینهای است زلال و روشن از روزهای آتش و خون، روزهایی که عطر پرواز در خاک میپیچید و کبوتران خونین بال در افق سرخ شهادت، به جاودانگی میپیوستند.
رسالت شعر دفاع مقدس، پاسداشت یاد و خاطره مردان و زنان آزادهای است که در مسلخ عشق، مردانه پای نهادند و تا پای جان ایستادند. این مجموعه که با پیگیری و تلاش بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان تدوین و انتشار یافته دربرگیرنده آثار ارزنده شاعرانی است که طبع و تلاش خویش را در مسیر نشر فرهنگ دفاع و شهادت به خدمت گرفته آثاری ماندگار آفریدهاند.»
قسمتی از متن کتاب:
جانباز
ایثار تکیه داده به دوش عصایتان
ایمان شکوفه ای به لب با صفایتان
گلدان ولو شکسته نشانی است از بهار
پیچیده عطری از شهدا در صدایتان
چیزی زیاد نیست اگر آسمان عشق
هر شب گل شهاب بریزد به پایتان
این لطف کوچکی ست که هر روز صبح زود
خورشید إن یکاد بخواند برایتان
روز قیامت است و ابوالفضل آمده ست
تا از شما سوال کند ماجرایتان
جای سوال نیست که او خود حضور داشت
در گیر و دار حادثه ی کربلایتان
می پرسد از شما که شما پاسخش دهید
تا بشنود شکوه بلند صدایتان
پاسخ نمی دهید مبادا ریا شود
رازیست بین قلب شما با خدایتان
او با لبان تشنهء خود بوسه می زند
بر شانه های زخمی بی ادعایتان
«علیرضا دهقانیان»
غزل خاطرات
در کوله بار غربتم یک دل از روزهای واپسین مانده ست
عباس های تشنه لب رفتند لب تشنه مشکی بر زمین مانده ست
من بودم و اوبود وگمنامی نامش چه بود؟انگار یادم نیست
برشانه های سنگی دیوار نام تو ای عاشق ترین،مانده ست
مثل نسیم صبح نخلستان سرشار از زخم و سکوت و صبر
رفتید،اما در دل هر چاه یک سینه آواز حزین مانده ست
بر شانه خونین تان ،یاران! یکبار دیگر بوسه خواهم زد
بر شانه خونین تان عطر تابوت ها ی یاسمین مانده ست
زآنان برای ما چه می ماند؟یک کوله بار از خاطرات سبز
از من ولی یک چشم بارانی تنها همین،تنها همین مانده ست
«علیرضا قزوه»
«عطش به نيت دريا» در 95 صفحه به کوشش «حسین یعقوبی» گردآوری شده و توسط «مؤسسه انتشارات زمزم هدايت» با همكاری «بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان» در 2 هزار و 200 نسخه نتشر شده است.