زندگینامه و خاطرات شهید خلیل کریم + تصاویر

نوید شاهد: شهید خلیل کریم در تاریخ 1340/09/15 در شهرستان فسا به دنیا آمد و بزرگ شد، دوران پر نشاط کودکی خود را تحت حمایت پدر و مادری مهربان در کسب معارف مذهبی گذراند، در هفتمین پاييز زندگی پا به حیطه ی علم و فضل و دانش گذاشت و دیپلمش را در زادگاهش گرفت. او هم دوش و هم صدا با امت اسلامی، با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی های ضد رژیم، و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نمود و از هیچ کوششی در جهت اعتلای فرهنگ اسلام در جامعه دریغ نداشت. اين شهید عزيز از نظر اخلاق بسیار عالی بود، نماز شب می خواند و برای هرکس هرکاری از دستش بر می آمد انجام می داد، به طوری که نبودش برای خانواده جبران ناپذیر بود.

دلاور مردی ها و خاطرات به یاد ماندنی او هیچ گاه از ذهنمان پاك نمی شود. او با عزمی راسخ، راه سعادت و سرافرازی را انتخاب کرد و در تاریخ 1366/04/01 بر اثر اصابت ترکش مین به هر دو پايش به شهادت رسید.

ـــــــ « وصیت نامه شهید » ـــــــ

بسم الله الرحمن الرحیم

«الاسلام یعلوا و لایعلى علیه الله اكبر و اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله»

با سلام و درود بیكران بر خفتگان غرق به خون اسلام و آزادى، به آنان كه فریاد تكبیرشان سینه ظلم را در هم دریده و غرش سلاحشان لرزه بر اندام استكبار افكنده، و خون هاى پاكشان تداوم دهنده انقلاب گردیده است و با سلام به حامى راستین مستضعفان و یاور مظلومان، به اسوه تقوا و فضیلت، به او كه هر كلامش نویدبخش، و هر حركتش تاریخى، و هر فریادش دشمن كوب است، بر عزیزترین عزیزانم، برمنجى بشر، او كه روحى دوباره در كالبد خفته و خموش ما دمید تا خروش بر آوریم و خود را بیابیم. سال ها از عمر را گذراندیم اما چه سود اندوختیم؟ و حال كه مى رویم آیا كسى هست كه به فریاد ما برسد؟

دنیا مزرعه‌اى براى آخرت است اما كشاورز خوبى بوده ایم تا از بهار نعمت و سرسبزى، توشه اى براى زمستان سرد خاك برداریم یا فقط بایستى بگوییم خدایا! ما را برگردان تا دوباره زندگى كنیم و گناه نكنیم.

دوران كودكى را با سرگرمى گذراندم تا به سنین نوجوانى رسیدم اما فرزند خوبى براى پدر و مادر نبودم، به دوران جوانى و تكلیف كه رسیدم با غرور جوانى هم نتوانستم بنده خوبى براى خداوند باشم، به سنین بالاتر كه رسیدم خداوند همسرى شایسته نصیبم كرد اما باز هم نتوانستم همسر شایسته اى باشم، با این پرونده، مگر اين كه خداوند با گذشت و رحمت بر ما نظر بیفكند.

اى عزیزان! این آمدن و رفتن ها بایستى درس باشد، باید تذكر باشد، به خود بیایید و راه را پیدا كنید. اصولاً راه پیداست و روشن، اما به راه نمى رویم؛ و رهروى در جلو، اما به دنبال او نمى رویم. امیدوارم خداوند به همه ما و شما شناخت و قدرت عمل به آن عنایت بفرماید.

از پدر و مادرم كه عمرى را برایم زحمت كشیدند تشكر و قدردانى می كنم، اما این سپاس به هیچ عنوان نمى تواند جوابگوى زحمات طاقت فرساى آنها باشد مگر لطف و عنایت خدا شامل حال آنها شود.

از خواهر و برادرانم می خواهم اگر از من بدى دیدید حلالم كنید و از خداوند برایم طلب آمرزش و مغفرت كنید. اما توصیه اى دارم كه امیدوارم به آن عمل كنید زیرا موضوعى كه از شما به عنوان یك برادر می خواهم، و اگر می خواهید روح من از شما راضى باشد بدان عمل كنید این است كه از هر سوگ و ماتمى برایم دلنشین تر است، به خداوند پناه ببرید و بترسید كه صبر خدا بسیار است و دنیا را زود گذر بدانید و به فكر آخرت باشید، عبادتتان را كه فقط براى رضاى خدا و توشه خودتان است انجام دهید و مبادا سستى كنید، وضع ظاهرى و حجاب را به خاطر احترام به اسلام حفظ كنيد كه این ها براى من بهتر از هر كارى است كه شما انجام دهید.

اما اى همسر عزیز و دلسوز من! بدان كه تو آن بودى كه مى خواستم و خدا می داند تو همسرى كامل و شایسته بودى براى من، مدت ها فرصت نشد و زمان اجازه نداد تا من هم شوهرى شایسته در حد تو باشم، اخلاق نیكوى تو و تقواى درونى تو، براى من سرمشق و الگو بود می خواستم به تو خوبى كنم اما موفق نبودم، امیدوارم كه در عالم آخرت كنار تو باشد تا آرام بگیرم و به تو خدمت كنم، تو هم سعى كن همچنان در زندگى محكم و استوار و پایدار باشي. مبادا ناملایمات، صبر عظیم تو را خدشه دار كند.

و اى فرزندم! هر كسى كه از مرگ می گریزد مرگ، او را در حین فرار ملاقات می كند و بدانید كه مرگ میدانى است و هر كس باید از آن میدان بگذرد و فرار كردن از آن باعث نزدیك شدن به آن مى شود.

چه روزها كه گذشت و من در جستجوى یك چنین امر پنهانى بودم و خدا می خواست كه آن مخفى بماند و چه دور است آگاه شدن به آن علم پنهان شده. شما را به تقوا و حركت در جهت الهى سفارش می كنم، به دنیا وابسته نباشيد و ارزش هاى دنیایى را براى خود نجویید هر چند كه ممكن است دنیا شما را طلب كند و به سوى شما روى آورد.

از اقوام و دوستان و آشنایان بخواهید اگر بدى كردم حلالم كنند و برایم طلب آمرزش نمايند و مقدار ناچیز مال و اموالم كه بعد از من ماند، پس از خرج و مخارج بر طبق شرع اسلام و دستور و فتوا رفتار شود. در زندگى سعى كردم آنچه در توان دارم براى خدمت به اسلام و انقلاب انجام دهم، همواره تلاشم بر این بود كه كارى را كه مشكل بود و در توان داشتم انجام دهم، از جان خود نیز در راه خدا دریغ نكرده اما تا چه حد موفق بوده ام این را خدا می داند و پرونده اعمالم به كدام دستم است؟ خدا خودش رحم كند و ما را به راه راست هدایت كند.

همواره از خدا می خواستم كه مرگى با عزت و با ارزش به من عطا كند و توفیق شهادت كه بالاترین درجه تقرب است نصیبم گرداند كه امیدوارم خداوند این توفیق را نصیب این بنده ناچیز و گناهكارش بفرماید.

اللهم اجعلنى من جندك فان جندك هم الغالبون

از همه التماس دعا دارم، والسلام.

خلیل كریم

ـــــــ « خاطرات شهید » ـــــــ

* خاطره از زبان همسر شهيد:

یک دفعه که شهيد كريم به مرخصی آمده بود به او گفتم: از جبهه برایمان تعریف کن آنجا چه کار می کنید؟ او گفت: یک روز در سنگر نشسته بودیم نفت فانوس تمام شد و یکی از بچه ها فانوس را برد تا نفت کند همین که در پشت خاکریز سنگر دنبال نفت می گشت ترکش خمپاره به فانوس که در دست داشت اصابت مي کند و چراغ تکه تکه می شود ولی او سالم می ماند، وقتی که ایشان این لحظه را می بیند ایمانش به خدا زیادتر می گردد.

یک روز در آشپزخانه مشغول درست کردن ناهار بودم، یک دفعه صدای گریه بلند شهید را شنیدم با عجله به اتاق رفتم ببینم چه شده؟ دیدم رادیو در ماه محرم، مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نوحه پخش می کند و همسرم گریه می کند؛ من را که دید اشک هایش را پاک کرد و گفت: دلم هوای کربلا را کرده است، دوست دارم شهید شوم ولی خداوند این لیاقت را به من نمی دهد که سرانجام رفت و به آرزویش رسید.